پیلینگ اوردینریم تموم‌ شده بود، از دوست یکی از آشناها که تعصب شدیدی رو اصل بودن اجناسش داره گرفتم، ولی با قبلی فرق داره، قبلی رو از خانومی گرفتم. نمیدونم حالا?

سر پیدا کردن گربه کلافه شدم، میترسم به اون مرزه و ماسیدنه برسم.

خوب بود خدایی?

«جهان جایی ندارد گر توانی در دلی جا کن»

- بیدل دهلوی.

آیدی توییترتون رو بدین اینجا تا این باته بعد از بررسی توییت‌هاتون برینه بهتون:

‏⁦ twitter.wordware.ai⁩

برا روز دوم خواستم حلقه(هولاهوپ) بزنم، یدورم از درد اون گریه کردم و نشستم سر جام? پی بهونه‌م امروز

هر وقت به نبودنت واقعی فکر می‌کنم قلبم تا ته ته فشرده میشه.

و یه نکته‌ی‌ دیگه درباره‌ی نویل.
نویل اکثرا تو جادوهاش ناموفق بود.
بعد اون مبارزه تو وزارت سحر و جادو پیشرفت چشمگیری داشت و قطعا که بخشیش بابت بالا رفتن اعتماد به نفسش بود ولی دلیل بزرگ‌ترش این بود که چوب‌دستیش تو وزارت‌خونه شکست و گفت که اون چوب‌دستی قدیمی بابام بود.
و چوب‌دستی هنوز به پدرش وفادار بود و به همین دلیل جادوهاش خوب از آب درنمیومد. وقتی چوب‌دستی جدید خرید، چیزها براش متفاوت شد.

این ژانر رو، و اونی ک دارن راجع به هری‌پاتر مینویسن خیلی دوس دارم

صبح رو با گلودرد بدی شروع کردم و سرمای سنگینی خوردم، سرپا میشم و بعدش میرم اونجا.
این روزا میون روزام و طی ساعتای مختلف از داداشه میپرسم حالم خوب میشه؟ و بهم قول میده که آره.