مورو ماموران سکیوریتی چک و کنترل پاسپورت هواپیما هم خیلی جالبه. انگار همین که در مقام کنترلی قرار می‌گیرند این اجازه را به خود می‌دهند که الکی اسمال.تاک راه بندازند و تو خودتو موظف حس میکنی که جوابشونو بدی
اهل کجایی
رو پاسپورت مشخصه؟
می‌فهمم. میخوام از تو بشنوم
آلمان
نه. اصالتن اهل کجایی؟
پاکستان، ایران، افغانستان، شروع می‌کند به اسامی کشورهایی که فکر می‌کند می‌شود ظاهر و اسم من میتواند در آن قرار بگنجد
افغانستان
از کابلی؟
رو پاسپورت مشخصه؟ از هرات
تا حالا نشنیدم، کابل پایتخت است، شنیدم.
درسته.

کمی برو عقب. به کامره نگه کن.

ظاهرا از من عکسی می‌گیرد، در سیستم دخیره می‌کند. پاسپورت را روی کانتر می‌گذارد و می‌گوید بازم اینجا بیا مصطفا.

این که زبان یک جامعه آلمانی را نفهمی سخته زندگی کردن

حالا می‌فهمم از خوب زبان این جامعه را بفهمی، خیلی سخت‌تره و اصلن نمی‌شد در آن زندگی کرد

میزان نژادپرستی روزمره قابل مشاهده به اندازه‌ای زیاد است که محاله آدم بتونه چشم بپوشه

آمریکا راست، روسیه راست، چین راست، اسراییل راست، آرژانتین راست، هلند راست، ایتالیا راست، گرجستان راست، مجارستان راست، اسلام راست، افغانستان راست، ایران راست، هند راست و...

کارگرانِ، ببخشید، راست‌های جهان، بپا خواسته‌اند.
راست‌های جهان، متحد می‌شوند!

https://www.aasoo.org/sites/default/files/aasoo_ftp/flipping_book/Leaden-Days/HTML/

"آرام باش عزیزم
هیچ‌چیز ارزش دلهره را ندارد
ما رفته‌ایم
و حالا سال ۱۴۹۸ میلادی است"

این یکی از بهترین چیزهایی‌است که تا حالا خوانده‌ام و گواه این مسئله که زندگی ما را به پشم‌اش هم حساب نمی‌کند. در عوض تا می‌تواند ما را با حوادث بمباران می‌کند. اصلن و ابدا هم برایش مهم نیست که حوادث مثل چُس اثر کوتاهی برمشام ما بگذارد، یا چنان پرتوهای رادیواکتیو ما را خاک و خاکستر کند.
او به سرعت نور از کنار ما و حوادث رد می‌شود و برایش مهم نیست ما چونیم، چگونه‌ایم، چراییم.

در فیلم "پل جاسوسان"، تام هنکس بارها از  جاسوس روسی‌ای که همه می‌خواهند او را به روسیه بفرستند تا اعدام کنند، می‌پرسد:
اصلن نگران نیستی؟
او جواب می‌دهد:
کمکی هم می‌کنه؟ مگه فرقی هم می‌کنه؟

براستی هیچ فرقی نمی‌کند. حوادث در کمین افتادن‌اند و نگرانی‌های ما اصلن جلودارشان نیست.
دوست من، تا حادثه‌ی بعدی استراحت کن و خوش باش که زنده‌ای هنوز.

"Bridge of spies 2015"

?سرود «بهاران خجسته باد»

شاعر: کرامت‌الله دانشیان
موسیقی: اسفندیار منفرد زاده

هوا دل‌پذیر شد، گل از خاک بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه‌ی امید
به جوش آمده‌ست خون، درون رگ گیاه
بهار خجسته فال، خرامان رسد ز راه
بهار خجسته‌ فال، خرامان رسد ز راه

به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم که پیکار می‌کنند
به آنان که با قلم، تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار می‌کنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد

و این بند بندگی، و این بار فقر و جهل
به سرتاسر جهان، به هر صورتی که هست
نگون و گسسته باد، نگون و گسسته باد

@Honare_Eterazi

برو بسوی هیچ