سکوتستان

Description
🔅 «هیچ‌چیزی به خداوند شبیه‌تر از سکوت نیست» اکهارت

🛑 مطالبی که از کانال‌های دیگر بازنشر می‌شود لزوماً مورد تأیید نیست.

📩 ارتباط با ادمین:

@parsa_240
Advertising
We recommend to visit

تبلیغات:👇
@ava_tab


آدرس ما در پیام رسان روبیکا:
https://rubika.ir/khabar_fureii

آدرس ما در پیام رسان سروش:
https://splus.ir/khabar_furei

Last updated 6 days, 19 hours ago

ارتباط با ما
@Tasnimcontact
تبلیغات در تلگرام
@planagency
تبلیغات در اینستاگرام
@NardebaneHonar
اینستاگرام
instagram.com/TasnimNews_Fa
توییتر
twitter.com/TasnimNews_Fa
پیام‌رسان‌های داخلی
@TasnimNews
ورزشی
@TasnimSport
جهان تسنیم
@JahanTasnim

Last updated 2 weeks, 1 day ago

اخبار اعتراضات

برای پیام های مهم: @bashoma

Last updated 2 months, 1 week ago

3 months ago

🟢«مباحثی در سیره نگاری و سیره پیامبر اسلام (ص)» (۲۴ جلسه)
(یکی از بهترین دوره‌ها برای شناخت روش‌شناسی، منبع‌شناسی و مباحث و‌شکاکیت‌های روزِ پیرامون شخصیت پیامبر این دوره است).
🔺ارائه دهنده: فرهاد قدوسی

🔸مقدمه بر کل مجموعه درس گفتارها :
🔹در میان‌ مسلمانان مطالعه زندگانی پیامبر اسلام (سیره) عمدتا با سه انگیزه انجام می‌شود.

۱)  پیامبر اسلام تجسم عینی دین اسلام و چهره محبوب و اسوه حسنه و در نتیجه سنتشان الگوی اخلاقی و رفتاری برای همه مسلمانان‌ محسوب  می‌شود. 

۲)  قرآن مجید در طول ۲۳ سال بر پیامبر اسلام‌ نازل شد و شناخت بهتر از زندگانی پیامبر اسلام کمک به دانستن شأن نزول آیات قرآن و در نتیجه موجب فهم بهتر آنها می‌شود.

۳) با توجه به شخصیت محوری پیامبر اسلام زندگانی پیامبر (ص) نقشی برجسته چه در شناختن و چه در هر گونه تاریخ‌نگاری وقایع صدر اسلام دارد.

از این رو مسلمانان از همان قرون اولیه توجه و اهتمام فراوان به زندگانی و نگارش سیره پیامبر کردند.

منتهی این سیره نگاری کاملا سر راست و  آسان نبوده‌است. مشابه با احادیث، در اخبار تاریخی هم از همان اوایل اختلافات میان فرقه‌ای در مورد وقوع، چیستی و اهمیت رخدادها ظهور پیدا کرد و هم بعضاً روایت‌ها از یک واقعه واجد تفاوت‌ها و تناقضات جزئی و کلی هستند و هم تشکیک‌ها و تردیدهایی در راویان و منابع آنها انجام شده‌است که همگی در علوم مرتبط با تاریخ‌نگاریِ اسلامی منعکس شده‌اند.

🔹سیره‌پژوهی در غرب (غیر مسلمانان) امری پر فراز و نشیب بوده و سابقه‌ی اولیه آن به قرون وسطی باز می‌گردد. اگر از چند مورد استثنایی صرف نظر کنیم مجموعه تمام سیره‌هایی که از زندگی پیامبر (ص) در قرون وسطی در میان غربیان نوشته شده‌اند همه در چارچوپ بحث‌های جدلی مابین ادیانی بود که می‌خواستند اثبات کنند که حضرت محمد (ص) بنا بر شهادت زندگی اعمال و اقوالش نمی‌توانسته پیامبری راستین باشد و بنابراین کتاب وی (قرآن) مجموعه‌ای از اعمال تراوشات ذهنی انسانی است و اسلام در خوش‌بینانه‌ترین حالت جعل ناقصی از یهودیت و یا  مسیحیت است.

