‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.📑¸14030106

•‧Title: Alpha Trauma | ترومای آلفا

•‧ ‌Genre: #Comedy #Fantasy #SliceofLife #Yaoi #SchoolLife #Omegaverse

•‧ Status: Completed (99 Main chapters + 19 Extras )

•‧ TL & Edit : Wallflower
•‧ Cover By: Morgan

•‧ خلاصه:
سئون وویئون کسی بود که نمی‌توانست آلفاها را قبل و ختی بعد از امگا شدن، تحمل کند.

تنها استثناء معلم خصوصی او بود که اتفاقاً آلفا هم نبود. به همین دلیل است که وقتی او وویئون را با نام اشتباه صدا می زد، وویئون نمی‌توانست او را اصلاح کند. او باعث شد قلبش بیش از حد به تپش بیافتد.

«یئون-آ.»

«استاد، سربازی میرید؟»

چهار سال پس از عشق اول نافرجامش، وویئون وارد همان دانشگاهی شد که استادش در آن بود.

با اینکه استادش او را نشناخت، وویئون او را در نگاه اول شناخت.

کیم دوهیون.

آن سه حرف قلبش را بی دلیل به لرزه در آورد.

با این حال، او گفت: «... تو آلفا هستی؟»

اگرچه دوهیون قبلاً آن را انکار کرده بود اما اولین عشق او، استادش، در واقع یک آلفا بود.

اگر وویئون این واقعیت را می دانست، شاید عاشق او نمیشد.

اکنون زمان آن بود که ردپای گذشته را از بین ببرد.

«من سئون وویئون هستم. سئون وویئون.»

«وویئون. اسمت مثل دانش آموزی هست که قبلاً بهش تدریس می کردم.»

•• #AT | #Novel | #در_حال_ترجمه
⋆ ⌗ T.me/XiaXiaNovels ⸙‌ࣰ․‧

‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.📑¸14030102

•‧Title: ‌I will become a bully | من یک قلدر خواهم شد | من یه قلدر میشم

•‧ ‌Genre: #Comedy #Romance #ShoujoAi #Yuri

•‧ Status: Completed (Oneshot)

•‧ TL : Carino
•‧ Edit: Green
•‧ Cover By: Morgan

•‧ خلاصه:
من تصمیم گرفتم یه قلدر بشم.
اون دختر رعیت به چه جراتی اومده تو سطح بالاترین آکادمی جادو و هرکار دلش بخواد میکنه؟
مثل اینکه چاره ای نیست، خودم بهش میفهمونم جایگاهش کجاست.
•• #Iwillbecomeabully | #Novel | #OneShot | #پایان_یافته
⋆ ⌗ T.me/XiaXiaNovels ⸙‌ࣰ․‧

‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.📑¸14021015

•‧Title: ‌Mutated Pheromones | فرومون های جهش یافته

•‧ ‌Genre: #Comedy #Romance #Sports #Yaoi

•‧ Status: Completed (64 Chapters + 4 Extra)

•‧ TL : Lee May
•‧ Edit: Green
•‧ Cover By: Arvand, Ming Xia

•‧ خلاصه:
مشکلی در فرومون های یو ران وجود داره. اون به عنوان یه امگا همه آلفاها رو دفع می‌کنه!
نقشه‌اش برای پیدا کردن عشق توی کالج نقش برآب میشه؛ و مثل هرکس دیگه‌ای برای فرار از واقعیت، یه اکانت می‌خره و به بازی آنلاین رو میاره.
از قضا این اکانت زوجه، یعنی یه نیمه دیگه هم داره.
« منظورم اینه که خب توی این تعداد بازیکن عمراً جفت این اکانت به چشمم بخوره! »
ولی زهی خیال باطل.
اون نیمه دیگه‌ی اکانت رو میبینه و داستان خنده دارش به عنوان
« همسر شیرین لیدر انجمن »شروع می‌شه.

یه دسر شیرین!
کمدی، امگاورس با چاشنی بازی آنلاین.
•• #MP | #Novel
⋆ ⌗ T.me/XiaXiaNovels ⸙‌ࣰ․‧

‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.📑¸14021013

•‧Title: ‌The Enemy's Husband | همسر دشمن

•‧ ‌Genre: #ShounenAi #Romance #Comedy #Drama #Historical #Action

•‧ Status: Ongoing ( 81 Chapters )

•‧ TL & Edit : Dynamight
•‧ Cover By: Arvand

•‧ خلاصه:
روزی که این جسم ارجمند من از روی هوا و هوس نفسانی یک تار موی تو را لمس کند،‌ همان روی است که  یک عضو بدنم را قطع خواهم کرد، پاهای تو با دستان خود خواهم شست و از آن آب خواهم نوشید!

