👇❌منبع کتاب های نهایی و کنکور❌👇
.
.
.
.
.
.
• راه ارتباطی ⇦
@Awmir_chatbot
• تبلیغات ⇦
@Tomir_H(نامربوط بلاک)
Last updated 3 weeks, 5 days ago
Prommmmmmo coode ( bebo505 )
للتواصل @beboxcrew2
Last updated 2 weeks, 1 day ago
🔶گردشگری یا تخریبگری؟
✍ اسماعیل شمس
🔻پیشتر درباره تٲثیرات خطرناک کولبری بر زیستبوم و زندگی مردم کردستان به ویژه هورامان نوشته و تٱکید کردهام که کولبری و درآمد فوری آن سبب بیعلاقگی جوانان به تحصیل و رهاکردن کارهای تولیدی شده است؛ به نوعی که مردم برای آبیاری و دامداری ناچارند از کارگر غیربومی استفاده کنند. در گذشته، چشمانداز زیست و معیشت در هورامان بهسبب جغرافیا و تنوع آب و هوایی، ترکیبی بود. مردم بهشکل همزمان کشاورزی،دامداری،باغداری،زنبورداری،مرغداری و حتی صید ماهی میکردند و مازاد محصول خود را در نقاط دور و نزدیک میفروختند. آنان صدها گیاه و محصول خودروی زیر و روی زمین و جنگلها و مراتع را میشناختند و بخش اعظم خوراک خود و دامهایشان را از جنگلهای منطقه به دست می آوردند. در این جنگل، یک درخت و درختچه و گیاه و بوته بیفایده نبود و از هر وجب آن استفاده مطلوب میشد و آسیبی هم به محیط زیست و چرخه طبیعت وارد نمیگردید. ۴۰سال پیش در هرکدام از روستاهای هورامان حداقل ۴۰۰ رٲس بز، صد گاو شیرده و دهها گوسفند وجود داشتند و نه تنها کسی از شهر لبنیات نمیخرید، بلکه مازاد آن هم به شهر فرستاده میشد. با کمال تٲسف امروز در بیشتر این روستاها دامداری سنتی دیده نمیشود و جنگلها یا طعمه آتش میشوند و یا توسط برخیگردشگران و افراد بیمسئولیت از بین میروند و برای تهیه زغال فروخته میشوند.
🔻موضوع این یادداشت و در ادامه یادداشت قبلی، گردشگری افسارگسیختهای است که اینروزها در حال اتمام کار ناتمام کولبری است و در آیندهای نزدیک آخرین میخ را بر تابوت چشمانداز ترکیبی هورامان خواهد زد. هورامان منطقهای کوهستانی است و آب و خاک و جنگل آن بسیار محدود است. متٲسفانه شمار زیاد گردشگران، بافت جنگلی منطقه را تخریب و زباله و پسماند آنان به سبب شیب بالای زمین، آب و محیط زیست را آلوده میکند. همین الان بیشتر فاضلاب و زبالههای موجود بازیافت نمیشوند و در گودالهای پایین و کنار شهر و روستا دفن میشوند که سبب آلودگی آب چشمههای پایین دستی و گسترش انواع بیماریها شده اند. افزون بر آن هورامان موزه تاریخ و فرهنگ و گنجینه لغات و اصطلاحات این سرزمین است. نابودی زبان و فرهنگ و میراث مادی و معنوی هورامان تنها به فرهنگ کرد آسیب نمیرساند، بلکه به کلیت فرهنگ ایران و اسلام هم صدمه میزند.برخی کتیبهها و کتابهای کهن فارسی بدون آشنایی با زبان مردم هورامان که تنها بازمانده زبانهای باستانی این سرزمین است، به هیچ وجه قابل خواندن نیستند. فلسفه و عرفان و برخی آثار اسلامی را هم نمیتوان بدون درک میراث معنوی هورامان بازخوانی کرد.همچنین جمعیت گویشوران هورامی بسیارکم و زبان آنها در حال انقراض است و اگر روند خرید املاک و سکونت مردمان مختلف در هورامان ادامه یابد،این زبان از تاریخ حذف خواهد شد. هورامان منطقه خاص و نادری است که نظیر آن در ایران وجود ندارد و بنابراین باید آن را حفظ کرد. من نمیفهمم که چرا باید این همه جشنواره در هورامان برگزار شود؟ مراسماتی که قبلاً نبودند یا محلی بودند و صبغه عمومی و عامهپسند کنونی را نداشتند. بهراستی کجای ایران اینگونه است؟ گردشگران و تورلیدرها هم بیشتر به خاطر این مراسمها به هورامان میآیند و از فرهنگ و تاریخ منطقه بیخبرند و با آن هم آشنا نمیشوند.
🔻این یادداشت به منزله مخالفت با اصل گردشگری و دفاع از جامعه بسته نیست،بلکه خواهان توجه به زیرساختها و حفظ میراث مادی و معنوی هورامان است.گردشگری بدون زیرساختهای لازم هرچند سود کوتاهمدتی به بخشی از ساکنان میرساند،اما بهای آن نابودی زیست بوم و میراث معنوی در بلند مدت است.این فاجعه در حالی در هورامان رخ میدهد که در پیشرفتهترین کشورهای جهان هم حتی با وجود زیرساختها مقررات ویژهای برای گردشگران گذاشتهاند و در عین حال سنتیترین لایههای زندگی خود را حفظ کرده اند.چند سال پیش در سفر به سویس در روستاها و فاصله بین شهرها گلههای بزرگ گاو و گوسفندی دیدم که مشغول چرا بودند. در این کشور مدرن در کنار دامداری صنعتی، دامداری سنتی هم به شکل گسترده رایج بود و دولت آن را تشویق و تسهیل میکرد. یکی از بزرگترین کارخانههای لبنیات سویس که پنیر آن یک برند مشهور جهانیست در روستای گرویر قرار داشت و روزانه هزاران توریست از مراحل تولید آن بازدید میکردند.در روستاهای دامنه آلپ هم که سالانه محل گردهمایی بزرگان سیاست، اقتصاد و هنر دنیاست، یکی از سنتیترین شکلهای دامداری و کلبههای عشایری وجود داشت که نظیر آن در میان عشایر ما هم کمتر یافت میشود.
