FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 weeks, 1 day ago
🔷️فقط جهت تبلیغات :👈🏽 @Ads1_Myporoxy
.
.
.
.
.
.
#proxy #poroxy
Last updated 1 month, 4 weeks ago
ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin
Last updated 1 month, 3 weeks ago
.
بپیچ از سر این کوچه، راه بن بست است
جهان به هر چه غیر عاشقانه، وابسته ست!
بزن بزن به سرم ضربه های آخر را
عزیز صاحب این جمجمه، زنی خسته ست!
حریف عربده باز/ ابتذال اندیشه
غروب غیرت مردانِ بی رگ و ریشه
خطوط قرمز خون بر صراحت شیشه
کجاااست پرچم انسانیت تکان بخورد؟!
کجاااست مردم شهرم، کجاااست آبادی؟
نشسته تیر ستم کنج سینه ی شادی!
چقدر صاعقه زد/ زیر بالِ آزادی؟!
عزیز کاسه ی صبرم تَرَک تَرک خورده
گرفته غم به بَرَش، سینه ی کبودم را
نبود، نیست/ نگردید هرچه بودم را
ببر به سمت خودت، نیمه ی وجودم را
به ماشه ای بچکان/ نیمِ دیگرم پر زد
Telegram
"سیمین بابائی"
که ... تنها داشته مان، ناگفته هاست و این دانه های سمج
سپاس از دوست هنرمند
جناب امیر مرادیراد
در زمانهای که صداها خروجیِ دقیقی از حنجرهها نیست کمی ناشنوایی لازمهی اصالت گوشهایمان خواهد بود.
https://t.me/royamolakhaH/6098
Telegram
𝙍𝙊𝙔𝘼.𝙈𝙊𝙇𝘼𝙆𝙃𝘼𝙃
عشق آنهایی که عاشق ام بودند با رو پایی سطری در مظان اتهام ابری را در فواصلی مهیب در سجاف ام باریدند شبیه لکه های عسل روی کره ای آب شده آن وقت ایجاب با بُشی پر از گالن های ترس تو های مرا پر کرد آن ها آن دو چند / با صبری سفید در سمانه ی موهای بهت من باریکه…
شعر غسال خانه
از کتاب
#پنج_آه
#نشر_آفتاب_نروژ
#نشر_بدون_سانسور
چهار در چهار قدم،
روبروی غسال خانه ام..
ژرف ایستاده ام روی پله ها
پرنده را به انبوه می برم،
لای خیزاب ابرهای نمور
رو میکنم به پرتِ بام..
این روزها به جفت گیری ابرها
تز داده ام
و پرنده مستقیم ترین روایتِ
ازکف رفتن است..
پرت میشوم توی چُرت...
تاب می خورم از مهره ی چهارم گردن ام
خاک مشاء
یک فروند از تن ام را
بلند می کند
و خاک پذیرنده
نیمی دیگر را می بلعد
سایه ای توی سایه ای دیگر
از فرو رفته ام
کمی دور /خیلی نزدیک..
شبیه پاشیدن به آب های جهان،
لخت و زهم...
لیچ و نوچ...
غوطه ای توی شناورم
به آبها /آب بخشیدن ،
جانی را توی بدن ام وا شده
می روم تا آستانه ای منتج...
واو هایی زیر بغل ام درآمده
با عناوینی شبیه پر
چار طاق ورآمده ام از بدن ام
روحم فکاهی است
و دهان ام از دو ور
ورامده ...
به کاکل ذرت دست می برم،
روز بلند می شود
قوت لایموت ام
در نفس هایی جا نیامده
دکان ظرف را وا می کنم
کسی لای قفل ها
کلید را می دهد دستم
من از هر ایوانی
چند پله /بالاترم
فکرم را از حواس خودم
پرت می کنم
بوی ظهر از چاه می زند بالا
به رگ هایم کارد خورانده ام
روی دمارم
فضیلت استخوان می جوشد
پهن می شوم روی ضرب ها
غلت می زنم روی پله ها
نقاره می زنم توی دف ام
پاچین ابرها می شوم
توی بلندی ها
می روم روی خواب نردبام
دلم مرگی تمیز دست و پا کرده
اگر به کاکل پشت بام دست بزنم،
چند پرنده رو به غسال خانه/
می پرند؟!