🔹بررسی‌های علمی آکادمیک در مورد سیره پیامبر اکرم (ص) در غرب از اواسط قرن نوزدهم آغاز شد.‌ این‌ پژوهش‌های آکادمیک غربی دو دوره مهم را پشت سر گذاشته است. نخست دوره اعتماد کلی نسبت به منابع تاریخی و حدیثی اسلامی و دوره دوم، دوره تشکیک گسترده در اصالت تاریخی منابع تاریخی و حدیثی اسلامی‌. در این دوره دوم که اوج آن در ربع آخر قرن بیستم بود  توجه و تاکید مطالعات عمدتاً بر بررسیِ منابع غیر اسلامی (سریانی، یونانی، ارمنی،...)  و منابع فیزیکی مثل کتیبه‌ها، سنگ‌ نبشته‌ها و شواهد سکه‌شناختی قرار گرفت. 

🔹به نظر می‌آید از دهه دوم قرن بیست و یکم، وارد مرحله‌ای جدید از تحقیقات آکادمیک غربی در سیره‌ها شده‌ایم که رهیافت عمومی رهیافت میانه‌ای بین اعتماد و شکاکیت گسترده نسبت به منابع اسلامی و رجوع و استفاده همراه با نقد آنها، همزمان با استفاده و مقایسه با دیگر منابع غیر اسلامی و فیزیکی است.‌

🔸 چکیده:

🔹در این مجموعه متشکل از ۲۴ درس گفتار در ابتدا  در یک درس گفتار مختصرا به تاریخ مطالعات و نوشته های مربوط به زندگانی و شخصیت پیامبر اسلام در غرب از قرون وسطی تا قرن‌نوزدهم زمان آغاز مطالعات اکادمیک پرداخته شد. بعد در ۲ جلسه تاریخچه، مبانی و مفروضات مطالعات آکادمیک زندگانی پیامبر اسلام ‌(ص) در غرب مورد برسی قرار گرفت.

🔹در درس گفتار چهارم‌ به بررسی و نقد رهیافت شکاکانه (تجدید نظر طلبانه) نسبت به تاریخ صدر اسلام و راه کارهای اتخاذ شده در مقابل آن در مطالعات آکادمیک غربی پرداخته شد.

🔹در درس گفتار پنچم به برسی شواهد و دلایل درون و برون متنی جمع آوری و رسمی سازی متن (رسم) قرآن تا قبل از اواسط قرن هفتم‌ میلادی (۶۵۰ میلادی) که مورد استناد محققان غربی قرار گرفته اند، پرداخته شد.

🔹بعد در ۱۲ درس گفتار منابع زندگانی پیامبر اکرم (ص) قران،  منابع فیزیکی ( پاپیروسها، سکه ها، کتیبه ها) و منابع غیر اسلامی مورد برسی قرار گرفتند.

🔹در قسمت بعد در ۳ جلسه تاریخ تدوین کتب سیره- مغازی در میان‌مسلمانان و تاثیر گذاری قدرت سیاسی (خلفای اموی) بر امر معرفت و دانش (کتب سیره مغازی) مورد برسی قرار گرفت.

🔹در نهایت در ۴ جلسه به موضوعی خاص از سیره یعنی انچه محققان غربی معضل روایت اقرا (داستان نزول اولین آیات قران به پیامبر (ص)) می نامند، پرداخته شد‌.

🔸۷ می ۲۰۲۳ تا ۲۵ فوریه ۲۰۲۴
انجمن مسلمانان شیعه ام آی تی (مؤسسه فناوری ماساچوست)

@zekrMIT
---
@QuranPazhoohi

3 months, 1 week ago

مومنان را ز انبیا «آزادی» است...

