زرزره

Description
شعر داستان نقاشی حرافی های هنری و غیر هنری
محمدتوکلی کوشا
Advertising
We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• ????••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

4 months, 1 week ago

دو اسب می رمند بر جلد لیوانی زرد
دختری لخت دست می برد بر دامن خورشید
و لیوانی سبز
حواس ماری خوش خط و خال را پرت می کند
از کاخ نیاوران تا تجریش
از پارک ولی عصر تا بازار تهران
از درکه تا امامزاده داوود
دستم بود
که چشمهایت را می بوسید
درد رهاشده ازپهلویت را می بوسید
و از حاتم طایی دهانت آب می نوشید
آپاندیسی خراب
دستش را گذاشته به چانه
و به  مردمک های خونی کلاغ های خیابان قیطریه نگاه می کند
۸۸ضربه شلاق باد را سیاه می کند
و زوزه ی زنی کولی
صبح علی الطلوع
خرخره ی واگن متروی خط یک تهران را می جود
دو اسب می رمند با چشم هایی سبز
در سینه ی برفی سیاه
که در گلوگاه جنین مرده ای نفس تازه می کرد
و دختری زرد رنگ
حواس مار را به دامن کشید
از کاخ سعد آباد
نحسی دعایی فراموش شده
قل می خورد در دهان اباطیلی
که فیل به دندان داشت
و با مردمک های خونی
از آبانی سر به زیر می گذشت
از پارک آب و آتش تا دربند بوسیدمت
لب نداشتی
از کاخ گلستان تا قله دیزین بوسیدمت
لب نداشتی
از محله جوادیه تا تئاتر شهر بوسیدمت
لب نداشتی
ردیف درخت های کاج
در تسبیح شاه مقصود
یکی زرد
یکی سبز
با صدای کلاغ هایی شلاق خورده
که در واگن خط یک متروی تهران زوزه می کشیدند
و زنی کولی جنین مرده ای را زنده می کرد
که از پهلوی آپاندیسی خراب
آب می نوشید

#محمد_توکلی_کوشا

⬛️?⬛️?⬛️?⬛️
#کانال_ادبیات_معاصر_ایران
https://t.me/Adabiyat_Moaser_IRAN

4 months, 2 weeks ago
4 months, 2 weeks ago
4 months, 2 weeks ago
4 months, 3 weeks ago

و گریستم
از خاوران تا بهشت زهرا
گریستم
و گریستم
از جمعه هجدهم تیر تا چهارشنبه 23 تیر
گریستم
لعنت آبادی بود زندگی
وخشم در مشت های گره کرده ی آبانم
گیر کرده بود
وخشم در صدای فروخورده ی آبانم
گیر کرده بود
نام تمام مرده های این همه سال را
برای تو این جا نوشته ام
تزریق پتاسیم بر خاطرات ما
چشم های عزت ا... ابراهیم نژاد
و خون سرخ
خون سرخ جاری شده
در خیابان های تهران
قسم به چشم های سرخت اسماعیل
که روزی آفتاب
که روزی آفتاب
که روزی آفتاب
بهتر از آن روزی که تو مردی خواهدتابید

و نام این همه را
چگونه در هفتاد سنگ قبر خلاصه کنیم
اعتراف می گیرند
از چشم های تو اعتراف می گیرند
از دست های من
وقتی دارم این شعر را می نویسم
اعتراف می گیرند
و شکنجه
دراین تاریکخانه ی اشباح
از روزی به روزی
از خانه ای به خانه ای
تکثیر می شود
من اعتراف می کنم
وقتی که صبح زود
وین صید دست و پا زده در خون را
کشتی شکست خورده ی طوفان را
در خاک وخون طپیده ی میدان را
خون می گذشت از سر ایوان را

در روزنامه های کثیر انتشار مسکوت را
بیش از 1500 بار
درهاله ای از نور
در تابستان سال 67

من نام آن سه نفر را
آن سه نفر را
این جا برای تو
با خط سرخِ مایل به کبودی زیر چشم
نوشته ام
پیام به ما دقیق رسیده است
خفه می کنیم

من این پیام را
این پیام را
برای تو این جا نوشته ام

#محمدتوکلی_کوشا

پی نوشت ها :
1:رضابراهنی
2یدالله رویایی
3:محتشم کاشانی
4:هوشنگ گلشیری

?????
#کانال_ادبیات_معاصر_ایران
@Adabiyat_Moaser_IRAN

5 months ago

‍ ‍ 〇?
?

در چشم‌های باد کتابی‌ست
بی‌نقطه
بی‌کلمه
که فقط تو می‌دانی
ای دست‌های تو تنبور!
پاهای‌ات دف!
کدام اسب در فصلِ گریه
دهان‌ات را یونجه دید
که چهارنعل تاخت
به‌سمتِ قطاری که ابرها را جابه‌جا می‌کرد؟
یکی:
درختی واژگون در بشکه‌های اورانیوم
یکی:
دیوی که از چراغِ‌جادو دررفته بود

در صورتِ تاریکی شبانی‌ست
بی‌نور
بی‌صدا
که فقط تو می‌بینی‌اش
ای یک چشم‌ات:
ابولهولی در شاخک‌های برف
یک چشم‌ات:
سموری که ریشه‌های‌اش را جویده‌اند درخت‌ها
کدام رود از دهانِ تو آب خورد
که عیسا دوازده جامِ آب را شراب کرد؟
دوازده بار بگو
در دوازده‌ساله‌گی
دوازده مردِ کاری
کدام قسمتِ دست‌ات را شیار کردند
که درختِ انگور کشف شد؟

