- اهلا بك في سورس بلاك .
- لطلب تمويل القنوات : @xxx1x
- قناة التمويل : @nnnon
- لطلب التمويل : @ossss
- فريق الدعم - @TwSLBlackBot
- انستا https://instagram.com/DS1
Last updated 2 months, 1 week ago
بعض القصص لا تنتهي أبداً 🖤.
- لطلب تمويل تواصل ← : @ooooow
- قناة التمويلات : @xxxxzz
Last updated 3 weeks, 1 day ago
Last updated 8 months, 3 weeks ago
برعاية مؤسسة عبق الشهداء، وبالتعاون مع مكتب النائب فالح الخزعلي، أُقيم برنامج زيارة الإمام الرضا (عليه السلام) لمدة ثلاثة أيام ، حيث عانقت أرواح 21 من أمهات وزوجات الشهداء أجواء التكريم والوفاء، واكتملت الفعالية بمحاضرة تفيض نورًا عن حياة الإمام الرضا (عليه السلام) وفضل الشهداء.
تمر علينا ذكرى استشهاد
الشهيد حسين عماد الحجاج
الولادة: 1984 البصرة
الشهادة :2015/1/23 ديالى
قلتُ له لا يمكنك الذهاب،فأنت لا تمتلك أوليات العسكرية و استخدام السلاح! فنظر إلي قليلاً ثم قال :
*سوف أدخل دورات في كيفية القتال و استخدام السلاح.
•لكن ذلك يحتاج إلى وقت و أنت تريد الذهاب الآن!
•شابٌ مثلك لدية شركات طيران و يتكلم أربع لغات ما الذي يجعله يفكّر بالالتحاق إلى الجبهة و ترك هذه الرفاهية؟!
تبسم ابتسامة هادئة ثم قال :
*هل تتفق معي على أن الجميع سوف يموت؟
•نعم ..
*إذن فلتكن في سبيل الله، ماذا بك؟ هل هناك ميتة أجمل من أن تكون شهيداً في سبيل الله؟
بعد ذلك التحق إلى الجبهة و نال شرف الشهادة.
ينقل لي أصدقاؤه أن عمله في الجبهة كان في هندسة الميدان، أي أنه كان يدخل قبل القوات المقتحمة و يقوم بتفكيك العبوات ثم تدخل القوات من بعده!
يقولون إنه نال شرف الشهادة عن طريق عبوة ناسفة أراد تفكيكها فأنفجرت عليه .
الراوي : شقيق الشهيد
سالگرد شهادت
شهید حسین عماد الحجاج
متولد: ۱۳۶۳
شهادت: ۱۳۹۳/۱۱/۳
به او گفتم تو برای رفتن آماده نیستی، تو از سادهترین اطلاعات نظامی هم سر در نمیاوری و شناختی به کار با اسلحه نداری!
به من نگاهی کرد و گفت: برای جبران آن دوره میروم و کار نظامی و کار با اسلحه را یاد خواهم گرفت.
" این کار وقت میخواهد و تو میخواهی همین حالا بروی!
• نگران نباش، اول سراغ تنظیم کار اداری بسیجیان میروم و کم کم کارهای نظامی را هم یاد میگیرم.
" آخر جوانی مثل تو که یک شرکت هواپیمائی دارد و به راحتی به ۴ زبان زنده دنیا صحبت میکند چرا باید به جبهه برود و این هم امکانات را رها کند؟!
•لبخند ملیحی زد و گفت: آیا با من موافقی که همهی ما میمیریم؟!
" البته ..
•پس بگذار در راه خدا باشد، آیا مرگی زیباتر از شهادت در راه خدا هم وجود دارد؟!
و سرانجام حسین به جبهه رفت و به آرزویش رسید. دوستانش نقل میکنند که او یکی از بچههای تخریبچی بود، و همیشه قبل از بقیهی نیروها به دل دشمن میزد و مینهای دشمن را خنثی میکرد و راه را برای ورود نیروهای حشد الشعبی به منطقه هموار میساخت، ولی آن مین با خود پیام دیگری داشت، آن مین با حسین صحبت کرد، وبه او گفت: آرزویت براورده شده و تو امشب میهمان بهشتی، مینی که برای خنثی کردنش تلاش کرده بود عمل کرد و با انفجاری مهیب حسین را به بهشت فرستاد.
راوی: برادر شهید
تمر علينا هذا اليوم ذكرى استشهاد
مظفر حرب رفش الصالحي
الولادة:البصرة 1996
الشهادة: بيجي 15-8-2015
كنا في قاطع بيجي، وفي يوم صار علينا تعرض قوي وقد انقطعت عنا خطوط الإمداد. رأيتُ مظفرًا يصلي ! .