🔻میشد در هورامان هم چنین کرد، اما زهی افسوس، نهتنها چنین نیست، بلکه ما از تولیدکننده اصلی محصولات دامی، باغی وکشاورزی ارگانیک به مصرفکننده تبدیل شدهایم و حالا هم محیط زیست، معماری سنتی،زبان کهن،فرهنگ تاریخی و میراث معنوی خود را فدای گردشگری میکنیم.
🔶مصیبتی به نام ثبت جهانی هورامان
✍ اسماعیل شمس
🔻بهرغم نقدهای زیادی که به فرایند ثبت جهانی هورامان داشتم و بخشی از آنها را در جلسه تیرماه ۱۳۹٨ وزارت میراث فرهنگی در حضور معاون وزیر و مسئولان ملی و استانی ثبت به صراحت مطرح نمودم،
فایل سخنان من در لینک زیر
https://t.me/horamanhistory/372
از ثبت هورامان استقبال کردم و بیدرنگ پس از اعلام خبر آن، در یادداشتی در کانال کردستاننامه نوشتم **:
" با ثبت هورامان کار مسئولان و مردم تمام نشده، بلکه تازه آغاز شده است.حال نوبت مدیران و مسئولان کشوری است که با ایجاد زیرساختهای توسعه، ارتقای سطح معیشتی مردم و رسیدن همهجانبه به وضعیت هورامان، نشان دهند که هورامان نه سرزمین کولبران، که قلمرو فرهنگ و تمدن در طول تاریخ و در سطح جهان است. اکنون وقت آن رسیده است که با جلوگیری از نابودی جنگلها، مراتع، باغها و خشکیدن رودها و چشمهها و حفظ بافت سنتی هورامان نشان دهند و نشان دهیم که همگی لیاقت حفظ میراث گرانبهایی را که گذشتگانمان برایمان به جا گذاشتند، داریم و میتوانیم آن را به آیندگان منتقل کنیم و اجازه نابودیاش را نمیدهیم. یادمان نرود که هورامان به خاطر منظر و چشمانداز جغرافیایی و فرهنگیاش ثبت شد، پس از امروز به بعد هر کاری از سوی هرکسی که سبب از بین رفتن این چشمانداز جغرافیایی، این منظر فرهنگی و البته اکوسیستم این منطقه شود، اوضاع را به قبل برمیگرداند و ثبت جهانی را هم خنثی میکند. به یقین اگر چنین نشود و ثبت هورامان رنگ و بوی تجاری و موزه ای کردن مردم و منطقه را بگیرد، فرصت ثبت، ممکن است به تهدید تبدیل گردد".**
متن کامل آن یادداشت در لینک زیر
https://t.me/kurdistanname/343
🔻امروز و پس از سه سال به صراحت مینویسم که متٲسفانه ما مردود شدیم و پیشبینی من خیلی زودتر از انتظار تحقق یافت و ثبت جهانی نهتنها سبب حفظ چشمانداز جغرافیایی هورامان نشد، بلکه خواسته یا ناخواسته آن را با سرعت و شدتی وحشتناک به پرتگاه نابودی و انقراض یکجای میراث مادی و معنویاش سوق میدهد. پیش از این برخی دوستان به من گفته بودند که میراث تاریخی و جغرافیایی هورامان از سوی عدهای از سودجویان در حال تخریب است،اما اظهار نظر در این باره را به دیدن خودم موکول کردم. نوروز امسال پس از سالها مجالی دست داد که دیدار کوتاهی از منطقه داشته باشم. در یککلام باید بگویم که از آنچه دیدم، بهتزده شدم. انگار به سرزمین دیگری رفتهام که خاستگاه و زادگاه من نیست و هم او برای من غریبه است و هم من برای او.با شماری از مردم عادی و برخی دلسوزان فرهنگی منطقه صحبت کردم و از زبان آنان بیشتر به عمق بحران پی بردم. همه آمارهای رسمی و غیر رسمی خبر از فاجعهای بزرگ در زیر پوست هورامان میدهند. با هورامان چه کردهایم؟ چه بلایی بر سر هورامان آوردهایم؟
🔻اگر برخی دوستان به هر دلیلی سکوت کردهاند، اما من به عنوان پژوهشگری مستقل که هیچ گونه منافعی در منطقه ندارم و تنها نگران میراث کهن تاریخی و جغرافیایی این سرزمینم با صدای بلند هشدار میدهم و از مردم و دلسوزان فرهنگ منطقه میخواهم تا دیر نشده است مانع توسعه روند تخریب بافت سنتی هورامان شوند. همین الان که صحبت از ثبت جهانی پالنگان میشود، قلبم میلرزد و نگرانم آن بلایی که بر سر شرکان و دیگر روستاهای ثبتشده پیشین آمد،بر سر پالنگان هم بیاید. از مدیران کشوری و استانی ثبت جهانی هورامان استدعا میکنم که در پرونده، بازبینی و هورامان را به عنوان یک " منطقه حفاظت شده" ثبت کنند. متٲسفانه مدیران دولت قبلی به هیچ یک از انتقادات دلسوزان گوش ندادند و زمینهساز این مصیبت شدند.به راستی یونسکو چگونه در یک پرونده، زبان مردم هورامان را به عنوان زبان در حال انقراض معرفی میکند و در پرونده دیگری به دست خود زمینه انقراض هرچه سریعترِ این زبان، و البته جغرافیا و میراث مادی و معنوی و حتی انسان هورامانی را فراهم مینماید؟
🔻من در این کانال بیش از هرجا درباره هورامان نوشتهام و جستجوی فقط واژه هورامان، عدد ۴۳ را تا پیش از نگارش این یادداشت به شما نشان میدهد، بنابراین نیازی به تکرار ذکر اهمیت هورامان نیست،اما اجازه بدهید اینجا یک نکته را اضافه کنم که اگر قبلاً گفتهام هورامان قلب کردستان است، حال اضافه میکنم که جغرافیا و زبان و فرهنگ هورامان و میراث مادی و معنویاش راه حل بسیاری از معماهای تاریخ و تمدنی است که امروز به آن تاریح و تمدن ایرانی، اسلامی، زاگرسی، مزوپوتامیایی و کردی گفته میشود. اگر هورامان را دوست دارید اندک بخشهای سالم باقیمانده آن را به منطقه حفاظت شدهای تبدیل کنید که نابود نشود تا به کمک آن بسیاری از معماهای تاریخ و تمدن خود را حل کنید.آنچه میگویم یک شعار نیست، حاصل ۴۹ سال تجربه زیسته در منطقه و ۳۰ سال پژوهش و مطالعه است و آمادهام مستنداتم را در اختیار همگان بگذارم.
