بزرگ ترین چنل کارتووووون و انیمهه 😍
هر کارتونی بخوای اینجا دارهههه :)))))
راه ارتباطی ما: @WatchCarton_bot
Last updated 3 days, 15 hours ago
⚫️ Collection of MTProto Proxies ⚫️
?Telegram?
Desktop v1.2.18+
macOS v3.8.3+
Android v4.8.8+
X Android v0.20.10.931+
iOS v4.8.2+
X iOS v5.0.3+
? تبليغات بنرى
@Pink_Bad
? تبلیغات اسپانسری
@Pink_Pad
Last updated 2 months, 3 weeks ago
مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم برگزار می کند
سهشنبه های تاریخ شفاهی
بررسی کتاب «ماهورزاد»
زندگی نامه شهید محمد فارسی
با حضور نویسنده اثر خانم «سبا نمکی»
زمان:سهشنبه ۲۴ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
مکان:میدان معلم، کوچه ۲۲، پ۲۶
مرور تاریخ در سال 2040
@markazasnadqom
سفری از تهران به قم
با اقتباس از کتاب راهنمای ایران فرخ غفاری
کارگردان همایون شهنواز
تولید سال 1348
با تصاویر منحصر به فرد از زندگی اجتماعی مردم قم را اینجا ببینید
یا حسین بن علی!
خون گرمِ تو هنوز
از زمین میجوشد
هر کجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمهی خون مینوشد
کربلاییست دلم!
سرِ حق بر نیزه ست
خیل آزادگی آواره صحرای ستم
از سیهکاری شمران و یزیدان فریاد
یا حسین بن علی
همتت همره حق جویان باد!
هوشنگ ابتهاج(سایه)
@markazasnadqom
?«همیشه مسافر»
مطرب که عاشق نَبوَد، و نوحه گر که دردمند نَبوَد، دیگران را سرد کند.
(مقالات شمس تبریزی)
?اصلاً نمی توانستم باور کنم که یک سفر کوتاه یک روزه همه ی زندگی مرا تغییر دهد و سال های سال تا به امروز این همه بر لحظه لحظه ی عمر و جزء جزءِ هستی ام تأثیر بگذارد.
?یکی از روزهای آذرماه سال یک هزار و سیصد و پنجاه و هشت. من بودم و سعید و ناصر. سعید که بعدها چند تکّه از استخوان های او را از جبهه به تهران آوردند و ناصر که تمام بدنِ مجروح و زخمی اش نشانه هایی دارد از هشت سال حضور جوان مردانه در دفاع از این سرزمین ( و الآن ناصر در بیمارستان است و منِ بی همـّت ناسپاس به دیدن اش نرفته ام هنوز).شنیده بودم که خیلی از کتاب ها، خوانندگان خود را به دنبال نویسنده ها روانه کرده اند. جست و جویی که از انس با اثر شروع شده و به مصاحبت مؤثّر انجامیده. ما نیز با خواندن چند کتاب از نویسنده ای ناشناس، راهی شده بودیم.
?بعد از زیارت از حضرت معصومه، راهیِ کتابفروشی های اطراف حرم شدیم. به دنبال کتاب فروشی هجرت. بالاخره راه پلّه ای را گرفته بودیم و رفته بودیم بالا. در آن بالاخانه با کتاب فروش سر و کلّه می زدیم که ما به دنبال نویسنده ی این چند تا کتاب، آقای عین.صاد می گردیم که از بعضی ها شنیده ایم نام اصلی اش علی صفایی است.
?کتاب فروش همین طور طفره می¬رفت. نه ردمان می کرد برویم پی کارمان و نه نشانی ای از آقای عین.صاد را به ما می داد. معلوم بود که ما را نگه داشته تا هم قدری سبک سنگین مان کند و قدری هم وقت بگذرد. همین طور بود. دیگر حوصله مان لبریز شده بود و چیزی نمانده بود تا راه بیفتیم که مردی روحانی وارد شد. و دقایقی بعد، مرد کتاب فروش با حرکاتِ چشم اش به ما اشاره کرد که یعنی همین است. و ما متوجّهِ تازه وارد شدیم. بیست و هفت- هشت ساله می نمود. عمامه ای سفید و عبا و ردایی با موها و ریش های خرمایی و چهره ای آرام. با تعجّب و احترام سلام کردیم. خودش جلو آمد و خیلی صمیمانه – و به یادم نمانده که با چه چیزی- سر صحبت را باز کرد. قرار شد که عصر به خانه اش برویم در محلّه ی باجک قم.