فقلت له: أجلْ صلاتك. وسبب قولي لأن علينا تعرضًا قويًا من قبل عناصر الارهابية. قال له مظفر: لا يا صديقي سأكمل صلاتي.
فأكملها فعلًا وبعدها عاد مظفر و اشتبك مع العدو و نادى (لبيك يا مهدي، لبيك زهراء) و في الأثناء جُرِحَ صديقه و أراد الشهيدُ مظفر أن ينقذه لكنْ لم تمنحه رصاصة العدو فرصة لذلك حتى أصيب الشهيد مظفر في رأسة من قبل قناص العدو فنال شرف الشهادة.
امروز به تاريخ ميلادى سالگرد شهادت
شهید مظفر صالحی
متولد ۱۳۷۵ - بصره
شهادت: بيجى ۱۳۹۴/۵/٢۴
در محور عملیاتی بیجی بودیم که دشمن حمله سنگینی را به سمت ما انجام داد بنحوی که خطوط امداد ما قطع شد، نگاهی به مظفر کردم که در آن شرایط سخت نماز میخواند!
با حرص به او گفتم: نمازت را کمی به تاخیر بینداز.
ودلیل این حرفم سنگینی حمله دشمن وهابی ارهابی بود.
ولی مظفر با چهرهای مملو از ایمان ونگاهی پر شور به من گفت: نه، من به نماز خواندن ادامه خواهم داد.
بعد از انکه نمازش را به پایان رساند، سلاحش را برداشت وبا ندای (لبیک یا مهدی، لبیک یا زهرا) به درگیری با دشمن پرداخت، در ان لحظات بود که دوستش مجروح شد، مظفر برای نجات دوستش به سمت او رفت ولی تیر دشمن اجازه نداد مظفر به دوستش برسد، ولی او را به ارزویش رساند وان تیر که به سرش اصابت کرده بود مظفر را برای دیدار مولایش به بهشت فرستاد.
His friend transmits to us
“We were in Baiji sector, and one day we had a strong attack and our supply lines were cut off. I saw Muzaffar praying!
I said to him: Postpone your prayer.
The reason I say is because we have a strong attack by the terrorist members .
Muzaffar said me : No, my friend, I will complete my prayer. So he actually completed it, and after that he returned and clashed with the enemy and shouted(Labayk Ya Mahdi, Labayk Zahraa)[ Kind of enthusiastic cheer ] Meanwhile, his friend was wounded, and the martyr Muzaffar wanted to save him, but the enemy's bullet did not give him an opportunity for that until the martyr was shot in the head by the enemy sniper, and he won the honor of martyrdom”
Today marks the martyrdom anniversary
The martyr Muzaffar harb Rafsh Al-Salhi
Birth Date: 1996
Birth place:Basra
Martyrdom place:Baji
Martyrdom Date : 15-Aug-2015
يمر علينا هذا اليوم ذكرى استشهاد
الشيخ محمد جليل الصالحي
الولادة: البصرة 1988
الشهادة:بيجي 2015/5/29
كان مجاهداً على المستويين الثقافي و العسكري،فبعد مدة من الجهاد العسكري قضاها في الجبهة عاد ليكمل جهاده الثقافي الديني،فعاد الى الحوزة و أكمل الدراسة ليتوّج بعمامة رسول الله(ص) و بدأ يلقي الدروس العقائدية و الأخلاقية للناشئة في مدرسة الامام الجواد ،إضافة إلى المحاضرات التوعوية التي كان يعطيها للشباب و الناشئة أيضاً.
بعد اشتداد المعارك في الجبهة قرر العودة للقتال فألتحق في احدى تشكيلات الحشد الشعبي و خاض الكثير من المعارك حتى نال شرف الشهادة مع مجموعة من المجاهدين في قاطع بيجي أثر انفجار عبوة ناسفة عليهم.
يقول والده: "قبل أستشهاده بأيام قال لي:
[ يا أبي أنا أشكرك]
فقلت له : على ماذا ؟
قال[لأنك ربيتني هذه التربية الحسينية،فهذه نعمة كبيرة و ها أنا مبلّغ و مجاهد و أعلم أني سوف أنال الشهادة في سبيل الله و هذا بفضلك بعد الله]
و بعد أيام من هذا الكلام نال شرف الشهادة.
امروز به تاريخ ميلادى سالگرد شهادت
شهيد شيخ محمد جليل صالحى
تولد: (1988)م (١٣۶٧) ش ، استان بصرة .