Telegram
تاریخوو هەورامانی
***🎤***سخنرانی: دکتر اسماعیل شمس ***🔸***محورها: ثبت جهانی هورامان، هویت تاریخی هورامان ***♦️***مکان: وزارت میراث فرهنگی، جلسه ای با حضور معاون وزیر میراث فرهنگی و اعضای شورای راهبردی ثبت هورامان ***♦️***تیرماه ۱۳۹۸ ***🖇***مطالب مرتبط: اینجا \_\_\_\_\_\_\_\_\_\_ کاناڵەو تاریخوو هەورامانی***⬇️***…
فایل PDF چرمنوشتههای اورامان.
🔶 "استکراد" چییە؟
✍ ئیسماعیل شەمس
🔻هەر کەسێک لە شەقامەکانی قاهیرە، بەغدا، بەیرووت و دیمەشق و شارە عەرەبیەکان پیاسەیێکی کردبێت کەمتاکۆرت ئەم دێڕەی بیستووە :" أنا لست کردی؛ ما تستکردنی؟" واتە: " من کورد نیم بۆ دەمکەی بە کورد؟" عەرەب کاتێک وا دەڵێت کە کەسێک بە گەمژە و نەزان یا فێڵباز و بڕێک وەسفی ناشیرینیتر تاوانباری بکات و پێی بڵێت: "ٲنت کردیّ" . ئەو کاتەیە کە عەرەب بۆ بەرگری لە خۆی بەرامبەر بەو تاوان و سووکایەتیە دەڵێ من کورد نیم؛ یانێ گەمژە نیم و ژیر و عاقڵم. هەرچەندە بڕێک کەس دەڵێن ئەم دەستەواژەیە لە میسری سەردەم ئەییووبیەکان سەری هەڵداوەتەوە و بۆ ئەو عەرەبانە بە کار براوە کە خزمەتیان بە کوردانی ئەییووبی کردووە و بوونەتە کورد، بەڵام ئەگەریش وابووبێت دواتر بە پێچەوانە مانای خراپی پەیدا کردووە. ئەمیشە دەبێ بزانین کە هەر لە سەرەتای هاتنی عەرەب بۆ کوردستان،سەرچاوەکانی عەرەبی کوردیان بە جنۆکە و جەردە و زاڕۆکی شەیتان و زۆر شتی ناشیرینیتر ناساندووە و مامەڵە تەک کورد و ژن و ژنخوازی تەک کوردیان قەدەغە کردووە. زۆر جار وتراوە کورد ئەو عەرەبانە بوون کە بۆ شاخەکان ڕایانکرد و وشەی کورد لە "اکردوهن الی الجبال" هاتووە. ئێستێکراد درێژەی ئەکرادە و باری سووکایەتی و دژە کوردیشی زۆرترە.
🔻ئێستێکراد زۆر لەو ڕوانینگەی د. سرووش بە کورد نزیکە کە بڕوای وابوو کورد یانێ هیچ نەزان و بێعەقڵ کە هەر لەم کاناڵە کەوتە بەر ڕەخنەی زانستی. ڕەخنەکان دەتوانن لەم لینکەی خوارەوە بیبینن.
https://t.me/kurdistanname/483
🔻داخی گرانم زۆربەی کوردەکانیش بۆ بەرگری لە خۆیان لە بەرامبەر لەفزی ناشیرینی " استکراد" وتوویانە کە ئێمەی کورد گەمژە و نەزان نین،ئەوە نیە کەسایەتی ئازا و زانای وەک سەلاحەددین و فڵانە فەیلەسووف و فڵانە عارف و فەقیە و مەلا و ... مان بووە، لە حاڵێکدا ئەم نۆعە بەرگرییە، دۆخەکەی خراپتر کردووە و شەرعییەتی بە ئەسڵی سووکایەتیەکە بەخشیوە.
