✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]
- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧
فرشتــهی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نتها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .
#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
•• ????••
╰) ایران موزیک♪ (╯
"ما بهتریـنها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"
تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94
هزارتوی تِست و کلمه
به دست و پای کلمات میپیچم. با حسابگری دو دوتا چهارتا میکنم برای انتخاب بهترین کلمه. یک پومودورو تست میزنم و بازمیگردم به جملهها. اینبار از سروته آنها میزنم. از دور براندازشان میکنم. یک پومودوروی دیگر فرصت باقیست تا برگردم و با عقلی سرد نگاهشان کنم. نه. هنوز نیازمند درنگ بیشتری است.
گاهی شاید نوشتن همین پرسهزنی لابهلای دقایق و دلایل باشد. دلیلی برای حفظ تعادل بین کارهایی که قلبمان عمیقن برایشان میتپد.
سحر محمدقاسمی
معنایی برای اکنون
داشت از دلخوشیهایش میگفت. همان کارهایی که به زندگی وصلش میکند.
دیگر از یک جایی به بعد صدایش را نمیشنیدم. صدای درون سرم بلندتر شده بود: «چقدر سطحی»
پس از درنگی کوتاه شرمزده از پیشداوریِ نابجا خودگویی میآغازد: «این روزها همین که بتوانی کاری معنادار بیافرینی نجات یافتهیی.»
اصلن مگر میشود برای کاری معنادار به بیان چیستی و چگونگی پرداخت؟
هرکس به فراخور روحیات و تفکرات خالق معنایی نجاتبخش میشود و گاهی شاید دوام همین باشد.
سحر محمدقاسمی
حصارها فرایَم میخانند
گاهی در زندگی دلت حصار میخاهد. محدودهیی از جانپناه. حصاری از امنترینها که اجازهی ورود به هیچ ناامنییی را ندهد. انتخاب میکنی در آن چهارچوب زیستی متفاوت داشته باشی. بدون روابط اضافی، بدون گفتوگویی اضافی، بدون هیچ باید و نباید اضافی، و بدون تحمل هر اضافهیی که در شرایط عادی خارج از کنترل اتفاق میافتد.
از بعضی انتخابها راضیام. از بعضی هم راضی اما ناامیدم.
این اندیشه است که میتواند حصارهای نو بسازد و بعضن حصارهای کهنه را ویران کند. به آنها خوشنودم حتا اگر جایی خسته شوم و کم بیاورم. این انتخابها به شناخت وامیداردم.
احتمالن: «تنها میخاهد صدای خودش را بیابد.»
سحر محمدقاسمی
اعتبار بخشیدن به نقصها
این روزها بند کردهام به نقصهایم، کاستیهایم و هر آن چیزی که از کمال دور است و به نقصان نزدیک.
درون هرکدام که میروم سروکلهی داستانی پیدا میشود که نتیجهاش شده من امروز. از داستانها و کلنجارهای ذهنی در خلوتم مینویسم. گاهی به قصد درمان گاهی هم اندیشهورزی.
این لحظه اما برای بررسی همه جانبهی خویش ذهن مقایسهگر را برمیگزینم. مقایسه در این خودکاویها برایم راهگشا بوده و احتمالن خواهد بود. مقایسهی عملکرد دیروزم در زندگی، روابط و فعالیتهایی که پشت سر گذاشتم با عملکرد امروزم. در جایی خروجی فرسایشی میشود و جایی دیگر صعودی.
بیاییم فهرستی از عملکرد دیروز و امروز تهیه کنیم. اگر در این سنجشگریهای امروزمان با دیروز کمتر پویشی نبود، بدانیم که در آن بخش مشخص نیازمند ساماندهی و بازنگری هستیم. این بررسی و مقایسهی عملکرد را در تمام زمینهها از جمله روابط و سلامت جدی بگیریم.
برمیگردم به جملهی اول این یادداشت و آن را اصلاح میکنم. با فهرستی که تهیه کردم از نقصها نام میبرم در جهت رفع یا گاهی ویرایش آنها (اعتباربخشی به نقصها) و تلاش برای رسیدن به حتا ذرهیی پویایی و کمال.
و در آخر تمرین میکنم که به فرآیند اعتماد کنم.
سحر محمدقاسمی
پرسش روز
به این پرسش بیندیشیم:
وقتی بیشترین زمانمان صرف فعالیتهایی میشود که در بلندمدت برایندی ندارد چه احساسی را تجربه میکنیم؟
فهرستی از دریافتها را در پاسخ به پرسش بالا تهیه کنیم و چند سطری دربارهی هرکدام بنویسیم.
