____________________
Jeon's girl 🎀
۱۲ مهر اومدی و امروز ۲۹ آذر، آخرین روزیه که مهمون خونهی خاله بهارتی. دلم قراره که برات خیلی خیلی تنگ بشه، بیشتر از وقتایی که دلم برای کیکی تنگ میشه. کاش مامانت اونجا برای خودش یه دختر جدید پیدا میکرد اصلا ولی حالا مجبورش میکنم هر هفته ازت بهم گزارش بده
بهار تو این مدت پول خیلی از جلسات تراپیش رو به تو بدهکاره چون هر وقت که میومدی پیشم تا نازت کنم بعد دستم رو لای دندونات بجویی، یا موقع خواب ازم بيسکوئيت درست میکردی و خرخرت صدای مغزم رو آروم میکرد، بیشتر از هر چیزی حالم رو خوب میکرد و میکنه. ممنونم که به موقع تو زندگیم اومدی و آرامش زیادی رو بهم بخشیدی چون گربهها الکی تو زندگی کسی ظاهر نمیشن و بهش انرژی نمیبخشن! دوستت دارم پومی کوچولو (مخصوصا کون نرم و خوشگل و بوی وانیلی قشنگت رو) و تا جایی که میتونی کنار مامان بلات به خوبی زندگی کن.
شما هم اگه به پادکست گوش میدید برام بفرستید (انگلیسی باشه جهت تقویت زبان) 💘
شریک جرم
Jeon's girl
خانم اسمیت
____________________