من افتادم ته چاهِ ۵متری!
تو واسم طناب ۳ متری انداختی !
بگم نیستی دروغ گفتم 
بگم هستی کافی نیست.

دلم خونه از این تقدیر شوم،دنیا باهام بد کرده هربار ...
غمم یک بغض دامن گیره که زده فریادمو سد کرده هر بار…

@MoojSM

می دانی من با هربار شنیدن حرف هایت چه حسی پیدا می کردم؟ دلم‌ می خواست انگشت کنم داخل گلویم و تمام خودم را بالا بیاورم...
تمام وجود و هویت و روحم را تا شاید به کسی تبدیل شوم هیچکدام از حرف ها ربطی به او ندارد.
انقدر از خودم متنفر شدم!

هرچه کاشتم به باد رفت و ماند
کاش‌ها و کاش‌ها و کاش‌ها...

@MOOJsm

داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعه ها غم دیگه بیداد میکنه

برای تجربه این همه غصه و درد، دلتنگی و تنهایی، لرزش دست‌ها و ریزش‌های مو و قلب درد، من بسیار کودک بودم.

اگه موهام جو گندمی شد و برنگشتی چی؟

"دلم نمی‌خواهد بیرون بروم
دلم نمی‌خواهد کتاب بخوانم
در خانه بی‌قرارم
حتی دلم نمی‌خواهد با کسی حرف بزنم
منتظرم، فقط منتظرم
و دردناک‌تر از همه این است
که نمی‌دانم منتظر چه چیزی هستم."