➰

خیالِ روی کسی
در سر است هر کس را

مرا خیالِ کسی
کز خیال بیرون است

✍#سعدی

.

➰

ما گر چه در بلندی فطرت یگانه‌ایم

صد پله خاکسارتر از آستانه‌ایم

دایم کمان چرخ بود در کمین ما

در خاکدان دهر همانا نشانه‌ایم

ما را زبان شکوه ز بیداد یار نیست

هر چند آتشیم ولی بی‌زبانه‌ایم

صائب گرفته‌ایم کناری ز مردمان

آسوده از کشاکش اهل زمانه‌ایم

✍#صائب_تبریزی

.

.

خیری که برآیدت
به توفیق از دست

در حق کسی کن
که درو خیری هست

*✏ «سعدی»*

.

➰

سبب مپرس که چرخ
از چه سفله پرور شد

که کام بخشی اورا
بهانه بی سببیست

*✍***#حافظ
.

➰

امام علي عليه السلام:
هر تنگنايى را راه برون شُدى است

غرر الحكم،7266

.

➰

این همه گفتگو و مشغله و بانگ و حرکت و آرزو بیرون پرده است.
درونِ پرده خاموشی و سکوت و آرام و هیبت است.

*📓تذکرة الاولیاء،
✍ ذکر بایزید بسطامی*

.

.

درختی که اکنون گرفته‌ست پای

به نیروی شخصی برآید ز جای

و گر همچنان روزگاری هلی

به گردونش از بیخ بر نگسلی

سر چشمه شاید گرفتن به بیل

چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

*✏ «سعدی»*
.

➰

لم يبقَ في شوارعِ اللّيلْ
مكانٌ أتجوَّلُ فيهْ
أخذَتْْ عَيناكِ
كُلَّ مساحة الليلْ‌‌...🌱****

در خيــابــان‌هــای شــب،
ديگــر جــايی بــرای قــدم‌هــايــم نمــانــده اســت؛
زيــرا کــه سیاهی چشمــانت
گستــره شــب را ربــوده اســت.

*✍ نزار قبانی*

➰

سخن کان از سر اندیشه ناید
نوشتن را و گفتن را نشاید

سخن را سهل باشد نظم دادن
بباید لیک بر نظم ایستادن

سخن بسیار داری اندکی کن
یکی را صد مکن صد را یکی کن

چو آب از اعتدال افزون نهد گام
ز سیرابی به غرق آرد سرانجام

چو خون در تن عادت بیش گردد
سزای گوش‌مال نیش گردد

سخن کم گوی تا بر کار گیرند
که در بسیار بد بسیار گیرند

*✍#نظامی
*خسرو و شیرین

.

➰

دولت عشق بین که چون
از سر فقر و افتخار

گوشه تاج سلطنت
می‌شکند گدای تو

✍#حافظ

.