برای دریافت نسخه الکترونیکی یا کاغذی کتاب👇🏼
https://shop.mahgereftegi.com/sp-109-27-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D8%A2%D9%87.html
Mahgereftegi
پنج آه | فروشگاه ماه گرفتگی
از نشر آفتاب نروژ؛مجموعه شعر
دیدگاه_فرمالیستی و شکل گیری محتوا با پرداخت فرم و ساختار در اثری از #سمیه_جلالی
خوانشگر:
#یاشار_خواجه_دولت_آبادی
http://daftaresher.ir/peot-of/yashar62/naghd/20656/نگاه-انتقادی-در-شعر-همراه-با-مضامین-ار-3.html
شعر #فاطمه_کلانتری
خوانشگر #یاشار_خواجه_دولت_آبادی
سایت #سیمین_ساق
daftaresher.ir
نگاه انتقادی در شعر همراه با مضامین اروتیکی در اثری از فاطمه کلانتری | دفتر اشعار من
باید جایی همین اطراف باشی جنگ های استخوانی با دو نیمه شروع شد شُمالم بیرون می زد دهانه ات را گِرداگِرد دست به دهانش گرفته ام دهانش اما از پاهایش بیرون زده است
و من خواهم رفت و پرندهها خواهند ماند
و خواهند خواند
و باغچهام خواهد ماند
با درخت سبزش و با چاه سفیدش
هر غروب
آسمان آبی و آرام بخش خواهد شد
و به صدا درخواهد آمد
مانند غروب امروز
زنگهای برج کلیسا
و خواهند مرد
همهی آنهایی که
مرا دوست داشتند
و دهکده هر سال تازه خواهد شد
و در آن کنج سفیدپوش باغچه
روح من، مملو از درد وطن
بی هدف پرسه خواهد زد
و من خواهم رفت
و من تنها خواهم رفت
باید!
باید تلاش کنیم هم را دوست داشته باشیم، وگرنه همه با هم، سقوط خواهیم کرد و نجات دهنده در گور خفته است.
به دریافتم، آنهم بعد از اینهمه سال تامل و مطالعه و بالا و پایین کردن امور، اعتقاد دارم که ما واقعا راه رهایی واقعی ای از این شرایط را داریم و این موضوع اتفاق عجیبی نیست. به هیچوجه هم قائل نیستم روایت آنهایی که یکجانبه امور را میبینند روایت واقع بینانه ای است. آنهایی که میگویند ما شکست خورده ایم یا آنهایی که راههایی چون شاه دوستی و بازگشت به عصر سلب حق رای یا اصلاح طلبی و مدارا و تاب اوردن در اوضاع فعلی را پیشنهاد می دهند، یا آنهایی که انقلاب پرولتاریایی را مادی ترین فهم ما از جامعه می دانند. گویی همه ایشان در وضع فعلی، به هیچ وجه دیگری را نمیبینند. خود ما شاهد هستیم و شاهد بوده ایم که راه ایشان هم، به تنهایی، نتیجه بخش و رهایی بخش نبوده است.
یادم است زمانی که محاوره خوانی لوسیس را اجرا کردم، روی پوستر نوشته بودم، آیا اگر دوستی در شهر درست فهم نشود، قانون(یعنی بهترین قانون ممکن)ضمانت اجرایی خواهد داشت؟
فهم ما مردم در زندگی روزمره از خودمان و دیگری، دچار بحرانهای جدی ای است که به صورت فشرده آثارش را در برایند نیروهای سیاسی جامعه که اپوزسیون نام گرفته اند، میبینیم.
