مؤسسة عَبَقِ الشُّهداء

Description
عبق الشهداء مؤسسة مستقلة, غير حكومية ,تطوعية ,لا تتبع اي جهة رسمية، نقوم بتوثيق وحفظ قصص الشهداء وترجمتها الى ثلاثة لغات و تقديم الدعم المادي والمعنوي فضلاً عن اقامة الدورات التثقيفية وورش العمل لعوائلهم الكريمة https://t.me/joinchat/0AXT4P_Go64wOWUy
Advertising
We recommend to visit

- اهلا بك في سورس بلاك .
- لطلب تمويل القنوات : @xxx1x
- قناة التمويل : @nnnon
- لطلب التمويل : @ossss
- فريق الدعم - @TwSLBlackBot
- انستا https://instagram.com/DS1

Last updated 2 months, 3 weeks ago

Last updated 5 months, 2 weeks ago

بعض القصص لا تنتهي أبداً ?.
- لطلب تمويل تواصل ← : @ooooow
- قناة التمويلات : @xxxxzz

Last updated 2 months, 3 weeks ago

3 months, 3 weeks ago

تمر علينا هذا اليوم ذكرى استشهاد
مظفر حرب رفش الصالحي
الولادة:البصرة 1996
الشهادة: بيجي 15-8-2015

كنا في قاطع بيجي، وفي يوم صار علينا تعرض قوي وقد انقطعت عنا خطوط الإمداد. رأيتُ مظفرًا يصلي ! .
فقلت له: أجلْ صلاتك. وسبب قولي لأن علينا تعرضًا قويًا من قبل عناصر الارهابية. قال له مظفر: لا يا صديقي سأكمل صلاتي.
فأكملها فعلًا وبعدها عاد مظفر و اشتبك مع العدو و نادى (لبيك يا مهدي، لبيك زهراء) و في الأثناء جُرِحَ صديقه و أراد الشهيدُ مظفر أن ينقذه لكنْ لم تمنحه رصاصة العدو فرصة لذلك حتى أصيب الشهيد مظفر في رأسة من قبل قناص العدو فنال شرف الشهادة.

3 months, 3 weeks ago

امروز به تاريخ ميلادى سالگرد شهادت
شهید مظفر صالحی
متولد ۱۳۷۵ - بصره
شهادت: بيجى ۱۳۹۴/۵/٢۴
در محور عملیاتی بیجی بودیم که دشمن حمله سنگینی را به سمت ما انجام داد بنحوی که خطوط امداد ما قطع شد، نگاهی به مظفر کردم که در آن شرایط سخت نماز می‌خواند!
با حرص به او گفتم: نمازت را کمی به تاخیر بینداز.
ودلیل این حرفم سنگینی حمله دشمن وهابی ارهابی بود.
ولی مظفر با چهره‌ای مملو از ایمان ونگاهی پر شور به من گفت: نه، من به نماز خواندن ادامه خواهم داد.
بعد از انکه نمازش را به پایان رساند، سلاحش را برداشت وبا ندای (لبیک یا مهدی، لبیک یا زهرا) به درگیری با دشمن پرداخت، در ان لحظات بود که دوستش مجروح شد، مظفر برای نجات دوستش به سمت او رفت ولی تیر دشمن اجازه نداد مظفر به دوستش برسد، ولی او را به ارزویش رساند وان تیر که به سرش اصابت کرده بود مظفر را برای دیدار مولایش به بهشت فرستاد.

3 months, 3 weeks ago

His friend transmits to us
“We were in Baiji sector, and one day we had a strong attack and our supply lines were cut off. I saw Muzaffar praying!
I said to him: Postpone your prayer.

The reason I say is because we have a strong attack by the terrorist members .