🔻دەبێ بەم خاڵەیش ئاماژە بکەم کە ئەوە تەنیا ڕۆشنبیرانی بڕوامەند بە "عروبە" یا ڕەگەز پەرەستی عەرەبی نین کە ئێستێکراد بە کار دەهێنن، بەڵکوو 500 ساڵ پێش سەرهەڵدانی ناسیۆنالیسمی عەرەبی ئەو دەستەواژە لە لایان خەڵکی ئاسایی بە کار براوە و نەسڵ دوای نەسڵ بە جیلی هاوچەرخیان گەیاندووە. ئەمە بووەتە هۆی ئەوە کە "کورد بە هیچ زانین" ببێتە بەشێک لە کولتووری کۆمەڵگای عەرەبی. کورد دەبێ بزانێت کە کاریگەری مەسەل و پەندی پیشینیان و ئەوەی کە لە مێژووی زارەکی دەماوەدەم بە ئەمڕۆ گەییشتووە تا چێ ئەندازەیە.ئەو کەلتوورە ئەوەندە بەهێزە کە لە 1400 ساڵ لەمۆبەر تا ئێستا درۆشمی یەکسانیخوازی دین و ئایین و خزمەتی کورد بە عەرەب و ئیسلام نەیتوانیوە لاوازی بکات.کورد لە هەموو قۆناغەکانی مێژوو هەوڵی داوە مافی خۆی لە عەرەب داوا بکات و بە هاودین و برا و هاووڵاتی و شتانیتر هەستی بجووڵێنێت، بەڵام مێژوو بە ئێمە دەڵێت کە ئەمە تەنیا کات بە فێڕۆدان بووە و عەرەبی مۆسۆڵمان هیچی بۆ کورد نەکردووە. ئەمەیش کە تا ئێستا مافی کوردی جێبەجێ نەکردووە، سەلمێنەری ئەم ڕاستیەیە کە لەمۆدوایش نایکات، یانێ ناتوانێ بیکات. زانستی دەروونناسی مێژووییش پێمان دەڵێت کاتێک کە بنەمای فکری و ڕوانینی عەرەبێکی ئاسایی سەر شەقام و کۆڵان، لە سەر ئەساسی کورد یانێ گەمژە داڕێژرابێت، هیچ کات و ساتێک ناتوانێت دادوەرانە چاو لە کورد بکات و کوردیش هیچ کات ناتوانێت کەلەپووری مێژوویی عەرەب بەرامبەر بە خۆی بگۆڕێت. عەرەب ڕەنگە لە بەر یاسا یا دۆستایەتی یا بەرژەوەندی لە بەرامبەر کورد استکراد بە کار نەهێنێت، بەڵام لە خەڵوەتی خۆی و لای عەرەبی هاوڕەگەزی خۆی، کورد هەر بە گەمژەکەی جاران دەزانێت. سەعدی شاعیر دەڵێت عەشقێک کە لە ماوەی تەمەنێک لە دڵی کەسێک جێگیر دەبێت، تەمەنێکی دەوێت کە لە دڵ دەرچێت. بە ڕاستی دەستە واژەی استکراد لە تەمەنێک بە قەت مێژوو لە ناو مێشکی خەڵکی عەرەب جێگیر بووە و بەم ئاسانیە دەرناچێت.
🔻پیویستە ئەمەیش بوترێت کە ئەگەرچی مۆستەکرەد یانێ عەرەبێک کە بووەتە کورد لە لای عەرەب وەکوو جنێو و سووکایەتی بووە، بەڵام کوردانی مۆستەعرەب لای عەرەب ئازیز بوون. موستەعرەب ئەو کوردانە بوون کە بە عەرەبی قسەیان کردووە و جل و بەرگی عەرەبییان پۆشیوە و بە عەرەبی نووسیویانە و وانەی عەرەبییان وتووە و لە بەرژەوەندی عەرەب کاریان کردووە؛ دیارە کە ئەمانە نووری چاوی عەرەب بوون. عەرەب ئەڵبەت ئەمانە بە کورد نازانێت و پێیان دەڵێت مۆستەعرەب، بەڵام ئێمەی کورد زۆر جار دڵمان بەوانە خۆشە و بە کوردیان دەزانین. کاتێک کوردێک لە چوارچێوەی دیسکۆرسی عەرەبی خۆی پێناسە ئەکات و لەو چوارچێوە بیر ئەکات ئیدی وەکوو تاکێکی کورد هیچ سوودێکی بۆ مێژوو و فەرهەنگی کوردی نیە. تا ئەو کاتەیش کە عەرەب و هەر نەتەوەیکیتر گەلانی ژێردەستی خۆی وەکوو مرۆڤێک بە مافی بەرامبەر تەک خۆی پێناسە نەکات، قەیرانەکان بەردەوامن.
📕 با بە زوانوو ئەڐێما قسێ کەرمێ
✍ ئێسماعیل شەمس
🔸ئارۆ جە دنیانە بە ڕۆ زووانوو ئەڐێ ئەژناسیان. من بە ئەنقەس لەفزوو ئەڐێم بە یاگێ ئەڐایی کە ئیسە دلێ ئێمەنە باوا هۆرچێنیەن. چوونکە وەختێو ماچی زوانوو ئەڐێ، ڕێک دیارا گەرەکتا چێش واچی. زوانوو ئەڐێ ئا زوانەنە کە ئەڐا بێسەواڐەکاما فێرێ کەرڐێنمێ و ئەگەر ئیسە زیننێ با وێشا هەر پاسە قسێش پنەکەرا. بە حەر ئننازێو سەواڐ دلێ وەڵاتوو ئێمەنە فرە بی، داخەم مەشۆ جە زوانوو ئەڐایاما و باو باپیریما دوورێ کۆتیمە و ئێتێر ئارۆ زوانەکەما یاوان ئی یاگێ کە خەریکا فۆتیێ فۆتیۆ و ئەگەر پێ پارێزنایش قۆڵێ هۆر نەماڵمێ ڕەنگا چن نەسڵێ دمای ئێمە چێوێوش چنە نەمەنۆ.
🔸ڕاسەکێش من تا چن ساڵێ چێوەڵ و تەنانەت ئا وەختە یۆنێسکۆ باسوو فۆتیای زوانوو هەورامیش کەرد فرە نەتەرسێنێ و ئەرەجیێم تا هەورامان مەنەن هەورامیچ هەر مەنۆ، وەلێم بەینێوا تەرسۆ مەردەی هەورامی کە بە باوەڕوو من یادگاروو تاریخوو ویەردۆ ئێمە و ئەڐاو زوانوو هیزی و ئارۆی کورد و کوردستانیا سەرمۆ زاڵە بیێنە.
