از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند..💕
ارتباط با ادمین کانال👇
@khodshenasivo_comment
Last updated 2 weeks, 2 days ago
﮼ظاهرا چشم شما میل به کشتن دارد...
شعور داشته باشید، با منبع کپی کنید
Last updated 3 months, 2 weeks ago
مگر مشقّتها راهی بگشایند و ما را از درون تیرهی خویش رهایی بخشند. مگر توفان رنجها یار شوند و ما را از چنین حماقتها و کبرها و خودحقبینیها برهانند. مگر آسمان شکافته شود و بر سرمان شهابی رحمانی نازل کند تا تکانی بخوریم و از چنین کودکیها و کوریها و پستیها نجات یابیم.
مرگ باد بر فرزانگیهای ما اگر ستم بزایند و نابود باد عاقلیها و دقیقیها و خبرگیهای ما اگر بر دروازههای قلب سنگ میکوبند و بخشندگیها و سترگیهای روح حیفومیل میسازند.
ای غرّگان به اراده و عمل خویش!
ای کودکان و ای کودنان!
عمارتهای عقل پرجلال و شکوه سازید و تا به کمال خویش برافرازید!
خدامردان و عاشقان جهان جز چنین عمارتها در هم نکوبند.
#حلمی *
کتاب شاهزاده
.
مارينا!
ماهی از ترس آدمی به آب پناه میبرد
مار در زمین پنهان میشود
پرنده در آسمان گم میشود
اما انسان...
انسان از شر انسان به انسان پناه میبرد!
Oud
@daricheh4
بار اوّل نیست اینجا بر زمین
میدرانم بار این خلق غمین
بار اوّل نیست هم اینجا شما
پا به خاکاید و سران اندر هوا
ای عجب زین بارها این خارها
تا کجا دل میشکاند زارها
تا کجا این عقل بیحال و فلان
وهم میبارد که ما اینایم و آن
تا کجا این رسمها و بزمها
ختم میگردد درون رزمها
تا کجا اینگونه سر چرخیدنی
در فلک بس بی فلک گردیدنی
حرف ما هم کار را آسان نکرد
این من پر باد را بیجان نکرد
اینهمه با عشوهها و نازها
اینهمه با بزمها و سازها
این همه با شعرها و شورها
این همه با جورها ناجورها
این همه در رفت و آمد، چیست کار؟
کو صلاحی، کو خروشی، کو قرار؟
گویمت امروز، با من گوش دار
وا شو از حرف و عبادتهای زار
رو سخنهای حقیقی گوش کن
جان خود بر جان مِی آغوش کن
حرف مِی کی روح را مستی فزود؟
تو کجا گشتی که گفتی مِی نبود؟
اینچنین بر جای خود بنشستهای
راهها بر رازهایت بستهای
ماهها گرد تو و تو با «منی»
این منی را کی توانی بشکنی؟
مستِ خود گشتی که من یار دلم؟
همدم و همدست و همکار دلم؟
دل کجا گوید کلامم را مجو
جای خود بنشین و جامم را مجو
حرف خود را جای دل هی جا مزن
بادهی دل چون نخوردی ها نزن
یا برو سویی و یا اندر حریق
آی و سرکش با فرامین طریق
یا بمان در خانهات پر ناز و لاف
هی بخوان و هی بگو از شین و قاف
وصلها دست من و این خلق زار
سالها بفریده خود در عشق یار
عشق را بی وصل جستن مردن است
در خطا بازیدن و افسردن است
کار را بی وصل کردن کودکیست
حرف را بی «حرف» گفتن کوچکیست
خودفریبی بس کن و بیدار شو
رو سوی آن حرفهای یار شو
جان خود از ابلهان کن منفصل
واصلان جو، متّصل شو، متّصل!
من دل دیوانهام شب مست بود
حرف حق بسرودنم زین دست بود
تو شنو یا گوشها بربند و رو
یا بفهم این حرف یا میخند و رو
رو سخن های حقیقی گوش کن
جان خود برجان مِی آغوش کن
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند..💕
ارتباط با ادمین کانال👇
@khodshenasivo_comment
Last updated 2 weeks, 2 days ago
﮼ظاهرا چشم شما میل به کشتن دارد...
شعور داشته باشید، با منبع کپی کنید
Last updated 3 months, 2 weeks ago