Muzaffar said me : No, my friend, I will complete my prayer. So he actually completed it, and after that he returned and clashed with the enemy and shouted(Labayk Ya Mahdi, Labayk Zahraa)[ Kind of enthusiastic cheer ] Meanwhile, his friend was wounded, and the martyr Muzaffar wanted to save him, but the enemy's bullet did not give him an opportunity for that until the martyr was shot in the head by the enemy sniper, and he won the honor of martyrdom”

Today marks the martyrdom anniversary
The martyr Muzaffar harb Rafsh Al-Salhi
Birth Date: 1996
Birth place:Basra
Martyrdom place:Baji
Martyrdom Date : 15-Aug-2015

6 months, 1 week ago

يمر علينا هذا اليوم ذكرى استشهاد
الشيخ محمد جليل الصالحي
الولادة: البصرة 1988
الشهادة:بيجي 2015/5/29

كان مجاهداً على المستويين الثقافي و العسكري،فبعد مدة من الجهاد العسكري قضاها في الجبهة عاد ليكمل جهاده الثقافي الديني،فعاد الى الحوزة و أكمل الدراسة ليتوّج بعمامة رسول الله(ص) و بدأ يلقي الدروس العقائدية و الأخلاقية للناشئة في مدرسة الامام الجواد ،إضافة إلى المحاضرات التوعوية التي كان يعطيها للشباب و الناشئة أيضاً.
بعد اشتداد المعارك في الجبهة قرر العودة للقتال فألتحق في احدى تشكيلات الحشد الشعبي و خاض الكثير من المعارك حتى نال شرف الشهادة مع مجموعة من المجاهدين في قاطع بيجي أثر انفجار عبوة ناسفة عليهم.

يقول والده: "قبل أستشهاده بأيام قال لي:
[ يا أبي أنا أشكرك]
فقلت له : على ماذا ؟
قال[لأنك ربيتني هذه التربية الحسينية،فهذه نعمة كبيرة و ها أنا مبلّغ و مجاهد و أعلم أني سوف أنال الشهادة في سبيل الله و هذا بفضلك بعد الله]
و بعد أيام من هذا الكلام نال شرف الشهادة.

6 months, 1 week ago

امروز به تاريخ ميلادى سالگرد شهادت
شهيد شيخ محمد جليل صالحى

تولد: (1988)م (١٣۶٧) ش ، استان بصرة .

شهادت:(29/7/2015)م
(۱۳۹۴/۰۵/۰۷)ه.ش ، شهر بيجى

او سربازی در دو عرصه‌ی جنگ نظامی و فرهنگی بود؛ بعد از آن که مدتی در جبهه‌های جنگ سخت سربازی کرد، برای ادامه‌ی جهاد خود در جبهه‌ی فرهنگی-مذهبی بازگشت. او بازگشت و تحصیل حوزوی‌اش را ادامه داد و با گذاردن عمامه‌ی رسول خدا (ص) بر سر، تاج‌گذاری نمود.
در مقام آموزگار به تدریس اعتقادات و اخلاق برای نوجوانان مدرسه‌ی امام جواد(ع) ‌پرداخت؛ همچنان که به انجام سخنرانی‌های روشنگرانه در جمع جوانان و نوجوان نیز مشغول بود.

پس از شدت‌ یافتن جنگ‌ها از سوی جبهه‌ی دشمن، او تصمیم گرفت به جبهه‌ی نبرد بازگردد. در همین راستا به یکی از پایگاه‌های حشد الشعبی پیوست و در نبردهای زیادی شرکت کرد. سرانجام به همراه تعدادی از مجاهدان در منطقه‌ی عملیاتی " بیجی" بر اثر انفجار دستگاه انفجاری، به درجه‌ی رفیع شهادت نائل گشت.

پدر ایشان می‌گوید: چند روز پیش از شهادتش به من گفت: «پدر جان! از شما سپاسگزارم.»

به او گفتم: برای چه پسرم؟

پاسخ داد: «چون که مرا حسینی تربیت كرده‌ای! اين نعمت بزرگی است که من اکنون يک مبلغ و مجاهد هستم و می‌دانم که در راه خدا شهید نیز خواهم شد، و همه‌ی این‌ها بعد از خداوند از لطف شما است!»