آنها همیشه دشمن یکدیگر بودند؛ هم پادشاهی خورشید درخشان، و نیز پادشاهی کوه‌های نقره‌ای. هر دو امپراطوری برای چندین دهه در بند نفرت جنگیدند و تقلا کردند. و بعد بیشتر جنگیدند، و باز هم جنگیدند.

تا اینکه در نهایت دیگر قادر به ادامه نبودند و تصمیم گرفتند دو نفر بعنوان معاهده‌ی صلح با یکدیگر ازدواج کنند.

ژنرال هائوران از سپاه خورشید فروزان، مردی بود که چیزی از عشق و عاشقی نمیدانست. او به خوبی از هنر مبارزه و استراتژی‌های جنگی آگاهی داشت، اما نمیدانست وقتی زن‌ها خودشان را در آغوشش می‌اندازد باید چه کند!
او میخواست بعنوان یک سرباز در میدان نبرد، تنها و مجرد زندگی کند و بمیرد، تا اینکه پادشاهش تصمیم گرفت او در یک توافق نامه صلح، با شاهزاده‌ای از کوهستان نقره‌ای ازدواج کند.

میشود دشمن خود را دوست داشت
حتی میشود یک پشه را دوست داشت
اما اگر این پشه، مردی از کوهستان نقره‌ای بود؟! مشخصا نه!

آیا قلب یخ‌زده‌ی ژنرال هائوران بین نفرت و محبت، وفاداری و خیانت، از عشق یادی خواهد کرد؟

•• #TEH | #Novel
⋆ ⌗ T.me/XiaXiaNovels ⸙‌ࣰ․‧

‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.📑¸14021009

•‧Title: ‌My CP Must Be Sweet! | !کاپل دوست داشتنیم باید شیرین باشه

•‧ ‌Genre: #Comedy #Drama #Romance #Yaoi

•‧ Status: Completed (46 Chapters + 3 extras)

•‧ TL : Aquamarine
•‧ Edit: Green
•‧ Cover By: Arvand

•‧ خلاصه:
گونگ زه یک استعداد کمیاب با ظاهر خوب و مهارت های بازیگری عالی در دایره سرگرمی است. ون گه یک صدای طلایی است که در صنعت سرگرمی به عنوان صدایی نادر در قرن اخیر شناخته شده است.
بدیهی است که آن دو نفر مسیرهای پیشرفت کاملاً متفاوتی دارند، اما مخفیانه در حال رقابت هستند.
گونگ‌ زه برنده بهترین بازیگر مرد شد و ون گه برنده شماره یک فروش آنلاین آلبوم شد.
ون گه به عنوان نقش مهمان در یک فیلم شرکت کرد و تماشاگران را شوکه کرد. برای اولین بار گونگ زه از صدای خود استفاده کرد و آهنگ یک سریال تلویزیونی را خواند.
در پایان، طرفداران دو طرف نیز به دشمنانی تبدیل شدند که هنگام ملاقات، شمشیرهای خود را بیرون می کشیدند.
بعداً آنها با هم در یک نمایش واقعی شرکت کردند. گروه برنامه، کاری کرد که این دو نفر با هم روی یک صحنه ظاهر شوند و شعله هواداران به بالاترین حد خود رسید.
بعداً، گونگ زه یک پست در ویبو گذاشت:
ـ GongZe: «سلام، خانم گونگ»
ون گه در ویبو پست کرد:
ـ Wen Ge: «!آقای گونگ، حالا که حرفای مسخره میزنی، امشب روی مبل بخواب»
آن روز، ویبو به طور کامل از بین رفت.
در آن روز، گروهی از مردم روی پشت بام‌های سراسر کشور تجمع کردند.

•• #MCMBS | #Novel
⋆ ⌗ T.me/XiaXiaNovels ⸙‌ࣰ․‧

‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.📑¸14020909

•‧Title: ‌After Marrying the Evil God | بعـد از ازدواج بـا خـدای شیطـانی

•‧ ‌Genre: #Comedy #Fantasy #Romance #SliceofLife #Supernatural #Yaoi

•‧ Status: Completed (104 chapters + 12 extras)

•‧ TL & Edit: Haru •‧ PDF By: Morgan
•‧ Cover By: Haru

•‧ خلاصه:
چی بایچا آخرین خدای باقی مانده در جهان است. او برای فرار کردن از زندگی خسته کننده و طولانی خود، فو مینگ‌یه را به دنیای بی‌روح و سردش کشاند. این تصمیم ناگهانی باعث شکل گرفتن عشقی سرسخت میان آن‌ها شد. با سپری شدن زمان، خدای برفی به تکاپو افتاد تا قبل از بیماری و مرگ همسرش، راهی برای جاودان کردن او پیدا کند.
هر چند فو مینگ‌یه هم رازی شبیه او داشت! زوجی که خط قرمزها برایش معنایی نداشت.

