00:59
برا من عادت شده آره
خدافظی‌های دوباره
1:08
مثل سنگم
باید بجنگم من با خودم از شب تا صبحم
خسته شدم
دوباره برگشت اون درد قدیمی
صدا تو سرم می‌گه
«تهش همینی.»
1:53
کابوسام تنهام نمی‌ذاره
نگو دردم دوا نداره
چرا از صورتم دوباره
داره رنج می‌باره؟

Rachel:
- I have any idea who "me" is right now.

--S01E01

بالای سراشیبی وایساده بودم و نگاهش می‌کردم که آروم آروم می‌اومد بالا، بهم که رسید، دستام و باز کردم و محکم بغلش کردم.
بارون می‌اومد، کاری نداشتم ولی منتظرش موندم، وقتی اومد، دستش و گرفتم، کشیدمش سمت خودم و دستام و پیچیدم دور بدنش، محکم بغلش کردم.
هوا سرد بود، قطعاً کاپشن‌های پفکی‌مون بینمون فاصله می‌نداخت، وسط قدم زدن و گوش دادن به حرفاش، چرخیدم و... بغلش کردم.
هوا ابر بود و چراغی هم روشن نبود، نور ملایم خورشید به زور از پشت ابر‌ها و پرده‌ها خودش و می‌کشید توی خونه، خسته بود و می‌خواست بخوابه، کنارش دراز کشیدم و آروم،‌ بغلش کردم.
گرم بود، سرد بود، آفتابی بود، ابر بود، آروم بودم، ناراحت بودم، خوشحال بودم، مضطرب بودم، خسته بودم، پرانرژی بودم، خسته بود، خوابش می‌اومد، ناراحت بود، غمگین بود، بغلش کردم، بغلش کردم، بغلش‌ کردم... من تو ذهنم هزار بار بغلش کردم.

- اِم ؛ -

گفت:
"من فقط دلم می‌خواست یه بار هم که شده، مطمئن باشم که دوست داشته می‌شم، هر اتفاقی هم که بیفته."

- اِم ؛ -

- نتایج فکرهای نصفه شبی -

00:06
Know that I loved you so bad
I let you treat me like that
I was your willing accomplice, honey
00:22
One heart broke, four hands bloody
00:53
I crossed my heart as you crossed the line
And I defended you to all my friends
1:34
It's bittersweet to think about the damage that we'd do
'Cause I was goin' down, but I was doin' it with you
Yeah, everything we broke and all the trouble that we made
But I say that I hate you with a smile on my face
Oh, look what we became
1:55
All the things I did
Just so I could call you mine
The things you did
Well I hope I was your favorite crime
Your favorite crime
'Cause, baby, you were mine

جالبه انگار چون نمی‌تونم حرفام و مستقیم بزنم، از زبون یکی دیگه می‌گم‌شون.

گفت:
"خیلی عجیبه که هم دوست داشته باشی خودت باشی و هم از خودت متنفر باشی."

- اِم ؛ -

گفت:
"می‌دونی از چی متنفرم؟ از اینکه وقتی صادقانه هر چی که هستم رو نشون می‌دم، آدما رهام می‌کنن. انگار که دوست دارن بازی بخورن."

- اِم ؛ -