?? ? ??
WE LOVE HELICOPTERS!!!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
Last updated 3 months ago
?️Gun down:
کسی را مورد اصابت گلوله قرار دادن
To shoot someone with a gun and kill or injure them
?️Join up:
پیوستن و ملحق شدن (به ویژه ارتش و نیروی پلیس)
To become a member of the armed forces
SYN: enlist
Informal = Upped and joined
?️Buy somebody
کسی را خریدن
To persuade somebody to do something dishonest in return for money
?️Back-check:
بررسی کردن
To check over or through; review
?️Manifest:
فهرست محموله یا مسافران کشتی یا هواپیما
A list of passengers or goods carried on a ship, plane, or train
?️Scrub:
بوته زار (یعنی یه زمینی که مثل بیابان فقط خاک نیست. یه مقداری گیاه و درختچه با سایز متوسط هم هست.)
Low bushes and trees that grow in very dry soil
?️Veggie:
سبزیجات، سبزی خوار (غیررسمی)
Informal term for a vegetable or a vegetarian
"Give me the damn veggies" in this context means "give me the news/scoop whatever you want to call it."
English_In_Action ?
Officer Neves. Been waiting for you.
افسر "نیوس" منتظرت بودم.
You asked for me?
تو منو خواسته بودی؟
I did.
آره.
May I ask why?
My smile is not that great.
میتونم بپرسم چرا؟
لبخند من خیلی هم قشنگ نیست. (زیاد با تجربه نیستم)
Your husband was an officer who was
gunned down in the favela.
Six months later, you upped and joined the force.
شوهرت افسری بود که توی حادثه فاولا کشته شد.
شش ماه بعدش تو وارد نیروی پلیس شدی.
You're motivated.
تو انگیزه داری.
Plus, I figure you're the only one in Rio who can't be bought.
به علاوه من شنیدم که تو تنها کسی تو ریو هستی که نمیشه خریدت. (قابل اعتماد هستی)
Am I right?
درست می گم ؟
Yes.
بله.
Of course I am.
معلومه که درست میگم.
Good news, bad news.
خبرای خوب، خبرای بد.
You know I like my dessert first.
میدونی که من دوست دارم اول دسرمو بخورم. (خبر خوب رو اول بگو)
Back-checked the rail line like you asked.
Found a couple of spots where they unloaded the cars.
همونجور که خواسته بودی، من خط آهن رو بررسی کردم.
جاهایی که اونا ماشینارو بردن پیدا کردم.
One set of tracks headed west until it hit the main highway, then disappeared.
یه جفت رد (لاستیک) رفته به سمت غرب تا جایی که رسیده به اتوبان و بعد ناپدید شده.
But another set of tracks headed east.
ولی یه جفت رد دیگه رفته سمت شرق.
A 107-inch wheelbase, eight-and-a-half-inch tread.
فاصله ی دو تا محور چرخاش ۱۰۷ اینچه و قطر شیارش (لاستیک) هم ۸.۵ اینچه.
The GT40 that was missing from the manifest.
همون جی تی ۴۰ که تو لیست نبوده.
Followed the trail a couple of miles.
چند مایل رد ماشین رو دنبال کردیم.
Pretty easy in this scrub.
توی این مسیر خاکی خیلی راحت بود.
Can't move without leaving a sign.
نمی تونه بدون اینکه ردی از خودش بذاره جایی بره.
Give me the damn veggies.
نتیجه لعنتی رو بهم بگو.
The ground rolls into a hardpack and we lost that track, too.
راه رسیده به یه جای سفت و سخت (خارج از جاده خاکی) و ما رد اون ماشین رو هم گم کردیم.
Not necessarily.
نه لزوما. (معلوم هم نیست)
That road heads up through the hills into the favelas.
اون جاده میرسه به ارتفاعات فاولا.
Couple of years ago, it was washed out by a storm.
چند سال پیش طوفان اون جاده رو از بین برد.
It's all dirt a mile from where you were.
بنابراین از یه مایلی اونجایی که شما ها بودین از گل و لای تشکیل شده.
If they headed that way, we'll pick up their tracks there.
اگه اون طرفی رفته باشن، رد شونو میزنیم.
You come prepared.
آماده اومدی (خیلی خوب شروع کردی).
I'm motivated.
(چون) انگیزه دارم.
All right, then. Let's find ourselves a car.
خیلی خب پس، بریم یه ماشین واسه خودمون دست و پا کنیم.