🔸ڕەنگا پەرسدێ پێ چێشی؟
دوورش پێ نەلمێ، ئی فایلوو واریە لکیان نویستەکەو منەرە گۆش دەیدێ.ئینە دەنگوو کاکە مۆمنی نۆتێشیا کە چل ساڵێ چێوەڵ، وەختێو ئێمە زاروڵێ بێنمێ واچیان. کاک مۆمن هەم چی شێعرێنە و هەم جە شێعرۆ هەرەکۆڵەی یا وەکێڵوو هەرانە هەر چن جە زوانوو تەنزێ کەڵک گێرۆ و باسوو فەقیری و ڕەنج و مەینەتوو خەڵکوو نۆتشەی و هەورامانی کەرۆ، وەلێم ڕەنگا نزیکەۆ سەڐ نامێ و واتێ قەڐیمیاش ئارڐێنێ کە هەورامی ئارۆی هەر ماناشا نمەزانۆ. من ئەجۆم گەورەتەرین کاروو ئێمە ئینەنە کە نازمێ زوانوو پاک و پاڕاوو پیرەکاما و شێوازوو ژیوای ئەوسای فۆتیۆ. ئارۆ ئێمە چا زوانەیە دوورێ کەوتێنمە.ئا زوانە کە کاکە مۆمن و تاتۆ و ئەڐاکێما قسێش پنە کەرێنێ بنیەیدێش لا ئا زوانەیە کە ئیسە زاروڵەکێما و هەڵبەت وێما قسێش پنە کەرمێ؛ ڕەنگا حەر زوو پەیما گنۆسارا کە تەرسەکێ چن قووڵە و هەرەقەتینەنە. ئا ئازیزێ کە ئی باسیە مواناوە دڵشا چنەم نەئێشۆ، وەلێم باوەڕ فەرماودێ فرۆ ئێمە کە ئێددێعاو پارێزناو هەورامیچما مێ بە زوانوو ئەڐا وێما قسێ نمەکەرمێ. ڕەنگا باسوو زوانوو نویسەو ستانداردی و جیابیەیش چەنی زوانوو واتەی کەردێ، وەلێم ئینە قسێوەی قایم و پتەوە نیەنە. با نازمێ زوانوو نویسۆ ئارۆیما جە زوانوو ئەڐایاما دوور گنۆوە.
🔸ئارۆ وەختێو شێوۆ قسەکەردەی بڕێو زانایا و سەواڐدارەکا هەورامانی تەماشە کەرمێ بە پا ئانەیە کە ویر و باۆەڕشا چێشا وینمێ کە باعزێوشا نیمە و ڕەنگا زیاتەر جە نیمەو کەلیماشا عەرەبیێ و فارسیێ با و بڕێوتەرشا سورانیێ. زاروڵەکێما ئێتر با مەنا کە هەورامیەکەشا شێویان و تا کەلیمێوەی هەورامیە بێ دەمشانە چوار دانێ فارسیێشا وسێنێ دلێش.
🔸چێگەنە ئی سۆعالێ مێ وەرۆ کە ئێمە مشیۆ پێ پارێزنای زوانیما چێش کەرمێ؟ ئایا بە تەقسیرکار ئەژناسای ئێڐ و ئەوی،هەرچێننیش هەق بە ئێمە بۆ دەرڐەێکما چارش بۆ و زۆانەکەما جە فۆتیای نەجات مڐریۆ؟ من ئی قسێمە فرە بە دڵەنە کە ماچۆ «یاگێ قسەواتەی بە تاریکی شۆڵێو هۆرگیسنە».
🔸من ئەجۆم چی دنیانە حیچ چێوێو بە ئەننازەو قسەکەردەی بە هەورامی ئەڐایاما نمەتاوۆ زوانوو ئێمە پارێزنۆ، وەلێم گرێفتاری ئانەنە کە ئێمە وێما هەڵای نەتاوانما زوانوو ئاڐیشا عال فێرێ بیمێ یا ئەگەریچ ئەوسا فێری بیێنمێ ئیسە ویرما شیەنۆ.
من پەی وێم کارێوم کەردەن کە حەز کەروو پەی شمەیچ باسش کەروو. هەر چن جە هەورامانی دوورەنا، وەلێم جە ویس ساڵێ چێوەڵ تا ئیسە هەر وەخت کە پێ دیڐەنی ئاماناوە ئاگە یا بە تێلێفۆن چەنی پیرەکا قسێم کەردێنێ، تا تاوانم چاڐیشا هەورامی فێربیەنا. هەر چا وەختیچۆ دەنگ و ڕەنگوو ئاڐیشام تۆمار کەرڐەن کە پەی هەمیشەی مەنۆوە و ئیسە نزیکۆ پەنج هەزار سەعاتێ دەنگ و فیلموو قەڐیمیام هەن کە فرێشا ئیسە دەسشا جە دنیای کۆتان.
🔸ئازیزەکا هەرچن نویسەی بە هەورامی زەروورا و مشیۆ حەتمەن بۆ، وەلێم با ئینەیە بزانمێ کە زوانی مەرڐە یانێو زوانێو کە کەس قسێش پنە نمەکەرۆ، نە زوانێو کە پنەش نمەنویسیۆ. دەیان زوانێما هەنێ کە هەزاران کتیبێشا پنە نویسیەینێ، وەلێم ئارۆ هیچ کەس نیا پنەشا قسێ کەرۆ. هەورامیچ تا ماوێو چێوەڵ بێجگە شێعرێ حیچش پنە نەنویسیان، وەلێم هەر مەنەن و ئاگرد دۆژمەنا و دۆسە نەزانا نەتاوانشا بەینەنە بەراش.