در چشم‌های باد شبانی‌ست

شاعر: #محمد_توکلی_کوشا

از کتاب #داروگ_شانزدهم
#داروگ  (مجموعه‌ای از شعر و نقد و نظر)
#کانال_شعر_هفتاد
?? @haftadpoet

[‍](http://axnegar.fahares.com/axnegar/5bbbfcb24d12de25f63ed.jpg) ‍ ‍ 〇***?***
5 months ago

@jom_jom_e

به : #رضا_براهنی

منم
من
که باده پیمایی میکنم با اژدهایی در تموز
دست می برم بر حلقومی خونین
و گلوگاه شعر را می بوسم
آه نحرم کنند اگر
در روزگار دوزخی ایاز
رو می کنم به دره ی سنجاقک
با صورتی شبیه به میت
و دستهایی که از تصادم قتل و سقوط مزرعه بر گُرده
و چشم هایی دوخته بر گلی برگستره ی ماه
آه کشان
که آهوان باغ تنت را
در بادهای موسمی تند
در گرد و خاک های اساطیری
می کرد بی هوا در هوا رها
و خطاب به پروانه ها
رازهای سرزمین من را
چاه به چاه
گوش به گوش
در حنجره ی زخمی اسماعیلی جوان زمزمه می کرد
درد تو بود که شطح خوانم کرد
وگرنه مرا چه به باران
به برف جامانده از پارسال
به کمربندی که ازو خون می چکید
و تاریخی مذکر را در چشم های رود دیده بود
و تو که مصیبتی زیر آفتاب بودی
رازی نهفته در چاهی محتوم
شعر ی سانسور شده در کتابی متروک
بیا کنار پنجره
و طلا از مس بگیر
کیمیا از خاک
و آن ورد طلایی را در ذهن اسرافیل صور بزن
تا جهان را
وبخوان آواز کشتگان را در حلقوم بادی
که ظل الله بود
دستی بیرون از آستین داشت
و با سیمرغ های هاویه نسبتی دیرینه
آیا رضا
شبی در نیمروز
شعرش را بر اجاق داغ کرده بود
و از انگشت اشاره اش کبوتری سیاه به هوا
بی هوا
رها
پریده بود
آیا رضا

#محمد_توکلی_کوشا

@jom_jom_e

5 months, 1 week ago

.

مرا به ضیافت گنجشک های تنت ببر
ای کاج 100 هزارساله
که از هرکدام از گوشهایت
هزار زن کولی آویزانند
باصدای سنچی در چشم
که آرواره های بلبلی را دریل می گرد
با اره ای برقی
که زوزه می کشید در جنگل میرزا
خان کوچکی تپانچه را پر می کند
در دهان زنی
که ماه را
در 14 شب کامل کرده بود
و رد قرمزی در تاریکی رنگ زرد پنهان می شود
گوزن سبز از حاشیه ی درخت قرمز می گذرد
و بارانی بنفش راز چکمه های لبت را برملا می کند
تو در کدام سکانس اولین بار خندیدی
اشک چشم کدام تمساح
کشتی نوح را غرقاند
چشم زخم ابروت
قوم لوط را بر گرداند
در ضیافت گنجشک های تنت
زوزه می کشد ماهی
که دردهان گوزنی سبز
رازش را برملاکرد

#محمد_توکلی_کوشا

https://t.me/worlddaypoetry

Telegram

شعر روز جهان

21March 2023World Poetry Day/ Day Poetry of Iran & World Poets/ Modern Poetry of Iran & World/ Contemporary poetry Iran & World/ Join Our World Day poetry & Art Magazine Telegram Channel

.
5 months, 1 week ago

کلمات آلزایمرگرفته اند
می نویسم درخت
پرواز می کند
می نویسم ماشین
پیله می تند دورخودش
برف می بارد
درهمین سطر برف می بارد
بر برف می بارد   برف می بارد
وسرما
استخوان جمجمه ام را می ترکاند
و رگی در میرود
ازاتصالات هیپوتالاموس مغزم
زندگی معناخودش را
ازدست داده
ودنیا مرا دیگر به جا نمی آورد
کلمات
پرورش دهنده ی خود را
از یادبرده اند
درختی میپرد از شاخه
ماشینی پروانه می شود
زنی نشسته در ایوان
نخ تنهایی ام را
فرو می برد
برسوراخ سوزنی

زمان
از کارافتاده است
کلمات
معنای خودرا ازدست داه اند
واگرهنوزمیخندم
هنوز خبر هولناک رانشنیده ام
درسرم خیابانی یکطرفه است
خیابانی یکطرفه است
خیابانی یکطرفه

#محمد_توکلی_کوشا

@zerzereh

5 months, 1 week ago
دریا

دریا
آکواریومی بزرگتراست
برای ماهی ای که
راه و رسم آزادی را نمی داند

گاهی خیال می کنم
زمین گلوله ی کاموایی است
که سلطانی مقتدر
برای بازی گربه اش
آفریده اش
و ما موش های سرگردانی هستیم
در جوب های خیابان های لندن

مراببوس
در همین کوچه های تنگ وتاریک
مراببوس
نگذار داغی این چای
زبانم را بسوزاند

#محمد_توکلی_کوشا
@personalroomforwomen1

We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• ????••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94