دریافتهایی مانند:
➖هیجان سطحی از انجام این قبیل فعالیتها
➖سردرگمی بعد از فروکش کردن میل اولیه به انجامشان
➖احساس ناکافی بودن در راستای دنبال کردن اشتیاقهایمان
➖احساس ناکارآمدی
➖عدم پویایی موثر
و...
اولویت برای ایجاد تغییرات آگاهی و شناخت این رفتارهاست. با دیدن و دانستن، به احتمال زیاد مدیریت روزمان را با هوشمندی بیشتری تحت کنترل خواهیم گرفت.
سحر محمدقاسمی
شنوندگی
«شنوندهی خوب بودن چندان هم آسان نیست»
وقتی جملهی بالا را میگفت لب و لوچهاش آویزان بود.
میگوید: «تقریبن هیچ زمانی نمیتوانم به مدت طولانی پای صحبت افراد بنشینم. حوصلهام از همنشینی با آدمها علیالخصوص آنها که مشخصن آرام و یکنواخت صحبت میکنند، سر میرود. برای من گفتوگو با آدمها و گوش سپردن به تجربیات آنها چیزی به مثابهی شکنجهی روحیست.»
میگویم: «اما میدانی بعضی از این آدمها _که البته قرار است تو انتخاب کنی به چه کسی گوش بدهی_ با تجربهی زیستهشان میتوانند گنجینهیی ناب از ایدهها باشند؟»
میپذیرد. اما ترجیح میدهد ایدههایش از دل تجربیات خودش شکل بگیرد.
تمام اینها را گفت و مغزم را خورد تا بگوید دوست ندارد شنونده باشد.
در آخر به او میگویم: «شنوندهی خوب و فعال بودن نوعی مهارت است. هیچکس نباید داشتن چنین مهارتی را که به شخص ارزش و اعتبار میدهد نادیده بگیرد. تمرین کن که فقط بشنوی. خیلی ساده است. اینگونه شاید به رشد روابطی هم که همیشه ازشان مینالی کمک کرده باشی.»
سحر محمدقاسمی
دور از نگاه دیگران
روزهاست فلج شدم. فلج از نوع فکری. شاید بپرسید فلج فکری چه کیفیتی دارد؟ کیفیتها متفاوتاند. اما برای من وضعیتی آشفته دارد. آشفتگی همراه با ایستایی. در یک نقطه از تفکر ثابت ماندم. روی یک اندیشه پافشاری بیهوده میکنم. بیهوده که میگویم مبالغه نیست. به معنای واقعی کلمه مهمل است. فکری که پیش از این هم عقیم بودنش را ثابت کرده. اما چرا گاهی به افکاری قفل میشویم که نباید، به احساساتی فضا میدهیم که نباید، به اشتباهاتی تن میدهیم که نباید. باید این نبایدها را پشت سر گذاشت. هرگز به عقب بازنگشت. این خودآزاری عذابآور است.
نور در فضا میرقصد. گوشهیی از آسمان ابر را داریم و کنجی دیگر آفتاب را. اسفند هم عجیب بلاتکلیف است.
یکهو یاد سوالی میافتم که استاد کلانتری در کارگاه خودزندگینامهنویسی از دوستانمون میپرسیدن:
«خودتان را به چی تشبیه میکنید؟»
خودم را به «رگبار بهاری» تشبیه میکنم. از آن جهت که مدام احساساتی گذرا، موقت و ناپایدار را تجربه میکنم.
شما به چی؟
این روزها زورم نمیرسد خوب باشم. هزار جور کار مهم دارم اما در عوض هزار جور کار غیرمهم انجام میدهم. دلم میخواهد خشم و ناامیدی را برای همیشه در این روزهای پایان سال جا بگذارم.
پس با این حساب برمیگردم به خودم.
سحر محمدقاسمی
کارناوال چهارشنبهی آخر سال
مطلوبم این بود؛ مقالهی پر و پیمانی با عنوان «چهارشنبهسوری به مثابۀ کارناوال جرم» بنویسم و بکارم توی وبگاهم. نرسیدم.
این روزها، آخرالزمان شرکت است و همهی کارها باید پیش از به اتمام رسیدن دنیا، تیک بخورد.
من اما سعی میکنم اگر به ۱٠٠ نمیرسم، ۵٠ (یا حتی ۲٠ و ۳٠) را رها نکنم. این شد که به نوشتن یادداشت کوتاهی در این باره اکتفا کردم.
