لبات جای لبای منه نه سیگار💘****

الان دلم تنگ شده برای هرکی اومده رد شده دیوار زندگیم خاکستری بوده ولی الان دیگه رنگ شده.

من به شعور آدما احترام میذارم نه سنشون.

من و خیانت؟من هروقت تورو می‌بینم دوباره یه جور دیگه روت کراش می‌زنم.

رابطمون کامل بود،قشنگ بود،میخواستیم خدافظی کنیم.
کلی دعوا کردیم.
داشت برام آرزوهای قشنگ میکرد تو صورتم نگاه کرد بغض کرد گفت : یه آرزوی دیگم برات پیدا کردن آدم مناسب زندگیته،کسی که کنارش همون آدم خوشحالی باشی که نتونستی کنار من باشی.
با این جمله حرفشو تموم کرد و رفت،با هر قدمی که برمیداشت و ازم دور میشد صدای ترک قلبمو بیشتر میشنیدم،ماتم بُرده بود چون باورم نمیشد این همون تنها آدم مورد علاقه‌ی زندگیه منه که داره اینجوری ازم دور میشه،سیگارشو روشن کرد و همینجوری دورتر میشد،صداش کردم ،مکث کرد و برگشت،انگار منتظر بود صداش کنم.
صورتشو که دیدم فهمیدم نباید بره،نباید بزارم،آروم رفتم سمتشو بهش گفتم من کنار کسی جز تو خوشحال نیستم،تو هم نباید باشی،یعنی نمیزارم که باشی،فقط من
با حرفم یه خنده‌ی کوچیکی رو صورتش دیدم و اشک از چشم سمت راستش آروم داشت میومد پایین بغلش کردم و چشامو بستم نمیدونم دقیقا چقد تو بغلش بودم،فقط میدونم اونجا بود که فهمیدم ”آدم درست تو زندگیه هرکسی فقط یه بار میاد و تو باید بلد باشی اون آدمو نگهداری“.

با حقیقت بزن تو گوشم اما با دروغ نوازشم نکن.

این پسره عجیب به دلم میشینه.

دلم یه بغل بزرگ میخواد که توش قایم بشم.

دلم میخواد برم وسط خیابون به اولین ادمی که دیدم بگم ببین من حالم خیلی بده بغلم کن بزار گریه کنم.

حس میکنم توی زمان پریود بدنم ازم انتقام میگیره.