Why Pay for Entertainment? Access Thousands of Free Downloads Now!

مؤسسة عَبَقِ الشُّهداء

Description
عبق الشهداء مؤسسة مستقلة, غير حكومية ,تطوعية ,لا تتبع اي جهة رسمية، نقوم بتوثيق وحفظ قصص الشهداء وترجمتها الى ثلاثة لغات و تقديم الدعم المادي والمعنوي فضلاً عن اقامة الدورات التثقيفية وورش العمل لعوائلهم الكريمة https://t.me/joinchat/0AXT4P_Go64wOWUy
Advertising
We recommend to visit

- اهلا بك في سورس بلاك .
- انستا https://instagram.com/DS1
- تحديثات السورس - @ubbbb .
- تمويل القنوات : @xxx1x
- لطلب التمويل : @ossss
- فريق الدعم - @TwSLBlackBot

Last updated 3 days ago

Last updated 1 month, 2 weeks ago

بعض القصص لا تنتهي أبداً 🖤.
@EEEEEF

Last updated 1 month, 3 weeks ago

1 month, 4 weeks ago

تمر علينا ذكرى استشهاد
الشهيد غانم عبد سلمان العكيلي
الولادة: البصرة 1967
الشهادة:تلال حمرين 2015/3/21

شارك مع مجموعه جهادية للجهاد ضد قوات الاحتلال في البصرة
بعد صدور فتوى الجهاد الكفائي التحق مع ابنائه للجبهة فنال احدهم وسام الاصابة و بعد طلب المجاهدين للشهيد بالنزول مع ولده الى المنزل قال لهم:
"قسمت عمري قسمين ، قسماً لعائلتي و الآخر للجهاد في سبيل الله "
ثم أمسك بلحيته و قال:
"أُريد لها ان تُخضب بالدماء"
و له مواقف عديدة ،منها عندما حوصر عدد من المجاهدين سارع بكسر الحصار عنهم و خاطر بحياته بهذا الموقف عندما تعرض لإصابة بعبوة ناسفة .
و له موقف بطولي آخر عندما قتل قائداً ارهابياً و قام بأسر مجموعته و أثناء أسرهم كان يقدم لهم الطعام و الشراب حتى سأله بعض المجاهدين عن سبب قيامه بذلك فكانت إجابته:
"كلٌ يعمل بأخلاقه،أخلاقنا و قيمنا تحتم علينا ذلك"

1 month, 4 weeks ago

سالگرد شهادت
شهيد غانم عبد سلمان عکیلی
ولادت ١٣٤٦ استان بصره
شهادت ١٣٩٤/١/١ تپه‌های منطقه‌ی حمرین

این شهید بزرگوار با مجموعه‌ای از گروه‌های مقاومت در برابر اشغالگران انگلیسی در استان بصره ایستاده‌گی کرد، و بعد از صادر شدن فتوای جهاد آيت الله سیستانی برای دفاع از خاک ومقدسات خود به همراه پسرانش بار دیگر پای به میدان جهاد گذاشت.
یکی از پسرانش مجروح شد و بعد از اینکه مجاهدان از ایشان درخواست کردند تا همراه پسرش به خانه بازگردد به آنان گفت:
زندگی ام را دو قسمت کردم
نیمی برای خانواده ونیم دیگرش برای جهاد در راه خدا.
سپس دست بر ریش خود کشید وگفت: می‌خواهم که خِضابَم (کنایه از رنگ حنا است که ریش را رنگی می‌کند، وبدین معناست که می‌خواهم ریشهایم را با رنگ قرمز خونم رنگ کنم) خونی شود.
این شهید وقتی تعدادی از مجاهدان محاصره شدند به یاری انها شتافت و حلقه‌ی محصاره‌ی آنها را درهم شکست، و هنگامی که توسط یک مین مورد اصابت قرار گرفت خود را سپر بلای دیگران کرد.
یکی دیگر از جان فشانی‌های شهید زمانی بود که یکی از تروريست‌ها را کُشت و همراهانش را اسیر کرد و هنگامی که به آن ها آب وغذا می‌داد بعضی از مجاهدین از او پرسیدند: چرا این کار را میکنی؟
جوابش این بود: که هر کس بر اساس اخلاق خود عمل می‌کند، واخلاق ما ایجاب میکند که این کار را انجام دهیم.