🔸تۆ خوا بەیدێ بە خاترۆ ئی زوانە کۆنەیما و ئی وەڵاتە عالەیما بە یاگێ ئانەیە شەو و ڕۆ خەریکێ عەیب و ئیراڐ گێرتەی جە یەکتری بیمێ و دڵوو یەکتری بێشنمێ و بیمێ حەفتاو دوێ مێللەتێ با زوانەکەیما پارێزنمێ و حەرچی نامێ کەشوو کوەکا و جۆغرافیا و فەرهەنگەکەیما هەنێ بنویسمێشا. با هەر کامێما پیرێو ئینا لامانە تا متاومێ قسێش چەنی کەرمێ و دەنگش زەبت کەرمێ.بە باوەڕوو من ئینە عالتەرین خزمەتی فەرهەنگیا بە هەورامانی.
Telegram
attach 📎
🔸حیران، میراث ماندگار تاریخ و فرهنگ کرد
✍ اسماعیل شمس
🔻«میگویم چقدر خوب است اگر در سر کوه بلند صَفین؛ کپری برای حیران محبوب و نازکاندامم درست کنم؛ کپری که دیوارش از شیشه باشد و پوشال سقفش از گل بنفشه؛ چوب سقف و تیرکش از گل سرخ باشد و ستون و چهارپایهاش از ریحان؛ خاک و گِل پشتبامش از حنا باشد و رنگ در و دیوارش از برگ نارنج؛ کپری که محبوبم از آنجا، شبانگاهان همه جا را نظاره کند و با نسیم خنک بهاری، مشامش نواخته شود».
پسر میگوید: «من زمان زیادی است که بیکس و تنها و محزونم؛ بیا دست یکدیگر را بگیریم و به چشمۀ خزل در کوه بیستون برویم تا بدانیم طالع ما که رنج فرهاد کشیدهایم، چگونه نوشته شده است؛ دختر میگوید: «ای پسر رها کن این کارها را، بیا دست در گردن هم اندازیم.دنیا به کسی وفا نداشته و هزاران کس مانند ما را با ناکامی روانه گورستان کرده است».
دختر میگوید: «یکسال دیگر گذشت و من مانند همۀ این سالها در انتظار وصال تو مانده و غم هجران را تحمل کردهام؛ حاضرم باز هم صبر کنم و در خانۀ پدرم برایت پیر شوم. پسر میگوید:«حیف است که چون تو دختری در انتظار بماند و مانند یارانش به خانۀ بخت نرود، اما از جور چرخ گردون چه میتوان کرد؟!»
🔻این سه مورد، متن حیرانهایعاشقانه و زلالی است که با سوز و گداز موسیقایی خوانده میشوند.حیران تاریخ انسانی و اخلاقی مردم معمولی کرد در دل تاریخ پر از خشونت و نفرت و ستم شاهانه و اربابان زر و زور و تزویر است. حیران، تاریخ زیبایی در برابر زشتی و تاریخ کسانی است که در بیابان برهوت قدرت، در جستوجوی چشمۀ جوشان صداقت و عشقیبودهاند که هرگز نخشکد.حیران، داستان نفرینی است که بدرقۀ راه فرادستان بیرحمی شده که خودخواهانه مانع وصال عاشقان شدهاند؛ به همین سبب، حیران به مثابه تاریخ مردم عادی کرد در برابر تاریخ ارباب قدرت و به عبارتی مردمنامه در برابر شاهنامه است.اگر کوههای کردستان پر از کندهکاریهای پادشاهان تبهکار آشور و پیش و پس از آنان است که در اوج غرور و قساوت، پای بر گردن مخالفان خود نهاده و تیر و کمان به سوی قلب آنان نشانه گرفتهاند و در کتیبههایشان شرح زجرکشکردن کسانی را نوشتهاند که جرمشان دفاع از آب و خاک خود و تسلیم نشدن در برابر مهاجمان متجاوزی بود که از شرق و غرب آمده بودند؛ حافظه و حنجره زنان و مردان معمولی کرد، مهمترین منبعی است که تاریخ این مردم در آن روایت میشود.
🔻و نکته آخر، حیران بازماندۀ سنت مردمی خنیاگری و گوسانی دوران باستان ماست که در آن شعر هجایی کردی به اوج ظرافت طبع خود رسیده است. به باور من نادیدهگرفتن تاریخ راستین این مردم و پیوند دادن تاریخ کنونی کردستان به پادشاهان گردنکش گذشته که تصاویر خشن زیرپانهادن سر و گردن اجداد ما توسط آنان در جایجای این خاک دیده میشود، خدمت به کرد نیست. تاریخ کرد را نه آن شاهان ساختهاند و نه آنان نگه داشتهاند، بلکه مردمانی ساخته و به امروز رساندهاند که همواره قربانی آنان بودهاند.امروز نباید مای فرودست به تاریخی که فرادستان برایمان ساخته و بهجا گذاشتهاند، افتخار کنیم. تنها نتیجه تفاخر به کاخها و کتیبهها و کندهکاریهای پادشاهان پر ادعای پای برگردن مردم نهاده گذشته، بازتولید همینجنس شاهان در امروز و فردای ماست.اگر میخواهیم چنین تاریخی تکرار نشود، دست از این کار برداریم و بهثبت تاریخ فولکلور و صداهایی بپردازیم که تاریخ واقعی ماست. تاریخ شاهان را فقط باید خواند و نقد کرد و بس.
