برتولت برشتBertoltBrechtهنر و ادبیات

Description
⭕ اگر هنوز زنده ای، هرگز نگو هرگز، در زیر سلطه استبداد آن که سزاوار سرزنش است ماییم،
و تنها ما می توانیم استبداد را پایان دهیم.
افتادگان برخواهند خاست و نومیدان مبارزه خواهند کرد.
چه کسی را یارای مقابله با "مردم آگاه" است.


@The_narrator_of_love
Advertising
We recommend to visit

کانال رسمی گروه برنامه نویسی هانیستا

آخرین خبرها در مورد امکانات جدید و آینده موبوگرام

آموزش امکانات جدید موبوگرام

⚠️ توجه : امکان انجام تبلیغات در کانال و برنامه به هیچ عنوان وجود ندارد.

Last updated 5 years, 6 months ago

Official Page

Download:

https://shenzovpn.github.io

contact:
@shenzosupport

Last updated 3 months, 2 weeks ago

🥇اولین و قدیمیترین سازنده و منبع بهترین میکسهای رپی🥇

Iسایت رسمی اِی کافی: A-Kafimusic.com

Iاینستاگرام اِی کافی: Instagram.com/_u/a_kafimusic

Iاستودیو موزیک اِی کافی: @Akafi_Studio

ارتباط و تبلیغات(ادمین)👇🏻
@Manager026

Last updated 1 year ago

4 months, 1 week ago

شب‌، کنار ساحل نشسته‌ام و برای ماهی‌ها لالایی می‌خوانم. چیزی را از یاد برده‌ام که نمی‌دانم چیست اما غمگینم کرده‌است.
‏صبح، ماهی می‌شوم و به دریا می‌روم و بقیه‌ی ماهی‌ها برایم از پیرمردی حرف می‌زنند که یادش رفته مُرده.

و شب بخیر ❤️

محسن یگانه

??

4 months, 1 week ago

...

سه روز پیش، گربه‌ی حیاط بچه‌هایش را برداشت و از خانه‌ی ما رفت. روز قبلش، مرد همسایه بچه‌‌گربه نارنجی را برداشت و برد پرت کرد توی کوچه. من بیرون خانه ایستاده‌بودم منتظر اسنپ که بروم کوه، خون به مغزم نرسید و با همسایه درگیر شدم. تهدید کردم و فحش دادم و مشت خوردم. حالا گربه‌ی ما رفته، و امروز که آقای همسایه را دیدم، به گرمی احوالپرسی کرد و عذرخواهی. یادش آوردم که بچه‌گربه را پرت کرد و گفتم یادم نرفته و نخواهدرفت. رفت، و من ظرف غذای گربه‌ها را دور انداختم و به این فکر کردم که دیگر قادر به بخشیدن و فراموش‌کردن نیستم. فهمیدم بخش مهربان و بخشنده و فراموش‌گر جانم از کار افتاده.

ممکن است فکر کنید دارم به انتخابات اشاره می‌کنم و نبخشیدن خون‌ریزها، اما نه. انتخابات فعلا برایم هیچ اهمیتی ندارد و نظری ندارم. دارم درباره‌ی روابط حرف می‌زنم، درباره‌ی این‌که چطور از گذشت‌کردن دست برداشته‌ام. مثلا وقتی می‌فهمم کسی که می‌گوید دوستم دارد دوستیش را با کسی که به من بدترین حرف‌ها را زده ادامه می‌دهد، کل علاقه‌اش را می‌اندازم دور. کسی که نمی‌فهمد به او‌ محبت کرده‌ام و نوکر پدرش نیستم را حذف می‌کنم. زمخت و خودخواه شده‌ام، و این آدم جدید که چندسالی است در من زندگی میکند به تدریج بقیه‌ی من‌های من را حذف کرده‌است.