1 month, 4 weeks ago

He participated with a group for fights against the occupation forces in Basra
After the fatwa of the defense , he joined with his sons in the front, and one of them received the Medal of Injury.

"I divided my life into two parts, one for my family and the other to fight for the sake of Allah."

Then he grabbed his beard and said:
"I want to pigment my beard with my blood"
And he has many situations , when a number of fighters were besieged, he quickly broke the siege on them and risked his life in this situation when he was hit by an explosive device.
And he has another heroic attitude when he killed a terrorist leader and captured his group. While capturing them he was providing them food and drink until some of the fighter asked him why?

he answered :
"Everyone who works with his morals, our morals and values ​​makes it necessary for us to do so."

Today we remember the martyrdom
of Ghanem Abdul Salman Al-Aqili
Birth Date:1967
Birth place: Basra
Martyrdom place: Hamrin hills
Martyrdom Date : 21-Mar-2015

3 months, 3 weeks ago

تمر علينا ذكرى استشهاد
الشهيد حسين عماد الحجاج
الولادة: 1984 البصرة
الشهادة :2015/1/23 ديالى

قلتُ له لا يمكنك الذهاب،فأنت لا تمتلك أوليات العسكرية و استخدام السلاح! فنظر إلي قليلاً ثم قال :

*سوف أدخل دورات في كيفية القتال و استخدام السلاح.

•لكن ذلك يحتاج إلى وقت و أنت تريد الذهاب الآن!

  • لا تقلق، سوف أعمل على تنظيم المتطوعين و أدخل معهم معايشة إلى أن أكون مستعداً للقتال.

•شابٌ مثلك لدية شركات طيران و يتكلم أربع لغات ما الذي يجعله يفكّر بالالتحاق إلى الجبهة و ترك هذه الرفاهية؟!
تبسم ابتسامة هادئة ثم قال :
*هل تتفق معي على أن الجميع سوف يموت؟

•نعم ..

*إذن فلتكن في سبيل الله، ماذا بك؟ هل هناك ميتة أجمل من أن تكون شهيداً في سبيل الله؟

بعد ذلك التحق إلى الجبهة و نال شرف الشهادة.
ينقل لي أصدقاؤه أن عمله في الجبهة كان في هندسة الميدان، أي أنه كان يدخل قبل القوات المقتحمة و يقوم بتفكيك العبوات ثم تدخل القوات من بعده!
يقولون إنه نال شرف الشهادة عن طريق عبوة ناسفة أراد تفكيكها فأنفجرت عليه .

الراوي : شقيق الشهيد

3 months, 3 weeks ago

سالگرد شهادت
شهید حسین عماد الحجاج
متولد: ۱۳۶۳
شهادت: ۱۳۹۳/۱۱/۳

به او گفتم تو برای رفتن آماده نیستی، تو از ساده‌ترین اطلاعات نظامی هم سر در نمیاوری و شناختی به کار با اسلحه نداری!
به من نگاهی کرد و گفت: برای جبران آن دوره می‌روم و کار نظامی و کار با اسلحه را یاد خواهم گرفت.
" این کار وقت می‌خواهد و تو می‌خواهی همین حالا بروی!
• نگران نباش، اول سراغ تنظیم کار اداری بسیجیان می‌روم و کم کم کارهای نظامی را هم یاد می‌گیرم.
" آخر جوانی مثل تو که یک شرکت هواپیمائی دارد و به راحتی به ۴ زبان زنده دنیا صحبت می‌کند چرا باید به جبهه برود و این هم امکانات را رها کند؟!
•لبخند ملیحی زد و گفت: آیا با من موافقی که همه‌ی ما می‌میریم؟!
" البته ..
•پس بگذار در راه خدا باشد، آیا مرگی زیباتر از شهادت در راه خدا هم وجود دارد؟!