•• #AMTEG | #Novel
⋆ ⌗ T.me/XiaXiaNovels ⸙‌ࣰ․‧

‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.📑¸14020905

•‧Title: ‌A Certain Villainess’ School Life | زندگی مدرسه‌ای یک شرور خاص

•‧ ‌Genre: #Horror #Psychological #Romance #SchoolLife #Shoujo

•‧ Status: Complete (Oneshot)

•‧ TL: Haru •‧ Edit: Green
•‧ Cover By: Arvand

•‧ خلاصه:
طبق معمول هر روز، در سکوت دلنشین حیاط مشغول مطالعة کتاب جدیدی بودم که زنی زیبا با لباس‌های فاخر به همراه دو مرد تنومند به من نزدیک شدند. ترسی که داخل چشمانش هویدا بود باعث شد کمی آشفته شوم.
•• #ACertainVillainessSchoolLife|#A_Certain_Villainess_School_Life | #OneShot | #پایان_یافته
⋆ ⌗ T.me/XiaXiaNovels ⸙‌ࣰ․‧

‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.📑**¸14020824

•‧Title**: ‌False Marriage | ازدواج اشتباه | ازدواج نادرست

•‧ ‌Genre: #Mystery

•‧ Status: Complete (Oneshot)

•‧ TL: Nia •‧ Edit: Bluegirl
•‧ Cover By: Arvand

•‧ خلاصه:
یک مردِ سینگل با به دست کردن یک حلقه این برداشت رو به بقیه می‌داد که ازدواج کرده.
ناگهان این مرد تماسی غیرقابل انتظار از طرف "همسرش"(زنش) می‌گیره....
•• #FalseMarriage | #False_Marriage | #OneShot | #پایان_یافته
⋆ ⌗ T.me/XiaXiaNovels ⸙‌ࣰ․‧

‌.📑¸14020819.

•‧Title: ‌A Train Named Evil | قطاری به اسم شیطان

•‧ ‌Genre: #Yaoi #Mature #Smut #Adult  #Mystery

•‧ Status: Completed (32 Chapters + 1 extras)

•‧ TL/Edit By: Scarlett, Bluegirl

•‧ خلاصه:قطاری به مقصد بایه که طعمه‌ی کینه‌ها می‌شه. مجرم تحت تعقیبی که دلش رو به رئیس قطار می‌بازه و رئیس قطاری که مسئولیت محافظت از جون مسافرین رو به عهده داره.
وو فنگرونگ 30 ساعت فرصت داره تا قاتلِ شیائو چوآن رو پیدا کنه، وگرنه قطار و مسافرین منفجر می‌شن. همه انگشت اتهام رو به سمت ژو یانلینگ گرفتن، ولی آیا واقعاً اون قاتل حقیقیه؟
اسرار ناگفته‌ای که گذشته و حال این دونفر رو تحت تأثیر قرار مید‌ه.
کی می تونه این گره‌ها رو باز کنه؟ چند نفر باید قربانی این اسراری بشن که هیچ سرنخی براش نیست؟
شمارش معکوس شد... قطار به سلامت به مقصد می رسه؟

•• #ATNE | #Novel
⋆  ⌗ T.me/XiaXiaNovels ⸙‌ࣰ․‧

Telegram

attach 📎

‍ ‌‌.📑¸14020709.

•‧Title: JOPHIL | جـوفـیـل، ترسیـم درد بـر روی بـال‌های یـک فرشتـه

•‧ ‌Genre: #Smut #Drama #Classical #Historical #Psychological #Fanfiction

•‧ Status: Ongoing

•‧ Authors: Deli, Shooka
•‧ Edit By: Green

•‧ خلاصه:جونگکوک،پسری که توی یک خانواده ارتشی به دنیا میاد اما راهی رو‌ انتخاب میکنه که برای خانواده اش ممنوعه ترین چیز ممکن بود!
عشق و‌هنر بیراهه ترین راه فراری بود که برای خودش ساخته.
اون باید از همه چیز گذر میکرد و میگذشت..اما عشقی که توی بیراهه دست هاش رو گرفته بود از اون نمی گذشت.
و این جنگ، شروع تمام جنگ های دنیا بود.
اولین گلوله این جنگ رو چه کسی شلیک میکنه؟
این گلوله قراره چه کسی رو زنده کنه؟

اون برای التیام بخشیدن زخم های قلبش سالیان سال خودش رو از معشوقش محروم کرد اما هربار فقط عشق بود که درونش متولد میشد.
حالا که جونگکوک جنگ بین عقل و قلبش رو تموم کرده بود، جنگ روزگار بود که دست های معشوقش‌ رو از دست هاش بیرون کشید.
جوفیل کوچولوش بین خواب و‌بیداری از دست هاش پرید و حالا هدف گلوله ها بال های شکسته اش بود.

-عاشقانه ای جنگ زده از ۱۹۴۰-

•• #Jophil | #Fanfiction
⋆ ⌗ T.me/XiaXiaNovels ⸙‌ࣰ․‧