↷✦; w e l c o m e ❞
•┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈
•✦ ↳ ❝ 𝗢𝗪𝗡𝗘𝗥 ¡! ❞ @Q_8_Q_7
•✦ ↳ ❝ 𝗖𝗛 ¡! ❞ @UU_UU_I
•✦ ↳ ❝ 𝗖𝗛 ¡! ❞ @NQ_VB
---------------------------
❍⌇ ➭ һᥲ᥎ᥱ ᥲ ᥒіᥴᥱ ძᥲᥡ : ๑ ˚ ꒱
Last updated 1 month ago
★: 𝗆𝗒 𝖽𝖾𝖺𝗋 𝖺𝗇𝗀𝖾𝗅 𝗐𝖾𝗅𝖼𝗈𝗆𝖾 𝗁𝗈𝗆𝖾 !
•’🐚,• . 俳優 ~ 歌手 ٬ ٬ る!
Last updated 8 months, 3 weeks ago
بابت اینکه تا اینجا حمایتم کردید و خانوادمون رو انقدر بزرگ شد خوشحالم و ازتون خیلی ممنونم
به دلایلی دیگع وقت قبل یا حس حال قبل رو برای فعالیت در اینجا ندارم ولی توی دیلیم در خدمتتونم
این هم لینک دیلیم خوشحال میشم بیاید اینجا
@giaNNA_200
میتونید لف بدید دوستان*
بچه ها اومدم یچیزی بگم
Maybe 90?
-🕯 ֙𖥻 ִ ۫𖦹 ·📜︔
Telegraph
- 📜 نامهای از چوی یونوو به گمشدهاش .
نمیدانم نام این احساسات چیست و حتی از درست یا غلط بودن آنـها هم اطلاعی ندارم، تنها چیزی که میدانم این است که من حتی یک ثانیه از فکر کردن به تو غافل نمیشوم . وقتی خودم را پیدا میکنم متوجه میشوم ساعتها را با فکر کردن به تو گذراندهام و در سکوتی طاقتفرسا…
≡ᑭɾ𝗂᥉᥆ᥒᥱɾ ᥆𝖿 ɦᥲƗᥱ ⃟🦋——
فندکشو زیر عکسا گرفت
عکسای معشوقش مثل خودش ذره ذره داشت از دیدش محو میشد
آتیش زدن قلبشو به پرت کردن اون عکسا درون آتیش ترجیح میداد
روح قدرتمندی درون اون عکسا زندگی میکرد که جسم خاطرات گذشتشونو سرپا نگه داشته بود اما حالا همه اونها در حال بلعیده شدن توسط شعله های بی رحم آتش بودن
شاید این کار واسه خاموش کردن احساساتش لازم بود...
وجدان اون پسر تصمیم گرفته بود جز خودش همه اونارو تو آتیش درونش بسوزونه
اون کتاب با قلم عشقشون نوشته میشد ولی الان اون قلم شکسته بود و جوهرش برگه های سفید کتاب رو به آغوش کشیده بود
_"همه رو گناهکار میدونستم تا اینکه چشمای غرق در خونتو تو مسیر قلبم دیدم.
و حالا با غرق کردنم درون خونت قراره تنبیهم کنی ؟"
↷✦; w e l c o m e ❞
•┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈
•✦ ↳ ❝ 𝗢𝗪𝗡𝗘𝗥 ¡! ❞ @Q_8_Q_7
•✦ ↳ ❝ 𝗖𝗛 ¡! ❞ @UU_UU_I
•✦ ↳ ❝ 𝗖𝗛 ¡! ❞ @NQ_VB
---------------------------
❍⌇ ➭ һᥲ᥎ᥱ ᥲ ᥒіᥴᥱ ძᥲᥡ : ๑ ˚ ꒱
Last updated 1 month ago
★: 𝗆𝗒 𝖽𝖾𝖺𝗋 𝖺𝗇𝗀𝖾𝗅 𝗐𝖾𝗅𝖼𝗈𝗆𝖾 𝗁𝗈𝗆𝖾 !
•’🐚,• . 俳優 ~ 歌手 ٬ ٬ る!
Last updated 8 months, 3 weeks ago