یکی از معانی آزادی، خصوصاً در کلام مولانا، شُکر و سپاس‌گزاری است چنان که دست کم سه بار در مکتوبات به این معنی آمده است، از جمله:
در نامهٔ ششم خطاب به سلطان ولد، در رعایت حال فاطمه خاتون که: «هیچ گله‌‌ای نکرده‌اند... بلکه شکرها و دعاى متواتر... و صد آزادى از حسنِ معاشرت و مروّت و دلدارى» و جای دیگر: «آرنده تحیّت... شکرهای خدمت می‌گفت و آزادی‌های شما، و کیست که از آن حضرت شاکر و ذاکر نیست؟» (نامه پنجاه و هفتم) و باز نظیر آن: «آرنده تحیّت... از خدمت شکرها کرد و آزادی نمود» (نامه صد و یازدهم).

این معنی در دیوان شمس هم آمده است:
ای خجل از تو شکر و آزادی / لایق آن وصال کو شادی؟
و در متون دیگر هم سابقه دارد.

پیش از آن که بر سر بیت خود در مثنوی برویم، بگوییم که این از خصوصیات سبکی مولاناست که کلمه‌ای را در بیت تکرار کند، امّا با معنی متفاوت. چند مثال از دیوان:
تو دیدی هیچ نقشی را که از نقّاش بگریزد؟ تو دیدی هیچ وامق را که عَذرا خواهد از عَذرا؟
(عذرای معشوق و عذرا به معنی جدایی و تنهایی)
گویند عشق چیست؟ بگو ترکِ اختیار / هر کو ز اختیار نرَست اختیار نیست
(اختیار در مقابل جبر و از آن سو اختیار به معنی برگزیده)
یکی جانی‌ست در عالم که ننگش آید از صورت / بپوشد صورتِ انسان ولی انسانِ من باشد
(انسان به معنی آدمی در مقابل مردمک چشم)

اینک در سایه آنچه آمد، ابیات مشهور مثنوی در دفتر ششم را دوباره بخوانیم:

کیست مولا؟ آن که آزادت کُند / بندِ رِقّیّت ز پایت برکَنَد
چون به آزادی نبوّت هادی است / مومنان را ز انبیا آزادی است‌

آزادی آغازین به همان معنی غالب و رایج است، رهایی از بند، و آزادی دوم به معنی شکر و سپاس‌گزاری که پیشتر آمد. مولانا به واقع توضیح می‌دهد که پیامبران مؤمنان را «آزاد» می‌کنند و از این رو مؤمنان «سپاس‌گزار» انبیا هستند و ابیات بعد هم این معنی را بسط می‌دهد:

ای گروه مؤمنان شادی کنید / همچو سرو و سوسن آزادی کنید
لیک می‌گویید هر دم «شُکرِ آب» / بی‌زبان چون گلستان خوش‌خِضاب‌...
بی‌زبان گویند سرو و سبزه‌زار / «شُکرِ آب و شُکرِ عدلِ نوبهار»

این نکته را آوردیم چون عموم شارحان مثنوی، اگر اصلا نیازی به توضیح دیده باشند، هر دو آزادی را به یک معنی گرفته‌اند و از این رو یا مصراع دوم را تکرار و تاکید مصراع اوّل دانسته‌اند یا آزادی را در مصراع دوم به معنی «آزادی واقعی» و نظایر آن ترجمه کرده‌اند. به عنوان مثال:
استاد کریم زمانی آورده‌اند: «از آن رو که مقام نبوّت، مردم را به سوی آزادی و حرّیت هدایت می‌کند، آزادی و حرّیت اهل ایمان مرهون پیامبران است» (شرح جامع مثنوی معنوی، جلد ششم، ص ۱۱۶۲).
نیکلسون هم در ترجمه مثنوی خود آزادی را تکرار کرده:
Since prophethood is the guide to freedom, freedom is bestowed on true believers by the prophets.
ترجمه فرانسوی میروویچ هم از ترجمه نیکلسون پیروی کرده است.
در نهایت، دسوقی هم در ترجمه عربی خود چنین آورده است که: «وما دامت النبوة هادیّ الی الحریّة، فالحریة تکون للمومنین من الانبیاء...»