پس از گذشت چند روز از گفتن این کلام، آن مجاهد دلاور به مقام والای شهادت دست یافت.

6 months, 1 week ago

Today marks the martyrdom anniversary
martyr Muhammad Jalil Al-Salhi
He was making an effort at the military and cultural levels. After returning from the front, he returned to complete his religious studies in the Hawza.
He completed his studies and was crowned with the turban of the Messenger of God (PBUH) (After the student has completed more than 4 years of studying religious knowledge, he can wear the turban)
He worked on giving lessons in theology and ethics to students at the Imam Al-Jawad School, in addition to the educational lectures he was giving to youth and Youngsters.
After the intensity of the battles at the front, he decided to return to the battle, so he joined one of the popular crowd ranks and fought many battles until he won the honor of martyrdom with a group of fighters in Baiji district, after the explosion of an explosive device on them.
His father says “A few days before he was martyred, he told me:
Dad I thank you”
So, I said to him: About What?
He said “Because you raised me on the teachings of Imam Al-Hussein, this is a great blessing, and here I am a missionary and a fighter and I know that I will obtain martyrdom in the way of Allah”.
Days after this conversation, he won the honor of martyrdom.

Sheikh Muhammad Jalil was born in Basra, 1988 and was martyred in The city of Salah al-Din,2015.

8 months, 2 weeks ago

تمر علينا ذكرى استشهاد
الشهيد غانم عبد سلمان العكيلي
الولادة: البصرة 1967
الشهادة:تلال حمرين 2015/3/21

شارك مع مجموعه جهادية للجهاد ضد قوات الاحتلال في البصرة
بعد صدور فتوى الجهاد الكفائي التحق مع ابنائه للجبهة فنال احدهم وسام الاصابة و بعد طلب المجاهدين للشهيد بالنزول مع ولده الى المنزل قال لهم:
"قسمت عمري قسمين ، قسماً لعائلتي و الآخر للجهاد في سبيل الله "
ثم أمسك بلحيته و قال:
"أُريد لها ان تُخضب بالدماء"
و له مواقف عديدة ،منها عندما حوصر عدد من المجاهدين سارع بكسر الحصار عنهم و خاطر بحياته بهذا الموقف عندما تعرض لإصابة بعبوة ناسفة .
و له موقف بطولي آخر عندما قتل قائداً ارهابياً و قام بأسر مجموعته و أثناء أسرهم كان يقدم لهم الطعام و الشراب حتى سأله بعض المجاهدين عن سبب قيامه بذلك فكانت إجابته:
"كلٌ يعمل بأخلاقه،أخلاقنا و قيمنا تحتم علينا ذلك"

8 months, 2 weeks ago

سالگرد شهادت
شهيد غانم عبد سلمان عکیلی
ولادت ١٣٤٦ استان بصره
شهادت ١٣٩٤/١/١ تپه‌های منطقه‌ی حمرین

این شهید بزرگوار با مجموعه‌ای از گروه‌های مقاومت در برابر اشغالگران انگلیسی در استان بصره ایستاده‌گی کرد، و بعد از صادر شدن فتوای جهاد آيت الله سیستانی برای دفاع از خاک ومقدسات خود به همراه پسرانش بار دیگر پای به میدان جهاد گذاشت.
یکی از پسرانش مجروح شد و بعد از اینکه مجاهدان از ایشان درخواست کردند تا همراه پسرش به خانه بازگردد به آنان گفت:
زندگی ام را دو قسمت کردم
نیمی برای خانواده ونیم دیگرش برای جهاد در راه خدا.
سپس دست بر ریش خود کشید وگفت: می‌خواهم که خِضابَم (کنایه از رنگ حنا است که ریش را رنگی می‌کند، وبدین معناست که می‌خواهم ریشهایم را با رنگ قرمز خونم رنگ کنم) خونی شود.
این شهید وقتی تعدادی از مجاهدان محاصره شدند به یاری انها شتافت و حلقه‌ی محصاره‌ی آنها را درهم شکست، و هنگامی که توسط یک مین مورد اصابت قرار گرفت خود را سپر بلای دیگران کرد.
یکی دیگر از جان فشانی‌های شهید زمانی بود که یکی از تروريست‌ها را کُشت و همراهانش را اسیر کرد و هنگامی که به آن ها آب وغذا می‌داد بعضی از مجاهدین از او پرسیدند: چرا این کار را میکنی؟
جوابش این بود: که هر کس بر اساس اخلاق خود عمل می‌کند، واخلاق ما ایجاب میکند که این کار را انجام دهیم.