?بر دیوار آن خانه ی کوچک یک طبقه، تعداد زیادی دوچرخه و چند تا موتورِگازی و دنده ای تکیه داده بودند. تو که رفتیم لحظات آخرِ درس او بود. با تعدادی طلبه ی ملبّس و مکلا که در اتاق کیپ تا کیپ نشسته بودند. یک مَدرَس ساده. کم کم طلبه ها رفتند. چند نفری ماندند که به مباحثه پرداخته بودند. و من و سعید و ناصر. شلوار و پیراهنِ بلند آخوندی تن¬اش بود و بدون دستار رفت و چای آورد و نشست. از ما یکی¬یکی پرسید. ناصر چیزی گفت و من غزلکی خواندم و سعید هم سوره ی فجر را به سبک منشاوی قرائت کرد و آقای عین.صاد که در همان دقایق متوجّه شدیم دیگران به او حاج شیخ می گویند شروع کرد به صحبت. حرف هایش مثل نوشته هایش در کتاب های مسؤولیت و سازندگی، عاشورا، انفاق، غدیر و رشد، صمیمی و عمیق و تازه و تأثیرگذار و جذّاب بود. درباره ی همان سوره ی فجر شروع کرد به صحبت و به آیات پایانی که رسید، صورت اش پر از اشک شده بود. یا أیَّتُها النَّفسُ المُطمئِنّه إرجِعی إلی رِبِّکَ راضیه مرضیّه فادخُلی فی عِبادی و ادخلی جَنَّتی.
?علی صفایی حائری به عنوان یک نویسنده هیچ فاصله ای با آثارش نداشت. خودش را که می دیدی انگار کتاب هایش رو به روی توست. کتاب هایش را که می خواندی، انگار خودش با تو حرف می زند و حرف و حدیث و پیک و پیغامش همان بی تابی های متعالی که عالمان را میراث داران انبیا کرده است. در جوانی با مسائل تربیتی شروع کرده بود. در کنار فقه و اصول و ادبیات و فلسفه و . . . به مسائل پرورشی پرداخته بود. با آن¬که شنیده بودم در بیست و یکی دو سالگی خارج فقه و اصول را گذرانده و چیزهای دیگر را در این ها درجا نزده بود. به قول خودش: در نور نمی توان نگریست که این¬جا درجا زدن است. با نور باید حرکت کرد و به جایی رسید. اولی بینایی را از تو میگیرد و دومی تو را در راه یاریگر است. به سرچشمه پناه برده بود؛ قرآن و حدیث، و در سلسله کتابهای روش نقد که انواع دیدگاه ها را نقد میکند، میبینی در آزادی و عرفان مصطلح ماندن را هم کم می داند، برای انسان. آزادی از آزادی دغدغه ی او بود و رسیدن به مرتبه ی رشد. و این همه را در وحی دریافت کرده بود.
عینصاد به روایت سهیل محمودی
به مناسبت ۲۲ تیرماه سالروز رحلت استاد علی صفایی حائری
https://t.me/maasqom/37
@markazasnadqom
.
تحریف تاریخ یا کم لطفی به مرجعیت؟
عبدالرحیم اباذری
.
اخیرا یادداشتی از سوی نویسنده محترمی تحت عنوان «چرا بنیانگذار جمهوری اسلامی در مراسم تشییع و ختم آیت الله العظمی بروجردی شرکت نکرد؟» به طرح برخی مطالب غیر دقیق پیرامون ارتباط این دو شخصیت بزرگ پرداخته که به نوعی شاید تحریف تاریخ به شمار آید و البته در این باره مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام باید وارد روشنگری اساسی شود. در این فرصت تنها به گونه ای کوتاه به چند نکته اشاره می گردد:
اولا: شرکت نکردن امام در مجلس ترحیم مرحوم آیت الله بروجردی هرگز از باب مخالفت با ایشان نبود و برابر اظهارات بسیاری از بزرگان که در خاطرات و مصاحبه های خود ذکر کرده اند به این سبب بوده که در عرف حوزویان، مجلس بزرگداشت گرفتن و حضور پیدا کردن در مجلس، نشان از شائبه ادعای مرجعیت برای برگزار کننده و حاضر شونده تلقی می شد.