شهادت:(29/7/2015)م
(۱۳۹۴/۰۵/۰۷)ه.ش ، شهر بيجى
او سربازی در دو عرصهی جنگ نظامی و فرهنگی بود؛ بعد از آن که مدتی در جبهههای جنگ سخت سربازی کرد، برای ادامهی جهاد خود در جبههی فرهنگی-مذهبی بازگشت. او بازگشت و تحصیل حوزویاش را ادامه داد و با گذاردن عمامهی رسول خدا (ص) بر سر، تاجگذاری نمود.
در مقام آموزگار به تدریس اعتقادات و اخلاق برای نوجوانان مدرسهی امام جواد(ع) پرداخت؛ همچنان که به انجام سخنرانیهای روشنگرانه در جمع جوانان و نوجوان نیز مشغول بود.
پس از شدت یافتن جنگها از سوی جبههی دشمن، او تصمیم گرفت به جبههی نبرد بازگردد. در همین راستا به یکی از پایگاههای حشد الشعبی پیوست و در نبردهای زیادی شرکت کرد. سرانجام به همراه تعدادی از مجاهدان در منطقهی عملیاتی " بیجی" بر اثر انفجار دستگاه انفجاری، به درجهی رفیع شهادت نائل گشت.
پدر ایشان میگوید: چند روز پیش از شهادتش به من گفت: «پدر جان! از شما سپاسگزارم.»
به او گفتم: برای چه پسرم؟
پاسخ داد: «چون که مرا حسینی تربیت كردهای! اين نعمت بزرگی است که من اکنون يک مبلغ و مجاهد هستم و میدانم که در راه خدا شهید نیز خواهم شد، و همهی اینها بعد از خداوند از لطف شما است!»
پس از گذشت چند روز از گفتن این کلام، آن مجاهد دلاور به مقام والای شهادت دست یافت.
Today marks the martyrdom anniversary
martyr Muhammad Jalil Al-Salhi
He was making an effort at the military and cultural levels. After returning from the front, he returned to complete his religious studies in the Hawza.
He completed his studies and was crowned with the turban of the Messenger of God (PBUH) (After the student has completed more than 4 years of studying religious knowledge, he can wear the turban)
He worked on giving lessons in theology and ethics to students at the Imam Al-Jawad School, in addition to the educational lectures he was giving to youth and Youngsters.
After the intensity of the battles at the front, he decided to return to the battle, so he joined one of the popular crowd ranks and fought many battles until he won the honor of martyrdom with a group of fighters in Baiji district, after the explosion of an explosive device on them.
His father says “A few days before he was martyred, he told me:
Dad I thank you”
So, I said to him: About What?
He said “Because you raised me on the teachings of Imam Al-Hussein, this is a great blessing, and here I am a missionary and a fighter and I know that I will obtain martyrdom in the way of Allah”.
Days after this conversation, he won the honor of martyrdom.
Sheikh Muhammad Jalil was born in Basra, 1988 and was martyred in The city of Salah al-Din,2015.
تمر علينا ذكرى استشهاد
الشهيد غانم عبد سلمان العكيلي
الولادة: البصرة 1967
الشهادة:تلال حمرين 2015/3/21
شارك مع مجموعه جهادية للجهاد ضد قوات الاحتلال في البصرة
بعد صدور فتوى الجهاد الكفائي التحق مع ابنائه للجبهة فنال احدهم وسام الاصابة و بعد طلب المجاهدين للشهيد بالنزول مع ولده الى المنزل قال لهم:
"قسمت عمري قسمين ، قسماً لعائلتي و الآخر للجهاد في سبيل الله "
ثم أمسك بلحيته و قال:
"أُريد لها ان تُخضب بالدماء"
و له مواقف عديدة ،منها عندما حوصر عدد من المجاهدين سارع بكسر الحصار عنهم و خاطر بحياته بهذا الموقف عندما تعرض لإصابة بعبوة ناسفة .
و له موقف بطولي آخر عندما قتل قائداً ارهابياً و قام بأسر مجموعته و أثناء أسرهم كان يقدم لهم الطعام و الشراب حتى سأله بعض المجاهدين عن سبب قيامه بذلك فكانت إجابته:
"كلٌ يعمل بأخلاقه،أخلاقنا و قيمنا تحتم علينا ذلك"
- اهلا بك في سورس بلاك .
- لطلب تمويل القنوات : @xxx1x
- قناة التمويل : @nnnon
- لطلب التمويل : @ossss
- فريق الدعم - @TwSLBlackBot
- انستا https://instagram.com/DS1
Last updated 2 months, 1 week ago
بعض القصص لا تنتهي أبداً 🖤.
- لطلب تمويل تواصل ← : @ooooow
- قناة التمويلات : @xxxxzz
Last updated 3 weeks, 1 day ago
Last updated 8 months, 3 weeks ago