8 months, 2 weeks ago

He participated with a group for fights against the occupation forces in Basra
After the fatwa of the defense , he joined with his sons in the front, and one of them received the Medal of Injury.

"I divided my life into two parts, one for my family and the other to fight for the sake of Allah."

Then he grabbed his beard and said:
"I want to pigment my beard with my blood"
And he has many situations , when a number of fighters were besieged, he quickly broke the siege on them and risked his life in this situation when he was hit by an explosive device.
And he has another heroic attitude when he killed a terrorist leader and captured his group. While capturing them he was providing them food and drink until some of the fighter asked him why?

he answered :
"Everyone who works with his morals, our morals and values ​​makes it necessary for us to do so."

Today we remember the martyrdom
of Ghanem Abdul Salman Al-Aqili
Birth Date:1967
Birth place: Basra
Martyrdom place: Hamrin hills
Martyrdom Date : 21-Mar-2015

10 months, 2 weeks ago

تمر علينا ذكرى استشهاد
الشهيد حسين عماد الحجاج
الولادة: 1984 البصرة
الشهادة :2015/1/23 ديالى

قلتُ له لا يمكنك الذهاب،فأنت لا تمتلك أوليات العسكرية و استخدام السلاح! فنظر إلي قليلاً ثم قال :

*سوف أدخل دورات في كيفية القتال و استخدام السلاح.

•لكن ذلك يحتاج إلى وقت و أنت تريد الذهاب الآن!

  • لا تقلق، سوف أعمل على تنظيم المتطوعين و أدخل معهم معايشة إلى أن أكون مستعداً للقتال.

•شابٌ مثلك لدية شركات طيران و يتكلم أربع لغات ما الذي يجعله يفكّر بالالتحاق إلى الجبهة و ترك هذه الرفاهية؟!
تبسم ابتسامة هادئة ثم قال :
*هل تتفق معي على أن الجميع سوف يموت؟

•نعم ..

*إذن فلتكن في سبيل الله، ماذا بك؟ هل هناك ميتة أجمل من أن تكون شهيداً في سبيل الله؟

بعد ذلك التحق إلى الجبهة و نال شرف الشهادة.
ينقل لي أصدقاؤه أن عمله في الجبهة كان في هندسة الميدان، أي أنه كان يدخل قبل القوات المقتحمة و يقوم بتفكيك العبوات ثم تدخل القوات من بعده!
يقولون إنه نال شرف الشهادة عن طريق عبوة ناسفة أراد تفكيكها فأنفجرت عليه .

الراوي : شقيق الشهيد

We recommend to visit

- اهلا بك في سورس بلاك .
- لطلب تمويل القنوات : @xxx1x
- قناة التمويل : @nnnon
- لطلب التمويل : @ossss
- فريق الدعم - @TwSLBlackBot
- انستا https://instagram.com/DS1

Last updated 2 months, 3 weeks ago

Last updated 5 months, 2 weeks ago

بعض القصص لا تنتهي أبداً ?.
- لطلب تمويل تواصل ← : @ooooow
- قناة التمويلات : @xxxxzz

Last updated 2 months, 3 weeks ago