انون این چه کاری بود دلتنگشون شدم-

:))))))))))))))))))))

- پام، چیزی نیست. چیزی نیست پام خوب میشی
همراه با چندتا دکتر و پرستار دیگه تختی که پام پر از خون و زخمی روش دراز کشیده رو سمتی میبره
صورتش خیس از اشکه و دردای تن خودش فراموشش شده و تنها چیزی که میبینه چشای بسته‌ی پسر روی تخته.
- پام .. پاااممم..
درست لحظه‌ای که درهای اتاق عمل به روش بسته میشه با فریاد بلندش که توی اتاق میپیچه از خواب میپره
نفس نفس میزنه و با مشت کردن روتختی توی دستاش صورت خیس از عرقش رو سمتی که پام خوابیده میچرخونه
اما با خالی دیدن جاش ترس تموم جونش رو پر میکنه
- پام!
تکونی به بدنش میده و پاهاش رو روی زمین میذاره اما بخاطر لرز زانوهاش تلویی میخوره که با بند کردن دستش به دیوار خودش رو سرپا نگه میداره
- پام کجایی
صداش کم‌جون بود اما سعی خودش رو میکرد تا بلند باشه
از اتاق خواب بیرون میزنه و توی تاریکی خونه از پله‌ها پایین میره. ترس و دلشوره‌ی دلش بیشتر میشه و با آه لرزونی به سینش چنگ میزنه
- پام کجاااایییی
با تمام توانش توی سکوت خونه فریاد میزنه و همین لحظه قامت بلند پام از تاریکی راهرویی که به کتابخونه منتهی میشد بیرون میاد
+ نونگ! آروم! چی شده؟
نونگ اما دیگه توان توی بدنش نمونده بود دستش رو سمت پام دراز میکنه و همونطور که اشکاش صورتش رو بیشتر خیس میکنه قدم کوتاهی سمتش برمیداره
پام با دیدن وضعیت پسر اخمی میکنه و با دو قدم بلند خودش رو بهش میرسونه و نونگ رو توی بغلش میکشه
+ آروم عزیزم، چیزی نیست، آروم ..
وقتی گرمای تن پام رو حس میکنه، انگار که به واقعیت برمیگرده هقی میزنه و با چنگ زدن به لباس پسر قدبلندتر با صدای بلندی به گریه میوفته
+ تموم شد. من حالم خوبه نونگ. چیزی نیست
پام که میدونست بازم کابوس دیده آرومش میکنه و اونقدر موها و کمرش رو دست می‌کشه تا گریه‌های پسر بی‌صدا و در نهایت قطع میشه
- چرا .. تنهام گذاشتی..
+ فقط یه تماس کاری-
- چرا تنهام گذاشتی پام؟ تو میدونی میترسم!
+ ششش خیله‌خب
دستاش رو دو طرف صورت نونگ میذاره و با جلو کشیدن سرش پیشونیش رو نرم و طولانی بوسه‌ای میذاره
+ ببخشید. ببخشید پسر خوب من. دیگه تنهات نمیذارم.
نونگ که حالا کمی آرومتر شده بود این‌بار دستاش رو دور گردن پام حلقه میکنه و صورتش رو توی گردنش قایم میکنه
- برگردیم اتاق
پام هم بدون حرف دیگه‌ای دست دور کمر پسر میندازه و با خودش تا اتاق خواب همراهیش میکنه.

https://t.me/SimpingOverPP/4865

Telegram

𝘊𝘳𝘢𝘻𝘦𝘥 𝘓𝘶𝘯𝘢𝘵𝘪𝘤.

یه سناریوی کوتاه دارم دوس دارم باهاتون به اشتراک بذارم-

I love you my naravit >

درکت میکنم پوند، باور کن.