بنابراین عدم حضور یا عدم برگزاری مجلس از سوی حضرت امام به این خاطر بوده است.
ثانیا: در فراز دیگر نوشته شده: «دو نفر ( آقای خمینی و محمد رضا شاه) از آقای بروجردی هراس داشتند!»
این گونه تعبیرات عامیانه هرگز در شأن نویسنده محترم نمی تواند باشد و شاید حکایت از این دارد که وی با عرفیات و رسم و رسوم حوزوی چندان آشنایی ندارند؛ چون رابطه علمای بزرگ و مراجع، یک سری مرسومات و ملاحظاتی دارد که باید سال ها در بطن حوزه بود و آنها را شناخت و به عمق شان پی برد ، فلذا با یک مصاحبه کوتاه و سرپایی با شخصیت های محترم حوزوی هرگز نمی توان به واقعیت این ارتباط ها واقف شد.
با همه اختلاف نظرهایی که این دو شخصیت با هم داشتند، معروف است که حضرت امام احترام خاصی به مرحوم آقای بروجردی داشتند و ایشان را به عنوان مرجع جهان تشیع و کسی که در رأس حوزه ها قرار دارد تکریم و حمایت می کردند و تا ایشان در قید حیات بودند به احترامشان، حرفی از نهضت به میان نمی آوردند، حتی بعضی ها رابطه این دو شخصیت را البته بلا تشبیه به امامین حسنین علیهما السلام تشبیه کرده و گفته اند: همان گونه که امام حسین علیه السلام در عصر امامت برادرش امام حسن علیه السلام در سکوت محض بودند و وارد مبارزه و نهضت نشدند، موضع امام خمینی در قبال آقای بروجردی نیز از این باب بوده است.
ثالثا: این که شخصیت بزرگی مانند حضرت امام خمینی را در کنار شهید بزرگوار نواب صفوی قرار دهیم، نهایت کم لطفی به هر دو شخصیت است و حکایت از این دارد که جایگاه واقعی هیچکدام این شخصیت ها را آن گونه که باید و شاید نشناختیم و حقشان را ادا نکردیم، چرا که مراتب هر دو را با هم خلط کردیم که توضیح این مهم باید در جای خود انجام بگیرد.
نگارنده به عنوان یک برادر کوچک از نویسنده بزرگوار تمنا دارد، عنایت داشته باشند اینگونه دو قطبی سازی ها و اختلاف پراکنی ها هر چند از روی حسن نیت، به صلاح هیچ کس نخواهد بود، اختلاف سلیقه های علمای اسلام و به خصوص مراجع عظام، در طول تاریخ بوده ، تمامیت ندارد و در آینده نیز ادامه خواهد داشت، اما این اختلاف سلیقه ها و تشتت آرا و فتاوا هرگز به معنای خدای ناکرده خصومت و ضدیت شخصی که سبب عدم شرکت در مجلس ترحیم طرف مقابل بشود، نیست.
7 اردیبهشت 1403
.
بزرگ ترین چنل کارتووووون و انیمهه 😍
هر کارتونی بخوای اینجا دارهههه :)))))
راه ارتباطی ما: @WatchCarton_bot
Last updated 3 days, 15 hours ago
⚫️ Collection of MTProto Proxies ⚫️
?Telegram?
Desktop v1.2.18+
macOS v3.8.3+
Android v4.8.8+
X Android v0.20.10.931+
iOS v4.8.2+
X iOS v5.0.3+
? تبليغات بنرى
@Pink_Bad
? تبلیغات اسپانسری
@Pink_Pad
Last updated 2 months, 3 weeks ago