اجر صد شهید
جناب دکتر مهدی سمندری مرقوم داشته‌اند، "روزی از ایّام تشرّف، این عبد مستمند که تنها زائر بودم، از محضر انور مولای حنون، حضرت ولیّ عزیز امرالله، شوقی ربّانی، استدعا نمودم بیان و تبیینی راجع به لوح مبارک احمد و کیفیت اجر مأةٍ شهید بفرمایند. به صِرف عنایت و رأفت بیاناتی به این مضمون فرمودند: احبّاء نباید این کلمه «مأةٍ شهید» را تحت لفظ ترجمه کنند. مقصود این است که اجر عظیم دارد. بعد فرمودند: مشروط است به صدق مبین؛ آن هم منوط است به صفای قلب و آن هم درجات دارد." (پیام بهائی، شماره 329، ص62)
حضرت عبدالبهآء می‌فرمایند، "انسان تا بمقام فدا قدم ننهد از هر موهبتی محروم گردد و مقام فدا مقام فنا و نيستی است تا هستی الهی جلوه نمايد و مشهد فدا ميدان انقطاعست تا آيات بقا ترتيل گردد." (منتخباتی از مکاتیب، ج1، ص74)
بنابراین، صدق مبین یعنی از خود فانی شدن و در خدا بقا یافتن و آن منوط است به نحر نفس، یا مقهور و تحت سُلطه در آوردن آن. در بیان جمال قدم (آثار قلم اعلی، ج1، ص390) منعکس است که باید نحر نفس نمود و این قربانی حقیقی است. در این حالت اگر نفسی به تلاوت لوح احمد بپردازد، البتّه اجر صد شهید دارد.
چه بسا، اجر صد شهید، به معنای آن باشد که به اندازه صد شهید به تلاوت کننده آن خدمت رجوع شود و این خدمات اجر شهید داشته باشد. چه که جمال قدم در جواب شخصی که تقاضای شهادت کرد فرمودند، "از برای احدی سزاوار نیست که طلب خروج از این عالم در ایّام ظهور مالک قِدَم نماید. بلکه باید فی کلّ الأحیان ناظراً الی افق الرّحمن از خدا بخواهد که خدمتی از او در این امر ابدع امنع ظاهر شود ولو بذکر کلمه‌ای از کلمات او باشد. إنّ هذا لَفضلٌ عظیم و خیرٌ عظیم و امرٌ عظیم." (مجموعه آثار قلم اعلی، شماره 74، ص59-60)

امروز روز فرح اعظم است
جمال قدم می‌فرمایند، "انشاءالله از اصغاء ندای الهی کلّ مشتعل شوند و بحرارت کلمهء علیا سرگرم شده در انجمن عالم بذکر اسم اعظم ناطق گردند. بگو قدر این یوم عزیز را بدانید و بِما اُمِرتُم بِهِ فِی الکِتاب عمل نمائید. قسم بآفتاب افق امر هر نفسی الیوم بعرفان حق فائز شد او از مقرَّبین در کتاب مبین مذکور و مسطور است. باید کلّ باعمال خالصه و اخلاق مرضیّه و آداب حسنه مابین عباد ظاهر شوند. بگو ای دوستان، حق از برای وداد و اتّحاد آمده نه از برای ضغینه و عناد. کلّ در ظلّ سدره منتهی، یعنی کلمه علیا، جمع شوید و بذکر و ثنای حق جلّ جلاله مشغول گردید و از کئووس حمرا کوثر اصفیٰ را باسم مالک اسما بنوشید. امروز روز فرح اعظم است بلکه فرح اعظم طائف حول این فرح بوده و خواهد بود. بیاد دوست یکتا مسرور باشید و در جنّات محبّتش سائر." (آثار قلم اعلی، ج6، ص172)

نیروی یزدانی
هوالابهی ای بنده بهاء تا توانائی خداوند بیمانند از جهان بیچون و چند ظاهر و آشکار گردد ایزد توانا سراپرده خداوندی را در وسط جهان بلند کرد و کلّ ملل را دعوت نمود. پس قوای اعظم عالم برخاست که این خیمه را سرنگون نماید ولی بنیروی آسمانی روز بروز عمود این سراپرده بلندتر شد و ساحتش وسیعتر گشت تا آن که ملل از آشنا و بیگانه و حقیر و فرزانه فوج فوج در سایه‌اش در آمدند اینست نیروی یزدانی و البهآء علیک ع‌ع (آهنگ بدیع، سال 19، شماره 5، مرداد 1343، شهرالکمال 121 بدیع)