? دیدید یه موقعی داریم یه داستانی تعریف میکنیم و یهجایی میخواییم بگیم که فلانی رو اتفاقی دیدیم؟
این عبارت دقیقاً همونجا به دردمون میخوره؛
? Run into somebody
⭕️ کجا استفاده میشه؟
وقتی میخوام بگم یکی که از قبل میشناختم رو بدون هیچ برنامه و هماهنگی قبلی کاملاً اتفاقی دیدمش.
بریم یه چندتا مثال هم ببینیم؛
✅ I ran into Mike yesterday
- دیروز اتفاقی مایک رو دیدم.
یا مثلاً
✅ I ran into my boss at the supermarket.
- توی سوپرمارکت اتفاقی رئیسم رو دیدم.
✳️ این عبارت یه کاربرد دیگهای هم داره که از نظر فنی همین مفهوم رو دارن، اتفاقی به چیزی «برخوردن»
✅ John ran into some financial trouble and had to borrow money.
- جان به یه سری مشکلات مالی برخورد و مجبور شد پول قرض بگیره.
⭕️ معمولا برخوردن به چیزهای منفی مثل همین
? trouble, difficulty, problems
که صادقانه یهویی دیدن آدمها وسط خیابون هم خیلی چیز مثبتی نیست :))
✅ We ran into some technical issues during the class.
- در طول کلاس دچار یه سری مشکلات فنی شدیم.
⭕️ دیگه جدی فقط یه معنی دیگه هم بگم تمومه، آسون هم هست جدی؛
چون خیلی معنی مستقیم و فیزیکیای داره که مثلا میگم:
✅ I had to brake suddenly, and the car behind ran into me.
- مجور شدم یهویی ترمز کنم و ماشینی که پشتم بود کوبید بهم.
✅ He ran his motorbike into a tree.
- او موتورش رو کوبید به یه درخت.
70 MOST COMMONLY USED SENTENCE PATTERNS IN IELTS SPEAKING
The New York Times – 9 January 2022
#magazine
یه سایت خیلی خوب برای تمرین مهارت رایتینگ:
سطحتون رو می تونین انتخاب کنین و با توجه به سطحتون براتون تعداد زیادی task و موضوع میاره برای نوشتن متن.
یکی از task ها رو انتخاب کنین و متنی که خواسته رو بنویسین و بعد روی check کلیک کنین تا متنتونو چک کنه و بهتون فیدبک بده
اگر در سایت عضو بشین به Task های بیشتری دسترسی دارین
آدرس سایت ??????
to-the-lighthouse.pdf
? TO THE LIGHTHOUSE
a novel by Virginia Woolf
رمان "به سوی فانوس دریایی" از ویرجینیا وولف
۱۷۰ صفحه
#book
برای اون عزیزانی که میگن ما میفهمیم انگلیسی رو و سواد نوشتاریمون هم خوبه فقط حرف نمیتونیم بزنیم من چندتا روش مینویسم امتحان کنید شاید کمکتون کرد.
_ Learn everything by Topic
ما موضوعات مختلف داریم مثل؛
Friendship
Relationship
Environment
Sports
Education
Hobbies
یه دفتر تهیه و موضوع بندیش کنید دوستان با همین عنوانهای متداولی که هست. برای هر موضوع یک تا دو صفحه جا بذارید بعد تو صفحه ی هر موضوع هر چیزی که به انگلیسی به ذهنتون میاد بنویسید، از جمله تا کلمه و اصطلاح.لزومی هم نداره به کلمات و جملات سخت فک کنید جملات بسیار ساده و راحت که میدونید مثلا برای friendship بنویسید.
I have a friend or I have two close friends...
بعد برای اینکه جملاتتون بیشتر بشه میتونید تو نت سرچ کنید،
simple senteces about friendship
بعد جملات راحت و ساده رو انتخاب کنید و تو اون صفحه اضافه کنید و بعد تکرار کنید و بخونیدشون. به این جملات میگن pre_fabricated sentences یعنی جملاتی که از قبل تو ذهنتون هستن و نیازی به انرژی ذهنی دوباره برای ساختنشون ندارن.وقتی میخوایید حرف بزنید ذهنتون سریع و راحت برمیگرده به اون کلمات و اون صفحه و خیلی جاها اون جملات رو باهم ترکیب میکنه و جملات جدید تولید میکنه. کلمات و اصطلاحات بیشتری رو به اون صفحه با عنوان مشخص اضافه کنید.
و مرحله ی آخر
_practice as much as you can
مرتبا اون کلمات و جملات رو تمرین کنید که بتونید به صورت ناخودآگاه ازشون استفاده کنید. برای تمرین میتونید صدای خودتون رو ضبط کنید یا یه پارتنر اسپکینگ پیدا کنید و تمرین کنید.
?? ? ??
WE LOVE HELICOPTERS!!!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
Last updated 3 months ago