آن گربه، یک بچه‌ی نحیف داشت با یک چشم کور. بچه‌ای که از همه‌چیز می‌ترسید، اما با من دوست بود. بالاخره عادت کرد روی پایم آرام‌ بخوابد تا با شیشه، شیر و دارو و مکمل به او بدهم. روی ساعدم می‌خوابید و خرخر می‌کرد و صبح‌های درد و افسردگی یک خوشحالی نارنجی کوچک برای من بود. حالا دوستم رفته، و همسایه‌ام با کراوات کریه زرشکی و توانایی کمش در لاس‌زدن با داف‌های خانه‌ی همسایه مانده. این خلاصه‌ی سال‌های اخیر عمرم است، فرار زیبایی و ماندن زشتی. فقط هنوز از خوشحالی و موفقیت بقیه شاد می‌شوم، و امیدوارم لااقل این تکه از قلبم زنده بماند.

چطور باید به یک بچه‌گربه‌ی زیبا توضیح می‌دادم دوستش دارم اما مفهوم حیوان خانگی برایم تداعی سیرک است و نمی‌توانم ببرمش خانه؟ چطور باید برای یک زن توضیح بدهم برای برکه‌ی ترقوه‌اش ماهی کوچکی هستم اما برای اقیانوس قلبش نهنگ اندوه؟ چطور باید قلب مرده‌ام را قانع کنم یک‌بار دیگر از گور برخیزد و دوباره در تشییع خودش شرکت کند؟ برای این‌هاست که تنها مانده‌ام لابد.

حالا هم که دوباره بغض کرده‌ام. امیدوارم حالت خوب باشد گربه. اسمت را می‌خواستم بگذارم پتو از بس که کرکی و گرم بودی، اما رفتی دیگر. به آن‌جاها نرسید. کلا من همیشه به آن‌جاها نمی‌رسم. مراقب خودت باش، و خوشحالم که کراهت دنیای نحیفان را فقط با یک‌چشم می‌بینی.
همین.
#حمیدسلیمی
??

4 months, 1 week ago

Uploaded by 7273865685
لینک دانلود مستقیم

او از آدم‌هایی بود
که فکر کردن به آن‌ها
دیدنِ آن‌هاست...

• یدالله رویایی

چیزهایی هستند که هرگز نمی‌توانیم به دست فراموشی بسپاریم و خاطراتی که هرگز نمی‌توانیم محو کنیم. این‌ها همیشه مثل یک سنگ آسیاب روی سینه‌مان سنگینی می‌کنند.

• کافکا در کرانه / هاروکی موراکامی

Boredom (1998)

??

4 months, 2 weeks ago

Uploaded by 227144414
لینک دانلود مستقیم
.
.
.
.
.

ما بی ایمان نبودیم، منتها می‌خواستیم به باورهای خودمان و نه باورهایی كه برای ما مقرر شده بود ایمان داشته باشیم.

جولین بارنز
درک یک پایان

.
.
.
.
.
.
.
.
.

??

4 months, 2 weeks ago

Uploaded by 227144414
لینک دانلود مستقیم

...

.
نمی‌گویم همیشه این‌گونه عاشقم باش، اما می‌خواهم بدانی که همیشه در سویدای وجودم چیزی از آن‌چه امشب هستم باقی خواهد ماند.

اسکات فیتزجرالد/ترجمه‌ی مریم دادگر

I don’t ask you to love me always like this, but I ask you to remember
Somewhere inside me there’ll always be the person I am to-night.

F. Scott Fitzgerald

فیلم: یک زن شوهردار (۱۹۶۴) ساخته‌ی ژان-لوک گدار

#اسکات_فیتز_جرالد
#ژان_لوک_گدار

??

4 months, 2 weeks ago

.
پیرامونِ من را شبی فراگرفته است، عمیق
و تنها و وهمناک.
دیوارهای لرزان بر من هجوم می‌آورند
و اشک‌ها از نانی که می‌خورم سرازیرند.

درون خانه: سرمای گزنده
نمی‌سوزد آتشی و روشن نیست چراغی.
نفسم در بیرون شکل بخار می‌گیرد
و از هر امیدی روی می‌گردانم.
خیابان‌ها، خالی، دهن‌دره‌کنان
مرا به خود می‌خوانند.
من اما، پر از اندوهم، خسته...
پیرامونم را شبی فراگرفته است، عمیق.