نفسی وارد مقرّ سلطنت ایران گشت (مقصود کیست؟)
در لوح دنیا آمده است، "از قراری که شنیده شد نفسی وارد مقرّ سلطنت ایران گشت و جمعی بزرگان را بارادت خود مسخّر نمود. فی‌الحقیقه این مقام نوحه و ندبه است. آیا چه شده که مظاهر عزّت کبری ذلّت عظمی از برای خود پسندیدند استقامت چه شد عزّت نفس کجا رفت. لازال آفتاب بزرگی و دانائی از افق سماء ایران طالع و مُشرق. حال بمقامی تنزّل نموده که بعضی از رجال خود را ملعَب جاهلین نموده‌اند. و شخص مذکور درباره این حزب در جراید مصر و دائرةالمعارف بیروت ذکر نموده آنچه را که سبب تحیّر صاحبان آگاهی و دانش گشت و بعد بپاریس توجّه نمود و جریدهء باسم عروةالوثقی طبع کرد و باطراف عالم فرستاد و بسجن عکّا هم ارسال داشت و مقصودش تدارک مافات بوده. باری این مظلوم درباره او صَمت اختیار کرد. از حق می‌طلبیم او را حفظ نماید و بنور عدل و انصاف منوّر دارد." (مجموعه الواح، ص298-299)
برای آن که بدانیم مقصود از این نفس کیست، به لوح دیگری از حضرت بهاءالله به تاریخ 24 ربیع‌الاوّل 1309، به امضاء کاتب وحی، توجّه کنیم که در آن می‌فرمایند: "این ایّام بعضی خبرها از ارض طا رسید که مایه حیرت شد. از جمله نوشته‌اند سیّد جمال‌الدّین افغانی بزرگان ایران را بزنجیر ظنون و اوهام بخود کشیده بقسمی که در فساد با او شریک شده‌اند و آن شخص تا در مصر بود کمال عداوت را باین حزب مِن غیر جهت ظاهر نمود و نوشت آنچه را که سزاوار خود او بوده و هم‌چنین در بیروت مکتوبی نوشته و به پطرس، که به طبع دائرةالمعارف مشغول بود، داده و آن جاهل بیخبر هم در کتاب خود طبع نموده و انتشار داده و بعد بپاریس رفته و در آن مدینه ورقه اخباری طبع نموده و اسمش را عروةالوثقی گذارده و در هر هفته خدمت سیّدی و مولائی حضرت غصن‌الله الاعظم روحی و ذاتی لتراب قدومه الأطهر فدا ارسال مینمود و اظهار دوستی نمود و خواهش کرد که آنچه اراده فرمائید ارسال دارند تا طبع شود ولکن این خواهش مقبول نیفتاد و بعد قصد ایران نمود و تفصیل مابعد را البته استماع فرموده‌اند. باری عجب در اینکه همچو نفسی نفوس معزّزه را بر نشر فساد خود تأیید نمود. سبحان‌الله استقامت چه شد عقل و دانش کجا رفت ولکن از حقّ جلّ جلاله مسئلت مینمایم که او را بر رجوع تأیید فرماید." (مجموعه آثار قلم اعلی، شماره 27، ص210)

نوشیدن از دریای رضای حق
جمال قدم می‌فرمایند، "باید آنچه از مشرق امر ظاهر شود بکمال رَوح و ریحان بآن عمل نمایند تا از نفوسی که از بحر رضا آشامیده‌اند محسوب گردند. لَعَمرُالله این مقام بسیار بلند است چنانچه نقطه بیان می‌فرماید جمیع باید سعی نمایند تا بکلمه رضا فائز شوند." (آثار قلم اعلی، ج6، ص285)

نتیجه اعمال طیّبه و اعمال خبیثه
جمال قدم می‌فرمایند، "همان قسم که اعمال نفوس خبیثه سبب و علّت بلایا و رزایای ارض است این اعمال طیّبه خالصه هم که لوجه‌الله ظاهر میشود سبب حیات و علّت ظهورات خیریّه بوده و خواهد بود." (آثار قلم اعلی، ج6، ص286)