ما مردم نا-دوستی هستیم، خودخواهانی کوته فکر با هویتهایی شکننده که کوچکترین تلنگر ما را از سر ترس، فراریمان می دهد و نهایت شجاعتمان پرخاش بر سر دوست است تا همان اندک حلقه اتصال به شعور ضروری تاریخی هم، گسسته شود.
به دریافتم راه رهایی ما این چیزهاست:
۱.توجه به علم منطق به صورت کاربردی
۲.توجه به حضور دیگری و شنیدن دقیق او و ساده سازی فهم دیگری و قابل دسترس کردن فحوای کلام وی برای فهم.
۳.توجه به حقیقت، مستقل از نفع یا ضرر شخصی خودمان.
به نظر، اگر همین سه قسمت؛ که به سادگی به زبان می اید را در زیست روزمره مان فعال کنیم؛ در هر سطحی، حکومت فخیمه ی غاصب متجاوز، به آنی سقوط خواهد کرد.
دقیقا بحران اپوزسیون از عدم شناسایی معنای نفع عمومی و لحاظ دیگری و رعایت منطق در کلام آغاز میشود و در همان جا هم می ماند،چون افراد تربیت شده همین جامعه ای هستند که همین سه موضوع ساده را نمیفهمد. ما در روابط و دوستی هایمان عموما از همینجا بارها آسیب دیده ایم.
خب اپوزسیون خود ما هستیم، وقتی یکدیگر را جانانه دوست نداریم. گویی ما اهل یک جهان معرفتی و ارزش گذاری شده نیستیم. گویی هرکسی فکر میکند با دیگری به طور عمده فرق می کند.
#پژمان_گلچین
تیرماه ۱۴۰۲
روز چندم آغاز شده است
روز چندم
معلوم ترین روز
و ابری ترین !
چند درخت خسته
در خیابان راه می روند
راه می روند
و بلندترین آنها
پیراهن مایاکوفسکی را با خود می برد
زن ها هم هستند
زن های از جنس عجیب
از جنس شیارهای کبود
با سکوتی از دوردستی ها
و با کودکانی که انگشتان بسیار دارند
و ما
که جا می مانیم
تا خط های خاکستر را درست بچینیم
و برای اثبات سایه هایی
که روزی حقیقت بودند
به روح کیف آور تاک سوگند یاد می کنیم
«از نظر اسپینوزا، ″عقل″ بدین سبب بزرگ نیست که قوّه و استعدادی است که به طور کلی به هر کدام از ما ارزانی شده، و ما را از دایرهی علّیِ بیرحمانهی طبیعت خارج میسازد. بلکه به عکس، عقل تجربهای است که ما بدان طریق خویش را موجوداتی رابطهمند مییابیم و در حینی که مؤثرتر، قدرتمندانهتر و شادمانهتر درون این نظامِ روابط عمل میکنیم بر آن مهر تأیید میزنیم. عقل ادراکِ وجودمان به منزلهی موجودیتی است به طور گستردهای عاطفی و متعیّن از رهگذر ″در درون بودن″مان در میانهی منظومهای پیچیده از دیگر موجودات. در واقع، تأیید ″در درون بودن″مان و شناخت خودمان به منزلهی جایگاهی از روابط علّی و عاطفی بیشمار، به معنای درک این نکته است که قدرت ما برای تفکر و عمل کردن به موجب هماراییِ قدرتهای دیگران تحقق مییابد و نه از رهگذر اعمال قدرت بر و علیه ایشان. عقل تأیید میکند که ما هرگز به تنهایی فکر و عمل نمیکنیم، و نیروی ما مشروط است به ازدیاد و تقویت نیروی آنهایی که در اطرافمان هستند.»
#هاسانا_شارپ
#مقالهی «چرا امروزه اسپینوزا؟
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 weeks, 1 day ago
🔷️فقط جهت تبلیغات :👈🏽 @Ads1_Myporoxy
.
.
.
.
.
.
#proxy #poroxy
Last updated 1 month, 4 weeks ago
ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin
Last updated 1 month, 3 weeks ago