همه‌چیز نابود شده است نخستین‌شان شعر/اینگبورگ باخمن/ترجمه‌ی فاطمه پورجعفری، یوهانس نیهوف

#اینگبورگ_باخمن

??

4 months, 4 weeks ago

.
مردم می‌دانستند که تخت روان قدیسین می‌بایست به سرعت در خیابان‌ها پیش برود: آن قدیسین مظهر سلامتی بودند، منجیان شهر از چنگال بیماری همه‌گیر وبا و به همین سبب لازم بود سریع و بی‌توقف، از این‌جا به آنجا به‌هر سو، بدوند. سنت این بود و بی‌آن، مراسم خالی از روح و شور می‌بود. اما همه از این‌که زیر دست و پا لِه شوند، می‌ترسیدند.
جلوی کلیسا، صدای تیز زنگی به گوش رسید. میان «ماهیگیران» که می‌کوشیدند دسته‌های تخت روان را بر دوش گیرند، دعوا درگرفت و این درگیری در طول مسیر چندین بار تکرار شد. در هر مرحله مسئولان مراسم با زحمت زیاد به مشاجره خاتمه می‌دادند.
سرهای خونین صدها فدایی به میله‌های تخت روان فشار می‌آوردند. قیامتی بود: بازوان عضلانی، کبود و عریان، برون از آستین پیراهن‌های ژنده؛ چهره‌های عرق کرده؛ زوزه‌ و فریاد. دست‌های زمخت متعصبین، که زیر بار تندیس‌های آهنین خم شده بودند و سراسیمه نفس‌نفس می‌زدند، وحشیانه دسته‌های چوبی تخت روان را چسبیده بودند. هر یک از آنان، زیر سنگینی بار غول‌آسا، برای اثبات عشق خود به قدیسین، می‌کوشید رنج و زحمت بیشتری را تحمل کند و از این‌رو تخت روان را به‌سوی خود می‌کشید. بدین‌ترتیب قدیسین چون مستان میان انبوه مردم که وحشیانه فریاد می‌کشیدند و هُل می‌دادند، تِلوتِلو می‌خوردند.
در مسیر تخت روان، زنان مؤمن، به نشانه‌ی اخلاص، تکه‌های نان سیاه اسفنجی را از ایوان‌ها و پنجره‌ها پرتاب می‌کردند و آن پایین، مردم برای آن‌که نان‌ها را در هوا بقاپند، به جان هم می‌افتادند. در این گیرودار، پرده‌داران که تندیس را حمل می‌کردند، با استفاده از فرصت قمقمه‌های شراب را سر می‌کشیدند و مست می‌شدند؛ گرچه تمامی شراب بلافاصله به عرق بدن تبدیل می‌شد.

#لوئیجی_پیراندلو
#رانده_شده
#ترجمه آزاده آل محمد

#انتشارات_دامون
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان

??

4 months, 4 weeks ago


_______
• هنرمند: Alexander Louis Leloir (فرانسوی، 1843 - 1884)
• عنوان: "کشتی یعقوب با فرشته"
• ایجاد: 1865
• متوسط: روغن
_______
• نقل قول: "بدترین گناه شما این است که بیهوده خود را نابود کرده اید و به خود خیانت کرده اید" - فئودور داستایوفسکی
____

??

4 months, 4 weeks ago

.
کسانی که بد را در مقابل بدتر انتخاب می‌کنند، به‌سرعتِ تمام فراموش می‌کنند که بد را انتخاب کرده‌اند...
استدلالِ «کمتر بد» یکی از سازوکارهای ماشینِ وحشت و آدم‌کشی نظام است.
از اصلِ انتخابِ بد به جای بدتر، آگاهانه استفاده می‌شود تا مردم برای پذیرفتن شر به معنای دقیق کلمه آماده شوند.

از مقاله‌ی #مسئولیت_شخصی_در_دوران_دیکتاتوری
#هانا_آرنت
.

.
.
.
.
.
.
.