🔻شما مخاطبان عزیز و گرانمایه کانال کردستاننامه را به خواندن مقاله حیران در لینک زیر دعوت میکنم که ده سال پیش از این نوشتهام؛ زمانی که دکتر جلیل جلیل، استاد بزرگ تاریخ فولکلور کرد را به تهران دعوت کردم و یک هفته همنشین او بودم؛ لحظههایی که حیرانهایی را که خودش از کردهای ارمنستان و گرجستان و ترکیه و جاهای دیگر جمع کرده بود با هم گوش میدادیم و اشک شوق میریختیم. روزهایی که ویدیوی صدها حیران کردی کرمانجی و سورانی را که کاک کریم سروش،پژوهشگر سختکوش فولکلور گردآوری کرده و به عشق دکتر جلیل از اورمیه برایش آورده بود، نگاه میکردیم.شبهایی که برخی پیران تبعیدی کرد کرمانج در جاوان و سربندان دماوند و عمارلوی گیلان و الموت قزوین و طارم زنجان و بجنورد و شیروان خراسان را دعوت میکردیم و برای دکتر جلیل که عشق اول و آخرش حیران و لاوک و ادب شفاهی کرد بود، حکایت زجر و رنج و تبعید و آوارگی پدران و مادران خود را میخواندند و آنگاه که در منزل وهتل، سیاوچمانههای هورامان و هورههای دالاهو و کرماشان و ایلام و مورها و چمریهای مردمان قلمرو لک و لر را میدیدیم و میشنیدیم و بیاختیار میگریستیم. این مقاله را به پیر فرهیخته تاریخ مردمی کرد،دکتر جلیل عزیز و همه کسانی که از کارهایشان بهره برده و نامشان را در متن آوردهام، تقدیم میکنم.
www.cgie.org.ir
حیران | دانشنامه فرهنگ مردم ایران | مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
حِیْران، که در برخی از مناطق به آن حیرانوک هم میگویند، از انواع ترانههای فولکلوریک کردی با مضمون عاشقانه که آن را در کوهستان و دشت و نیز در مجالس بزرگان میخوانند.
شێخ سەعیدی نورسی لە زمانی مامۆستا پیرەمێردی شاعیرەوە
د. عومەر عەبدولعەزیز
🔸شەوۆ چلێ جە هەورامانەنە
✍حەسەن قادری
چی فایلەنە بە زوانی فارسی باسوو ڕەسم و ڕسووماتوو شەوۆ چلێ جە دەگاو شەڕەکانی کریان کە بەشێوا جە هەورامانوو لهۆنی و سەر بە شاروو پاوەی .
🔸من وەکوو بەڕێوبەری کاناڵی کوردستان نامە پێم خۆشە بەم خاڵە ئاماژە بکەم کە لە سەردەمانی کۆن ناوی شەوی یەلدا لە کوردستان نەبووە و ئەو شێعرەی نالی و بە پێ توێژینەوەی پسپۆڕانی بواری دەسنووس، مستەفا بەگی کوردی ڕەنگە لە شێعرەکانی حافیزی شیرازی وەرگێڕابێت:
شەوی یەلدایە یا دەیجوورە ئەمشەو
کە دیدەم دوور لە تۆ بێنوورە ئەمشەو
حافیز ماچۆ:
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست
و یاگێوتەر ماچۆ:
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید.
🔸 ڕەنگە شێعرەکەی مستەفا بەگی کوردی تێکەڵ کراوی ئەم دوو بەیتەی حافیز بێت، چوونکە جە زوانوو کوردیەنە کەلیمێ یەلدا و دەیجووریما نیەنێ.ئەوسای لاو ئێمە حەر واتەنشا شەوۆ چلێ و بێجگە ئانەیە، چلێ زمسانی و چلێ هامنی و چلێ مەرڐەی و چلێ پێڐابیۆ زاروڵەی و چلە کێشتەی و چن چلێتەرما بیێنێ. خۆزگە کەسێک پەیدا دەبوو کە لە سەر وشەی "چلێ" لە کولتووری کوردی کاری کردبات.
🔸هورامان، گوران، کرد؛ نقد نظریه مینورسکی از منظر تاریخی
✍اسماعیل شمس
برخی خوانندگان محترم اطلاع دادند که فایل مقاله در پست قبلی برایشان باز نمیشود.در اینجا دوباره pdf آن به همراه گزیدهای از متن ارائه میشود.
🔸مینورسکی در هفتاد وهفتمین سال زندگیاش در یک سخنرانی در دانشگاه تهران سنت شرقشناسی را زیر سوال برد و از این که خودش روزگاری تحت تٲثیر آن بوده و آثاری مانند اهل حق را درچارچوب آن نوشته است،اظهار پشیمانی نمود.به باور او «خاورشناسان عمومی که از هر چیزاطلاع مختصری پیدا کردهاند و در هیچ چیز عمق و تسلط متخصصین واقعی را ندارند»، نمیتوانند پژوهش دقیقی ارائه دهند. او از نظریه جدایی گورانی و زازا از زبان کردی هم پشیمان شده و آن را در زمره همان مقالات خاورشناسانه قرار داده بود. علی جوادی ضمن بیان خاطره مراسم دانشآموختگی اش در دانشگاه کمبریج در سال ۱۹۶۵(یک سال پیش از فوت مینورسکی)میگوید که مینورسکی از استادی کردزبان پرسید که«به کدام یک از لهجه های کردی حرف میزنند؟ کرمانجی،سورانی و زازا گورانی؟» و او پاسخ داد: به کرمانجی. « مینورسکی بلافاصله شروع کرد به همان زبان صحبت کردن»🔸
📕هورامان و پیوند آن با گوران و کرد
✍اسماعیل شمس
🔸آنچه در مقاله پیوست آمده، آخرین پژوهش نگارنده در نقد نظریه مینورسکی درباره گوران و پیوند آن با کرد و هورامان است. در آغاز باید گفت که بیشتر نویسندگان غربی که در سده ۱۹ و آغاز قرن ۲۰ درباره کرد نوشتهاند، مأموران سیاسی و نظامی دولتهای استعماری بودهاند و جز چند مورد اندک، به تاریخ کرد از منظر منافع استعمارگران نگریستهاند. نوشتههای این مأموران بعدها مبنای مطالعه جامعه کردی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی غرب گردید و کتابها و مقالات پژوهشی بعدی با استناد به آنها نوشته شدند.این آثار به کردی، فارسی، عربی و ترکی ترجمه شدند و ذهنیت همسایگان کردها از کرد و حتی برداشت ذهنی کردها از خودشان را هم شکل دادند. یکی از این مٲموران سیاسی و نظامی که تٲثیر آثارش تا به امروز بر جامعه کردی باقی مانده، مینورسکی است. مینورسکی نهتنها با خطکش و مدادش قلمرو این مردم همزبان و خویشاوند را از یکدیگر جدا کرد، بلکه با نوشتههایش هم بذر جدایی را در میان آنان کاشت و پیروانش آن را توسعه دادند؛ بهنوعیکه امروز میبینیم بخشی از نویسندگان هورامان که مهمترین وارثان زبان و فرهنگ غنی و کهن قلمرو گوران هستند خود را کرد نمیدانند و برخی افراد در قلمرو سورانی با تحدید دال کرد به گویشوران سورانی و کرمانج، مردم هورامی را خارج از حوزه کردی میپندارند.