چنان که می‌بینیم، مترجمان و شارحان، به آن معنی دوم آزادی، که مناسبت تمام با ابیات بعدی دارد، توجّهی نشان نداده‌اند.
.

3 months, 1 week ago

شمس تبریزی و تفسیر قرآن

از یک حکایت شمس در مقالات چنین برمی‌آید که برخی از دوستداران او که مجذوبِ شخصیتِ شگفت و نگاه و کلامِ گرم و‌‌ گیرای او بوده‌اند، از او می‌خواسته‌اند برای آنها تفسیر قرآن بسازد. پاسخ شمس و عذرِ امتناع غریبی که می‌آورد به روشنی نشان می‌دهد که شمس اگر به چنین کاری مبادرت می‌کرد و سخنان او مصون از گزند زمانه به دست ما می‌رسید، اکنون با چه متن ممتاز و خارق‌العاده‌ای مواجه بودیم. متنی که بی‌شک در میان رویکردهای عرفانی به قرآن همچون آتش مهیبی که بر فراز کوه بلندی روشن است، از شدتِ تابانی و درخشانی، چشم ها را در نظاره‌ی خود خیره و حیران می‌کرد و به حیات روحی و معنوی مسلمانان، گشودگی و طراوت و طربناکی افزون‌تری می‌بخشید.

"گفتند: ما را تفسیر قرآن بساز. گفتم تفسیر ما چنان است که می‌دانید نی از محمد و نی از خدا. این "من" نیز منکِر می‌شود مرا. می‌گویمش چون منکری، رها کن برو، ما را چه صُداع (دردِ سر) می‌دهی؟ می‌گوید: نی نروم. همچنین می‌باشم منکِر. این که نفس من است، سخن من فهم نمی‌کند. چنان که آن خطاط سه‌گون خط نبشتی. یکی او خواندی، لاغیر. یکی هم او خواندی هم غیر، یکی نه او خواندی نه غیر او. آن منم که سخن گویم. نه من دانم و نه غیر من!" (مقالات شمس، چاپ استاد موحد، ص ۲۶۰)

از آنجا که شناخت انسان خویشتن را در مرکز تعلیمات شمس قرار دارد، می‌توان تصور کرد چنین تفسیری اگر شکل می‌گرفت، امروز در میان تفاسیر متعدد به‌جا مانده از قرآن، یکی از انسان‌مدارانه‌ترین تفسیرها را در اختیار داشتیم. به گفته‌ی محقق فاضل و ارجمند، دکتر مهدی سالاری‌نسب: "کلیت اندیشه‌ی شمس، از جمله هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی او بر انسان و انسان‌محوری بنا می‌شود. او همه چیز را در درون انسان می‌جوید و با سنجه‌ی آدمی می‌سنجد. بنابراین ورود به بارگاه اندیشه‌ی شمس از درگاه انسان آغاز می‌شود." ( کتاب شمس تبریز، دفتر نخست، نشر نی، ص ۵۰)

نمونه‌ای از رویکردِ سراسر نغز و خلاقانه‌ی تاویلی و هرمنوتیکی شمس را در مواجهه با قرآن، که به دور از جزم‌اندیشی‌ها و تنگ‌نظری‌های معمول بر حرمت و منزلت انسان و جوهر والای انسانی تاکید دارد، می‌توان در این بند از سخنان او در تفسیر آیه‌‌ای مشاهده کرد که می‌فرماید: "اسرافکاران برادران شیطان‌هایند".

