اشعار ملی میهنی

هی پرده به پرده بی نما خواهد مُرد
بی حرکت و تصویر و صدا خواهد مُرد

قومی که به تاریخ خودش پُشت کُند
تردید نکن در انزوا خواهد مُرد

#قاسم_پهلوان #صومعه‌سرا

روز هی شب شد و شب روز تو بهتر نشدی
هرچه گفتم به تو آدم بشو آخر نشدی
گرچه شب بود دراز و همه چیز آماده
فرصتی دست به تو دادو قلندر نشدی

بنویس از غم و از غربت این شهرنجیب
تا  بدانند  همه  مرتکب ِ شر  ، نشدی

مثل یک سرو در این خاک اگرچه هر بار
قد کشیدی تو ولی باز تناور نشدی
پر درآوردی و از دشت گذشتی  چه شده
زاغ ماندی همه ی عمر، کبوتر نشدی
چه بلایی به سرت آمده ای گل که هنوز
وسط این همه باغی و معطر نشدی
ای دمت گرم دراین جنگل مولا ای گاو!
طبق قانون خودت گاو شدی، خر نشدی

#قاسم_پهلوان #صومعه‌سرا

اشعار ملی میهنی

سخت است از این دشت و چمن دل بکنم
ازجنگل و از کوه و دمن دل بکنم

تو مادر نازنین و زیبای منی
ای خاک! چگونه از تو من دل بکنم؟

#قاسم_پهلوان #صومعه‌سرا

اگر پذیرفته بشه این رباعیات
طنزمحسوب میشه

تصمیم گرفته ام به آنی برسم
یکباره به ثروت کلانی برسم

درمذهب من گرچه گدایی کفراست
از کفر مگر به آب و نانی برسم
‐--------------------------------
رفتی سَرِ سفره تا که کوکو بخوری
تا خِرخِره هی سبزی و کاهو بخوری

تو پیش همه حیثیتم را بردی
ای معده ورپریده چاقو بخوری

#قاسم_پهلوان #صومعه‌سرا

به وطنم که رشته ی جانم را به نامش پیوند زده ام تا کمی نفس بکشم

ازقصر چرا جام جمت افتاده؟
از اسب، چگونه رُستَمت افتاده؟

ای خاک! بگو به کاوه ازشانه تو
امروز چه شد که پرچمت افتاده؟!

#قاسم_پهلوان #صومعه‌سرا

صحبت سَرِ آسیا و گاو آهن نیست
مرد کهن و گاو نر و خرمن نیست

از آدم خر فهم بیا دوری کن
زیرا که خریّت به علف خوردن نیست

#قاسم_پهلوان #صومعه‌سرا

امروز اگر چه شاخه از ساقه جداست
دوران خزان و عصر سوز و سرماست

ای باد! نبین درخت ها بی برگ اند
این باغ هنوز، ریشه اش پابرجاست

#قاسم_پهلوان #صومعه‌سرا

پیشکش به زنان سرزمین مادری ام ، مهربانوهایی که شایسته هر نوع سپاس و تحسین اند

برداشت قلم را و از آغاز کشید
در قالب شور و ساز و آواز کشید

چون دید خدا لبالب از تصنیفی
با شعر تو را الهه ی ناز کشید

#قاسم_پهلوان #صومعه‌سرا

تا نیمه ی راه آمدم ،خط خوردم
هرچند که حرفی نزدم ،خط خوردم

ماندم سر قول خود ولی روزی که
همرنگ جماعت نشدم، خط خوردم

#قاسم_پهلوان #صومعه‌سرا