5 months ago

Uploaded by 227144414
لینک دانلود مستقیم


گوستاو لوبون(Gustave le Bon) را جز نخستین کسانی برمی‌شمارند که در حیطه روانشناسی اجتماعی صاحب نظر است و اساس نظریات لوبون بر پیدایش تفاوت‌های اساسی میان خصوصیات فرد در «تنهایی» و «اجتماع» بنا شده است. لوبون در کتاب "روانشناسی توده‌ها" نشان میدهد که چگونه آگاهی و رفتار افراد، تحت تاثیر ذهن جمعی قرار میگیرد و منجر به رفتارها و کنش‌های متفق القول و شبیه هم میشود. همچنین لوبون مینویسد که رهبران کاریزماتیک دنیا، شناخت دقیقی از روان توده‌های خود دارند و به راحتی میتوانند توده‌ها را به سمت اهداف خاص خود هدایت کنند. «انبوه خلق» از مفاهیمی‌ست که لوبون از آن به عنوان ظرف تغییر هویت فرد اشاره کرده است، به این معنی که هنگامی که افراد به انبوهی شبیه هم تبدیل شوند، نوعی روحیه جمعی در آنان پدیدار میشود که این روح وادارشان می‌کند، طوری احساس و عمل کنند که با احساس و عمل آنها در تنهایی متفاوت است. در این خصوص، اولین چیزی که هر فردی بعد از جزئی از این انبوه خلق شدن گم میکند، هویت مستقل فکری و احساسی فردی خود است.
لوبون در اواخر قرن نوزدهم نوشت که قرن پیش رو(قرن بیستم) «عصر توده‌هاست»، بدین معنی که توده‌ها در قرن بیستم نیروی لازم جهت تغییر و تصاحب قدرت را در اختیار خواهند داشت و همانگونه هم شد و قرن بیستم، قرن انقلابات و جنگهای بیشماری برای تصاحب قدرت از سوی توده‌ها بود. اما قرن حاضر را باید «عصر کنترل توده‌ها» نامید بدین معنی که حاکمیت تلاشی مستمر دارد که نیروی بالقوه توده‌ها را از آنان بگیرد، به همین سبب سیستمی درست میکنند که در آن، توده‌ها هم شکل و یک شکل شوند. هنگامی که افراد با هویت های فردی متفاوت، با استعدادها و توانایی های منحصر به فرد، وارد سیستم شبیه ساز جمعی میشوند(منظور از سیستم شبیه ساز فقط مدرسه یا دانشگاه نیست، هر سیستمی که انبوه جمعیتی را وارد خود کند و طبق استاندارد خود دربیاورد و سپس آنها را خارج کند، حال آن سیستم میخواهد مدرسه باشد، فضای مجازی باشد یا هر چیز دیگر)، و خروجی چنین سیستمی توده‌ای هم شکلِ هم را ایجاد میکند و توده ای که یک شکل یکسان داشته باشند، به راحتی توسط حاکمیت خود کنترل و مورد استفاده قرار میگیرند. انسانهای عصر حاضر بیش از پیش، شبیه همدیگر شده‌اند.

?ویدئو از فیلم کوتاه «آنیما» ساخته پاول توماس اندرسون

Anima-2019
Paul Thomas Anderson

??

We recommend to visit

کانال رسمی گروه برنامه نویسی هانیستا

آخرین خبرها در مورد امکانات جدید و آینده موبوگرام

آموزش امکانات جدید موبوگرام

⚠️ توجه : امکان انجام تبلیغات در کانال و برنامه به هیچ عنوان وجود ندارد.

Last updated 5 years, 6 months ago

Official Page

Download:

https://shenzovpn.github.io

contact:
@shenzosupport

Last updated 3 months, 2 weeks ago

🥇اولین و قدیمیترین سازنده و منبع بهترین میکسهای رپی🥇

Iسایت رسمی اِی کافی: A-Kafimusic.com

Iاینستاگرام اِی کافی: Instagram.com/_u/a_kafimusic

Iاستودیو موزیک اِی کافی: @Akafi_Studio

ارتباط و تبلیغات(ادمین)👇🏻
@Manager026

Last updated 1 year ago