"اِنَّ المُبَذّرینَ کانوا اِخوانَ الشّیاطین. مبذران آنهااند که عمر عزیز را که سرمایه‌ی سعادت ابد است خرج کنند. گیرم که حشر و عقوبتی نباشد، چنین جوهر را زیر سنگ نهادن و فانی کردن دریغت نمی‌آید؟" (مقالات شمس)

آری، تباه کردن زندگی! چه زندگی خود، چه زندگی دیگری؛ این است بزرگ‌ترین اسراف‌ِ ولنگارانه‌ای که همچون جنایتی هولناک، یک شخص می‌تواند مرتکب شود. خواه از پس امروز فردایی باشد یا نباشد. عنایت دارید که شمس در تفسیر این آیه، عجالتا تمام معتقدات متافیزکی مبنی بر حشر و رستاخیز را کنار می‌گذارد و با فرض این که مخاطبِ کلام او هیچ اعتقادی به زندگی پس از مرگ ندارد و مرگ را پایان کار آدمی می‌داند، چنین تفسیر لطیف و دل‌انگیزی ارائه می‌دهد.

ایرج رضایی
@shekoftandaraftab

4 months, 3 weeks ago

☝️
??
داستان آخرین شعری که اسماعیل هنیه در ایران خواند:

«اسماعيل هنيه» دیروز در آخرین روز زندگی خود در ایران یک مصراع شعر خواند که از اشعار دوران جاهلی و پیشااسلام است بی‌آنکه به نام شاعرش اشاره کند؛ تنها گفت: قال الشاعر:
((اذا غاب سید قام سید آخر))
اجازه دهید برای درک این مصراع قصه‌ی شاعرش را برایتان بگویم:
نام شاعر این شعر «السموأل» ازدی است و از قضا دیانت شاعر یهودی است که ابن‌قتیبه مورخ بر آن صحه گذاشته و اصلأ سموأل نامي يهودي است که عبری‌‌اش(شْمُوئِیل (שְׁמוּאֵל) است.
تا امروز هم این شاعر مشهور است حتا در بغداد هنوز خیابانی به نام او هست به نام(شارع‌السموأل) كه متحف و موزه‌ی دارالاثارالعربیه خان مرجان در همان خیابان قرار دارد.
در ضرب‌المثل‌های عربی با اینکه یهودی بود و جهان عرب نسبت به یهودیان کم فوبیا ندارد اما از او به نیکی یاد شده و هنوز می‌گویند:
"أوفى من سموأل" چرا که به امانت و وفاداری مشهور بوده؛ او‌ معاصر امرؤالقيس شاعر برجسته صاحب معلقه بوده و داستان وفاداریش هم نسبت با همین شاعر معروف شده.
می‌دانید که امروالقیس مغضوب قیصر روم واقع شد و او را به نزد خود خواند، امروالقیس پیش از رفتن، تمام گنج‌ها و شمشیر و سپرهای قیمتی خودش را به این سموأل می‌سپرد که یک قلعه و دژی بس استوار از جدش به ارث برده بود به نام «حصن عادیا»
قیصر روم بعد از اینکه با زرهی مسموم امروالقیس را به قتل می‌رساند لشکری را به فرماندهی حارث‌بن‌ظالم غسانی مأمور می‌کند که به قلعه‌ی سموأل حمله کنند و اشیاء قیمتی امروالقیس را از او پس گیرند.
سموأل در برابر لشکر قیصر سخت مقاومت می‌کند و شعر بالا را که اسماعیل هنیه خوانده در چنین موقعیتی سروده که پیغامی است به حارث: می‌‌گوید:
(نحن قوم اذا خلا منا سید قام سید آخر)
یعنی: ما از آن قبیله‌ایم که اگر بزرگی از ما بمیرد بزرگ دیگری جایگزین او می‌شود؛ حاکی از این که تسلیم نخواهیم شد.
در ادامه،حارث که قلعه را به محاصره درآورده،با خیانت یکی از اطرافیان سموأل موفق می‌شود پسر سموأل را برباید و به او پیام می‌دهد که اگر اشیاء و اموال امرؤالقيس را تحویل ندهی پسرت را خواهیم کشت، سموأل باز کوتاه نمی‌آید و حارث غسانی فرمانده قیصر بر فراز قلعه برابر چشم سموأل و لشکریانش پسر وی را به دو نیم می‌کنند و سلاخی‌اش می‌کنند که گویند در آن دم که سموأل سلاخی پسرش را هم نظاره‌گر بود باز بر پیمان خود ماند و این بیت را سرود که:
«وفیت بأدرع الکندی انی
اذا ما خان أقوام وفیت»

یعنی:هرچند که اقوامی خیانت کردند اما من وفادار ماندم و سپرهای آن شاعر کندی یعنی امروالقیس را تسلیم دشمن‌اش نکردم.

