عمو در خم و پیچ

Description
پیچش روزگار در خمیدگی زمان.
بپیچ تا بپیچیم

https://t.me/BChatBot?start=sc-7a7b804e3b

https://t.me/amirho3einatash
Advertising
We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• ????••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

6 days, 5 hours ago
6 days, 6 hours ago
6 days, 19 hours ago

امروز

1 week, 4 days ago
1 week, 5 days ago

حضورم در این نشست کنسل شد.

1 week, 6 days ago

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
از غم و ترس درختان، به تبر هیچ مگو
چمدان بسته‌ام از آن‌ورِ در، هیچ مگو
از شبِ مانده به رؤیای سحر هیچ مگو
«من غلام قمرم، غیرِ قمر هیچ مگو
پیش من جز سخنِ شمع و شکر هیچ مگو»

از پلنگیدنِ ساکن‌شده بر متنِ پتو
خودکشی کردنِ یک عشق، پس از گریه‌ی او
از نخندیدنِ یک برّه به برقِ چاقو
«سخن رنج مگو، جز سخن گنج مگو
ور از این بی‌خبری، رنج مبر، هیچ مگو»

نخریدند! گران بود دلم، حتی مُفت!
حال من، حال پرنده‌ست پس از مردنِ جفت
دلِ من هرچه که کردند، نشد پوست‌کلفت!!
«دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت
آمدم! نعره مزن! جامه مدر! هیچ مگو!»

گاه خوابی و من از بالشِ پر می‌ترسم
چمدان بسته‌ام از آن‌ورِ در می‌ترسم
سفرم هیچ! من از بَعدِ سفر می‌ترسم
«گفتم ای عشق، من از چیزِ دگر می‌ترسم
گفت آن چیزِ دگر نیست دگر، هیچ مگو»

غم خود را به تو و با چمدان خواهم گفت
قایقی ساخته با آب روان خواهم گفت
با تو از سخت‌ترین رنج جهان خواهم گفت
«من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی! جز که به سر هیچ مگو»

من زمین خوردم و یک سایه به جایم پا شد
یک دریچه که به یک خانه‌ی دیگر وا شد
همه‌ی زندگی‌ام داخلِ ساکی جا شد
«قَمَری، جان‌صفتی، در رهِ دل پیدا شد
در رهِ دل چه لطیف است سفر، هیچ مگو»

سبزه‌ای بود که ملزم به بهارت می‌کرد!
استکانی که به هر حال دچارت می‌کرد
تا که می‌فهمیدی، داشت چه کارت می‌کرد!
«گفتم ای دل چه مَه است این؟! دل اشارت می‌کرد
که نه اندازه‌ی توست این، بگذر! هیچ مگو»

صبر، بسیار ولی خواهشِ تن، بیشتر است
خبری نیست از آن کس که از او باخبر است
نه فقط من، که تمامی جهان در خطر است
«گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است
گفت این غیرِ فرشته‌ست و بشر، هیچ مگو»

دلم از وحشت دوریش، پُر از ماتم شد
خورد سیبی و پس از خوردن آن، آدم شد!
علتِ درد، خودش بود و خودش مرهم شد!
«گفتم این چیست؟! بگو! زیر و زبر خواهم شد
گفت می‌باش چنین زیر و زبر، هیچ مگو»

چمدان بسته‌ام و خسته‌ام از فکرِ محال
می‌پرم با دل آشفته و تیری در بال
آخر قصّه غم‌انگیزترم درهرحال
«ای نشسته تو در این خانه‌ی پُر نقش و خیال
خیز از این خانه برو، رخت ببر، هیچ مگو...»

مهدی موسوی

2 weeks, 4 days ago

1) it is clear that ~100m onchain users who came to TON through Notcoin and apps that launched after — all these users will stick to TON as their home chain

same for those whose degen journey started on Ethereum or Solana, they know the environment, have developed habits, so they continue to trade home chain coins

2) it takes time to get from first blockchain touch to full time degen, like 1-3 years on average — you have to learn stuff, understand how chain works and earn experience to put your real fiat bags into crypto or make your capital here

3) top ecosystem coins are usually outperforming others, shib and pepe, wif and bonk, etc

so you are on the right chain, right time

growth is inevitable

pick your fav leading coin and hold till there is nothing but light 🌅

2 weeks, 4 days ago

سلام بر بیت‌کوین 80,000دلاری.

2 weeks, 4 days ago

2:02

3 months, 2 weeks ago

ورق ها شعر ها را پاره می‌کردند، کم بودم
منی که پیش چشمان درشتت متهم بودم

منی که ریخته بر شانه ی این زنده بودن ها
همین «ما»
جعبه های خالی از پوچ، آدم تنها

خدای آرزو هایت به من بخشید جادو را
سلیمان می‌رسید از دور، نوح از بغض پارو را
شکست و پرت شد بیرون نهنگ از گرده ی یونس
و می‌افتاد آدم روی حوا [کاملا بی حس]

تو فهمیدی که دارم با اجی مجی طلسمت را
و با یک جرعه از این نوش‌‌دارو مست خواهم شد
و آوردی
مرا با دست های کوچکت اینجا.
چه می‌خواهم؟
چه می‌خواهی؟
که ورد از من اثر دارد؟
که موسا از عصا دل کند و با خودکارم از دریا
کشید یک‌ نیل طولانی به دور کهکشان چرخید وُ↓
عیسی زنده شد با مصرعِ «عهدِ جدید» اینجا↓
+تمرکز کن، نفس های عمیق...دم...بازدم...دم تا زمانی که نگفتم بازدم را هی عمیقش کن که دارد می‌رسد...اما...
طلسمت را شکستم، خون چکید از آخرین وردم
معما حل شد و طوفان شد و قالیچه سرگردان
کشیده بادبان ها را و دارد اشک می‌ریزد
که می‌افتد سلیمان روی کشتی [نوحِ بی پایان]

و جادوگر به جارو می‌رسید از پشت کوه طور
بدون استرس
با چوب دستی [جوهر خودکار]
کشید یک بندر و یک لنگر و انداخت در دریا
[به نبضش دست زد عیسی
ولی آدم نشد بیدار]

ورق ها آرزو را پاره می‌کردند و می‌رفتند
الفبای تو را آواره می‌کردند و می‌رفتند

به یک تصویر تازه می‌رسم با وحشتِ خودکار

«دهانم را ببند با یک طلسم ساده تر شیطان
که می‌ترسم از این آواره بودن؛ شعر آویزان»

#امیرحسین_آتش

We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• ????••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94