🔸 به راستی کرد چیست و در منابع اسلامی نخستین بار به چه کسانی کرد اطلاق شده است؟مینورسکی بر پایه کدام مبنای تاریخی و مردمشناسانه سوران و کرمانج را کرد پنداشته و گوران را از شمول کردیت خارج کرده است؟ آیا در تاریخ، نخستین بار گوران، کرد نامیده شده است یا سوران و کرمانج؟ آیا از نظر زمانی واژگان کرمانج و سوران در منابع تاریخی زودتر متولد شدهاند یا گوران؟ لحظه ورود مدلول گوران به تاریخ و قرار گرفتن در ذیل دال کرد زودتر بوده است یا سوران و کرمانج؟ درپاسخ این پرسشها باید گفت که در همه منابع سدههای نخست تا سوم هجری تنها واژه اطلاق شده به مردم ساکن در نواحی غرب همدان تا کرکوک کنونی که در روایت مینورسکی و پیروانش گوران خوانده شدهاند، کُرد است و هیچ یک از واژگان گوران، سوران، کرمانج، کلهر، لر و لک برای آنان به کار نرفتهاند( ابن اعثم، 1986:سراسر اثر، بلاذری،2000: سراسر اثر، دینوری،1960: سراسر اثر؛ طبری،تاریخ، 1987: سراسر اثر). افزون بر آن اگر لحظه تولد واژه و ورود آن به تاریخ در نظر گرفته شود، دال کرد چند قرن زودتر از کرمانج و سوران و کلهر برای مدلول گوران به کار رفته است. به بیان دیگر اگر کرد و زبان کردی به عنوان یک ظرف در نظر گرفته شود، نخستین مفهومی که داخل آن قرار گرفته یعنی مظروف آن، گوران و زبانی بوده است که مینورسکی به آن گورانی میگوید.به راستی او چگونه کرد را تنها به سوران و کرمانج محدود کرده و گوران را که دستکم چندقرن پیش از آنها در منابع تاریخی آمده و جزو طوایف کرد خوانده شده از شمول کردبودن انداخته است. چرا در تفکر مینورسکی و بیشتر شرقشناسان چنین خطایی رخ داده است؟ صرف نظر از عدم اطلاع آنان از برخی منابع باید گفت که شرق شناسان معمولاً از راه تهران، روسیه یا استانبول وارد کردستان میشدند و از آنجا که گورانها در مرکز کردستان بودند آنان اگر از مسیر عثمانی و روسیه میآمدند نخستین مصداق کرد را کرمانج می دیدند و اگر از مسیر تهران و بغداد میآمدند مصداق کرد را کلهر و لک و سوران میدیدند، بنابراین در ادامه راه وقتی با گورانها روبرو میشدند، تصور میکردند که به سبب تفاوت زبانی متفاوت از کرد هستند.روشن است که میان زبان مردم گوران و سوران تفاوت وجود دارد، همچنانکه میان سوران و کرمانج و کلهر هم تفاوت هست و همچنانکه اگر یک گیلک با گویش خود سخن بگوید یک کاشانی متوجه نخواهد شد، ولی پرسش این است که در کجای جهان تنها تفاوت زبانی بدون توجه به فرهنگ و آداب و رسوم مشترک و تاریخ و خاطرات مشترک، مبنای جدایی و استقلال قومی یا ملی بخشی از مردم یک جغرافیای مشترک از بقیه شده است؟
🔸از سوی دیگر وقتی گوران از کرد تفکیک شود، باید نام آن به موازات کرد و نه در ذیل آن بیاید. برای نمونه، منابع تاریخی که از ترک و فارس و عرب و کرد نام بردهاند، باید یکجا هم عبارات ترک و عرب و گوران یا فارس و کرد و گوران آورده باشند، در حالی که در هیچ منبعی گوران به عنوان یک شناسه قومی در کنار سایر اقوام نیامده است.از سدۀ 4ق که برای نخستین بار نام گوران وارد منابع تاریخی شده است تا زمان مینورسکی در دورهای 1000 ساله هیچ مورخ و جغرافیدان و نویسندهای به کرد نبودن گورانها اشاره نکرده و همه گوران را بخشی از کرد دانستهاند.
🔸لینک مقاله:بدون فیلترشکن باز شود.
Telegram
attach 📎
👇❌منبع کتاب های نهایی و کنکور❌👇
.
.
.
.
.
.
• راه ارتباطی ⇦
@Awmir_chatbot
• تبلیغات ⇦
@Tomir_H(نامربوط بلاک)
Last updated 3 weeks, 5 days ago
Prommmmmmo coode ( bebo505 )
للتواصل @beboxcrew2
Last updated 2 weeks, 1 day ago