حضرت رسول اکرم در رؤیای حضرت بهآءالله
در لوح طبيب نازل: "... وصيّت اين مظلوم کل را آنکه بکمال روح و ريحان با عباد الهی معاشرت نمائيد هر وقتی را حکمی و هر هنگام را اقتضائی حضرت نوح لا تذر علی الارض من الکافرين ديّارا عرض نموده و حضرت روح ان تعذّبهم فانّهم عبادک و اِن تغفر لهم فانک انت العزيز الحکيم وقتی از اوقات در عالم رؤيا خدمت حضرت رسول روح ما سواه فداه رسيدم کلماتی از آن مطلع کتاب الهی ظاهر و بياناتی از آن بحر حکمت ربانی باهر و در اثناء بيان فرمودند از قبل فرمودم الجنّة تحت ظلال السيوف ولکن اين ايام اگر ظاهر بودم ميفرمودم الجنّة تحت ظلال سدرة الالفة و الرحمة بعد از اصغاء اين کلمه مبارکه عليا عرض نمودم روح العالم لشفقتک الفداء و لعنايتک الفداء و لرحمتک الفداء و بعد از بحر بيان جاری شد آنچه که از برای قلم واسطهٴ اظهار نه و از برای مداد مقام ابراز نه و چون از خواب برخاستم مدتی خود را مسرور مشاهده نمودم بشأنيکه بوصف نيايد ...." (مائده آسمانی، ج8، ص78)

تأثیر دوگانه کلمةالله
جمال قدم می‌فرمایند، "امر عظیم است و هر نفسی لایق ادراک و تقرّب و استقامت نبوده و نیست امروز مکلّم طور باین کلمه ناطق هُوَ در قمیصِ أنَا ظاهر و مکنون بِأنَا المشهود ناطق. گِلپارِهای عالَم مشکل است باین مقام فائز شوند. این کلمه مبارکه کوثر زندگانی است از برای اهل استقامت و حقیقت، و سمّ قاتل است از برای نفوس مُعرضه غافله. سحاب اعتساف افق انصاف را اخذ نموده و غمام ظلم انوار عدل را منع کرده ولکن عنقریب نفوس غافلهء مُعرضه خود را در خسران عظیم مشاهده نمایند." (آثار قلم اعلی، ج6، ص91)
[هُوَ در قمیص اَنَا ظاهر و مکنون بِاَنَا المشهود ناطق: رمزی از تجلّی خداوند در هیکل مظهر ظهور است/ گِلپارِهای = گِل‌پاره‌های / اعتساف: ستم، بیداد / نفوس مُعرضه: کسانی که از حق روی برمی‌گردانند / سحاب و غمام: ابر / خُسران: زیان]

در دنیا هر چیز به ضدّش نمودار شود

حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند، "در جهان فانی از امتحانات الهی نوميد مشو اميدوار باش و بر محن و بلايا صبر و قرار نما اگر بلا نبود صبر تحقّق نمی يافت اگر اضطراب نبود سکون و قرار وجود نداشت اگر محن و آلام نبود راحت و آسايش مفقود بود اگر احزان نبود کسی شادمان نبود هر چيز بضدّش نمودار گردد قدم ثابت کن تا نابت شوی استقامت بنما تا شمع هدايت گردی منادی حقّ شو تا آهنگ ملکوت شنوی مرغ خوش الحان شو تا دلها را باهتزاز آری." (منتخباتي از آثار حضرت عبدالبهاء، ج٣، ص١٥٢)

[نابت شدن: روئیدن، رشد و نمو کردن)

چرا پاداش اعمال ظاهر نشود؟
"لَعَمرُالله اگر مکافات عمل فی سبیل الله در ارض ظاهر شود کلّ بشطر دوست توجّه نمایند و از دونش فارغ و آزاد شوند. محزون مباش از آنچه وارد شده بصبر تمسّک نما از برای صبر اجری است جزیل عندالله ربّ العالمین... شأن عباد تسلیم بوده و هست اگر انسان ببصر حقیقت ملاحظه نماید شهادت میدهد که آنچه وارد شود خیر محض است. إنّا نوصی الکلّ بالصّبر و الإصطبار و نسألُ اللهَ بأن یؤیِّدَ أحبّائَهُ عَلیٰ ما یُحِبُّ و یَرضیٰ إنَّهُ مولَی الوَری و مالِکُ الآخرَةِ و الأولیٰ." (آثار قلم اعلی، ج5، ص213)
[إنّا نوصی...: همه را به بردباری و شکیبایی سفارش می‌کنیم و از خداوند می‌خواهیم که احبّای خود را بر آنچه که او دوست دارد و راضی است تأیید فرماید. اوست مولای بندگان و مالک پایان و آغاز.]