این ماجرا چنان در جهان عرب مشهور شد که اعشی شاعر مخضرم قصیده‌ای در وصف این جنگ که به شکست لشکریان قیصر انجامید سرود که مطلع آن این‌گونه آغاز شده که:
كُنْ كَالسَّمَوْءَلِ إِذْ طَافَ الْهُمَامُ بِهِ
فِي جَحْفَلٍ كَسَوَادِ اللَّيْلِ جَرَّارِ

و توصیه کرده که همانند سمؤال باشيد كه وقتي لشكري که از کثرت چون سیاهی انبوه شب بود بر او در دژ ابلق تیماء و عاديا تاختن گرفت از وفاداری و عهد خویش کوتاه نیامد.
تقریباً سایر اشعار سموأل هم تأکید بر همین اوصاف اخلاقی است قصیده معروفی دارد با این آغاز که:
إذا المرء لم یدنس من اللؤم عرضه
فکل رداء یرتدیه جـمیل

یعنی اگر آدمی آبروی خویش به پستی نیالاید
هر جامه‌ای که بر تن کند زیبا خواهد بود.

این یکی از شاعرانی است که سماحت و کرامت اخلاقی‌اش باعث شد دنیای عرب به دیانت وی نظر نکند، و نسبت به یهودی بودنش تجاهل و تغافل ورزد؛ تا جایی که رهبر حماس هم که با دولتی یهودی در حال جنگ بود به اشعار وی استناد می‌کرد و آخرین بیتی که از میراث شعر عربی بر زبان راند باز شعر او بود که:
إذا سَيِّدٌ مِنّا خَلا قامَ سَيِّدٌ
قَؤُولٌ لِما قالَ الكِرامُ فَعُولُ.

4 months, 3 weeks ago
5 months ago

? #شرح_فیه_ما_فیه

جلسۀ هفتم

02:49: اولویت کسی که قدرت درک زشت‌کاری را دارد نسبت به کسی که حتی در تشخیص زشتی ناتوان است 
06:50: ریشۀ عیوبی که در دیگران می‌بینیم چه بسا در درون ماست
13:00: رنجشی که ما از عیوب دیگران حس می‌کنیم دیگران هم از عیوب ما حس می‌کنند.
15:14: توضیحی دربارۀ قاعدۀ طلایی اخلاق
35:30: کش‌دار بودنِ وجود انسان برخلاف تمام موجودات دیگر
44:05: تفاوت فرشته و انسان 
48:35: خاکستری بودن ماهیت آدمی
?????
@sokoutestan

We recommend to visit

تبلیغات:👇
@ava_tab


آدرس ما در پیام رسان روبیکا:
https://rubika.ir/khabar_fureii

آدرس ما در پیام رسان سروش:
https://splus.ir/khabar_furei

Last updated 6 days, 19 hours ago

ارتباط با ما
@Tasnimcontact
تبلیغات در تلگرام
@planagency
تبلیغات در اینستاگرام
@NardebaneHonar
اینستاگرام
instagram.com/TasnimNews_Fa
توییتر
twitter.com/TasnimNews_Fa
پیام‌رسان‌های داخلی
@TasnimNews
ورزشی
@TasnimSport
جهان تسنیم
@JahanTasnim

Last updated 2 weeks, 1 day ago

اخبار اعتراضات

برای پیام های مهم: @bashoma

Last updated 2 months, 1 week ago