**لبت را با زبانت، قبلِ بوسیدن کمی تَر کن

که باید، قبلِ کشتن" ذِبح" را آبی بنوشانی...**

تلخ است مذاقِ زندگانی بی تو…💔

**با خنده اگر از من بازنده گذشته
شادم که مرا دیده و با خنده گذشته

بخشیده‌ام او را به رقیب و نتوان گفت
از آنچه به روز منِ بخشنده گذشته

از دست کج رهگذرِ باغ، گذشتیم
سیبی اگر از شاخه‌ی ما کنده، گذشته

گفتیم در آینده هم از عشق توان گفت
آنقدر نگفتیم… که آینده گذشته

هر کس که به حال من دلباخته خندید
با خنده رسیده است و سرافکنده گذشته

✔️گفتی سر تو باز بجنگم ولی افسوس
عمریست قمار از من بازنده گذشته**....

**‏مرا طوری ببوس

که انگار برای دیر آمدن به زندگی‌ات
تنبیهم می‌کنی...**

با تو تا روز خفتنم هوس است....

"دعینی أفتش عن مفرداتٍ،
تکون بحجم حنیني إلیك..."
بگذار به دنبالِ واژگانی بگردم
که به اندازهٔ دلتنگی‌ام برای تو باشد...

‏**مدتی‌است
در من دیگر صدای کسی نمی‌پیچد

کسی به اختیار در من قدم نمی‌گذارد

نسیمی که از شکاف پنجره به درون می‌وزید
تو را برده است...**

**هر چند گفته اند که بوسیدنت خطاست

توجیه می‌کند لب تو اشتباه را…..**

**چه انتظار عظیمی نشسته در دلِ ما

همیشه منتظریم و کسی نمی آید...**

**من از آن روز از دلبستگی دیگر‌ نمی‌ترسم

که فهمیدم دل از مهرِ تو کندن نیز آسان است**....