و سرانجام حسین به جبهه رفت و به آرزویش رسید. دوستانش نقل می‌کنند که او یکی از بچه‌های تخریب‌چی بود، و همیشه قبل از بقیه‌ی نیروها به دل دشمن می‌زد و مین‌های دشمن را خنثی می‌کرد و راه را برای ورود نیروهای حشد الشعبی به منطقه هموار می‌ساخت، ولی آن مین با خود پیام دیگری داشت، آن مین با حسین صحبت کرد، وبه او گفت: آرزویت براورده شده و تو امشب میهمان بهشتی، مینی که برای خنثی کردنش تلاش کرده بود عمل کرد و با انفجاری مهیب حسین را به بهشت فرستاد.

راوی: برادر شهید

3 months, 3 weeks ago

I told him: "You can't go, because you don't have military priorities and use of weapons!". He looked at me a little and then said:

"I will join courses on how to fight and use weapons."

"But that takes time and you want to go now!"

"Don't worry, I will work on organizing volunteers and join into a life with them until I am ready to fight."

"A young man like you has airlines and speaks four languages. What makes him think about going to the battlefront and leaving this luxury?!"

He smiled quietly, then said:
"Do you agree with me that everyone will die?"

"Yes .."

"So be it for God’s sake, what is wrong with you? Is there a way to die better than being a martyr for God?"

After that he joined the front and won the honor of martyrdom.
His friends tells me that his work on the battlefront was in engineering the field, that is, he was entering before the storming forces and dismantling the bombs and then the forces enters after him!
They say that he won the honor of martyrdom by a bomb that he wanted to dismantle, and it exploded on him.

Narrator: The martyr's brother

Today we remember the martyrdom
of

Hussein Imad Al-Hajjaj
Birth Date: 1984
Birth Place: Iraq - Basra
Martyrdom Date: 23-Jan-2015
Martyrdom Place: Diyala

6 months ago

تمر علينا ذكرى استشهاد
الشهيد عبدالنبي احمد حمزه عباس
الولادة: البصرة 1994
تاريخ الأستشهاد:2015/11/17 جبال مكحول

منذ أن دخل ساحة المحضر الالهي، منذ تلك اللحظة وحتى نضوجه صارت الصلاة الليل قوت روحه اليومي ، يتهيأ لها قبل أن يحين موعدها ، وكلما سمع صوت الآذان يكبر يفرق جمع رفاقه ويرشدهم إلى الصلاة .
أستقطبه تراب كربلاء فكان يسير إليها مشياً على الاقدام كل عام من البصرة إلى مرقد أبا الاحرار نهل من هذا العشق حتى أرتوت تجاويف روحه جوداً وأيثاراً وتعلم دروس التضحية والوفاء.
أبتسم وهو يعاهد نفسه أن يكون ناصراً للحق وجندياً يذود عن الاسلام والعراق حتى أخر الأنفاس من عمره ،
دخل الدورات التدريبة في هندسة الميدان وحرب المدن ليكون مهيئ لحمل السلام وخوض معارك التحرير عن وطننا الحبيب .
شارك في معارك جرف النصر في بابل وكل من المزرعه والصينية وبيجي في تكريت، حتى ميعاد عروجه في
أخر نقطة بلغتها بطولاته في جبال مكحول مع أخوته المجاهدين ،
وهذا رفيق دربه يستذكر لنا موقف حيث في احدى الليالي كان يتنصت لعبد النبي وهو يصلي تجذبه تنريمة صوته في الدعاء وهو يقول( اللهي هبني شهادةً وفوزاً عندك والحقني بالصالحين )
يُذكر في وصية الشهيد عبد النبي ان الشهيد :
♦️غير مطلوب اي صلاة او صيام في ذمته عدا ثلاثة أيام يشك الشهيد انه لم يصمها.
♦️اوصى بالإكثار من قراءة زيارة عاشوراء وإهدائها له.