شما را نمیدانم ولی من طرفدار آتشبازی و ترقهدرکنیام. نه بیخ گوشِ ملت، در بیابان.
ما که بچه(تر) بودیم، معنی چهارشنبهسوری ترانه خواندن و رقصیدن و آش خوردن (دور آتش) بود. گاهی ترقههای کوچکِ کمصدا هم در میکردیم.
سالهاست اما چهارشنبهی آخر سال شبیه میدان جنگ شده و عامل هراس.
?چه شد که به اینجا رسید؟
(در این جستارک از دریچهی کارناوال جرم به ماجرا نگریستهام.)
1⃣ فریادِ بیصدایان
«سر و صدا» سلاح مناسبی است برای شکستنِ خفقان. برای عبور از حصارِ تکصدایی.
ما آرامش ساختگی شهر را بر هم میزنیم که بگوییم زندهایم. ما سر و صدا میکنیم پس هستیم.
2⃣ سلطهی بی قدرتان
ترسیدهاید؟ زودتر به خانه میروید؟
امشب زمان حکمرانی ماست. مایی که هیچگاه قدرتی نداشتیم. مایی که دیده نشدیم.
3⃣ زهرخند اندوهزدگان
شما میترسید و ما میخندیم. این سلاح ماست برای برهم زدن نظم خودساختهیتان. برای ریشخند کردن هنجارهای تحمیلی.
ما برای شادمانی خطر میکنیم چون خستهایم. چون غمگینیم. چون از پا درآمدهایم.
✍? مریم کشفی
دیدگاهی برای دیروز، امروز و شاید فردا
▪️ایمان دارم که در پذیرش و صبر معجزات نهفته است.
▪️اولویت باید خواندن و نوشتن باشد.
▪️فراموش نکنم که اساس دنیا بر بیعدالتی است و اگر خواستار عدالتم باید ایجادش کنم.
▪️عمیقن باورمندم که هیچ رویایی در این جهان کاملن گم نمیشود و روزی دنبالکنندهاش را مییابد. فقط به زمانش بستگی دارد.
▪️اطمینان دارم وجدان آسوده هراس را در زندگیام به حداقل میرساند.
▪️به تجربه دریافتم از انسانهای در بند و بندهی ایدئولوژی دوری کنم.
▪️همیشه در خاطرم باشد که هیچ کس دیگری جز خودم قرار نیست مسئولیت کارها و تصمیمهایم را بر عهده بگیرد.
▪️فراموش نکنم که همواره باید فکر، احساس و عملم را در راستای حفظ ارزشهایم رهبری کنم.
▪️یادم بماند در هیچ مورد از کسی که بضاعتش بیش از آنچه باید یاری نمیکند، توقعی نداشته باشم.
▪️یادم نرود که حماقت سواد نمیشناسد.
▪️فراموش نکنم زمان آشفتگی بهترین کار سکوت است.
▪️قدر انرژی و زیبایی جوانیام را بدانم و در عین حال با متانت و افتخار روند طبیعی سنم را بپذیرم و حتا یک روز هم بدون ضد آفتاب نمانم.
▪️با قلب دیگران مهربان باشم.
▪️شادی، رضایت و خشنودی در زندگی را کمک به دیگران میدانم. پس یادم باشد هر روز قدمی در جهت رضایت از زندگی بردارم.
▪️مانترای روزانهام در مراقبه: «من اعتماد میکنم همچون نوزادی در رحم که به زندگی اعتماد میکند.»
سحر محمدقاسمی
چراییها
صبح زود بیدار شدن لزومن به افزایش بهرهوری در طول روز منجر نمیشود، همانطور که زود خوابیدن فردایی هدفمند را رقم نمیزند.
بلکه تمامن به این بستگی دارد که چرایی شروع روز را بدانیم و از آن در برابر افکار منفی، تعویقاندازیها، ایدهآلگراییها و اهمالکاریها محافظت کنیم. هرچقدر به طرح مسیر زندگی و اهدافمان آگاه باشیم، بهتر میتوانیم روزمان را مدیریت کنیم.
کافیست بخشی از فرآیند را پایبندی به ارزشها در نظر بگیریم. ارزشها همواره مانند فانوسی، روشنی راهمان هستند. هرکجا از راه منحرف شدیم آنها یادآور بازگشت و دور زدن از مسیر انحرافیاند.
سحر محمدقاسمی
✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]
- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧
فرشتــهی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نتها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .
#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
•• ????••
╰) ایران موزیک♪ (╯
"ما بهتریـنها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"
تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94