6 months ago

امروز سالگرد شهادت
شهيد عبد النبى احمد حمزه عباس
ولادت : بصره ۱۳۷۳
شهادت : ۱۳۹۴/۸/۲۶كوهستان مكحول

نماز شب غذای روحش بود، نه امروز ودیروز بلکه از اولین لحظاتی که در محضر تکلیف الهی قرار گرفت، و قبل از اینکه وقت نماز شب برسد خودش را آماده می‌کرد، وهر وقت صدای اذان را می‌شنید همه‌ی دوستانش را به نماز دعوت می‌کرد.
خاک کربلا شهید را مجذوب خود کرده بود و هر‌ سال با پای پیاده از بصره به سمت بارگاه مقدس سید الشهدا می‌رفت، و این عشق به سالار شهیدان بود که از خود گذشتگی و ایثار و وفاداری را در روحش تثبیت کرد و با چهره‌ای خندان با خود عهد بست برای یاری حق و دفاع از اسلام و مقدسات و کشورش تا واپسین نفس بجنگد.
وارد دورهاى آموزشى در تخریب و جنگهای شهری شد تا آماده دفاع از وطن باشد.
در شهر بابل (حلّه) و "عملیات جرف النصر" شرکت کرد وسپس به مناطق عملیاتی "المزرعه"، "الصینیه" و " بیجی" در استان صلاح الدین (تکریت) رفت ودر عملیات پاکسازی انها شرکت کرد.
آخرین مشارکت عملیاتی شهید در منطقه‌ی (جبال (رشته کوههای) مکحول) بود، که شاهد شجاعت وبرومندی ایشان بود.
یکی از دوستانش حادثه ای از شهید ذکر میکند ومی‌گوید: شب بود و من به حرفهای عبد النبی در نماز گوش میدادم، او با لحن زیبا در دعا می گفت: "اللهم هبني شهادةً وفوزاً عندك والحقني بالصالحين" (خدايا شهادت وپیروزی به‌ من عطا فرما و من را با صالحین ملحق کن)

شهید در گزیده‌ای از وصیت‌نامه خود میگویید:
♦️هیچ قضایی در گردنم نیست جز سه روز روزه که به آن هم شک دارم.
♦️برای من همیشه زیارت عاشورا بخوانید.

6 months ago

Since he tasted the first moments of faith, from that moment until his maturity, the night prayer became the nourishment of his daily spirit, preparing for it before the due date, and whenever he hear the sound of the call to prayer, he would separate his companions and guide them to prayer.
Karbala soil attracted him and was walking to it on foot every year from Basra to the shrine of freemen father(A nickname or title given to Imam Hussain, the Prophet Muhammad's grandson), he dreamed of this love until his soul caved with goodness and altruism and learned the lessons of sacrifice and loyalty.
He smiles while pledging to be a champion of truth and a soldier who defends Islam and Iraq until the end of his life.
He entered training courses in the engineering field and urban warfare to be prepared to carry peace and fight liberation battles for our beloved homeland.
He Participated in the battles that took place in Jurf AL-Nasr in Babylon, AL-mazraa, AL- Siniya, and Baiji in Tikrit, until his martyrdom in the last point his heroism reached in the mountains of Makhoul with his combatant brothers,
And this is the companion of his path reminds us of a situation where one evening he was listening to Abd al-Nabi while he was praying, attracted by the narration of his voice in supplication, and he said: “God (Allah), give me a martyrdom and a victory for you and bring me together with the righteous”
From the will of the martyr Abdul Nabi:

• What is required for prayer and fasting except for 3 days is doubtful fasting.
• Always read Ziarat Ashura (A kind of supplication to Imam Al-Hussian) for
me.
Today we remember the martyrdom of
Abdulnaby Ahmed Hamza Abaas
Birth Date: 1994
Place of Birth : Basra
Martyrdom Date: 17-Nov-2015
Martyrdom Place: Makhoul Mountains

7 months, 2 weeks ago
مؤسسة عَبَقِ الشُّهداء
We recommend to visit

- اهلا بك في سورس بلاك .
- انستا https://instagram.com/DS1
- تحديثات السورس - @ubbbb .
- تمويل القنوات : @xxx1x
- لطلب التمويل : @ossss
- فريق الدعم - @TwSLBlackBot

Last updated 3 days ago

Last updated 1 month, 2 weeks ago

بعض القصص لا تنتهي أبداً 🖤.
@EEEEEF

Last updated 1 month, 3 weeks ago