✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]
- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧
فرشتــهی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نتها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .
#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
•• ????••
╰) ایران موزیک♪ (╯
"ما بهتریـنها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"
تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94
تصور کنید که فردا مردان به شما دستور بدهند که ناپدید شوید...
این چیزی است که زنان افغانستانی تجربه میکنند.
در عفو بین الملل، ما در تمام جبهه ها برای حمایت از زنان و دختران افغان می جنگیم.
با تشکر از شما، کمک های مالی شما
بسیج در حال به ثمر نشستن است. زنان افغان اکنون تنها بر اساس جنسیت و ملیت خود می توانند در اتحادیه اروپا از حمایت برخوردار شوند.
ما امروز به شما نیاز داریم
برای ادامه محکومیت آزار و اذیت و خشونت شدیدی که زنان متحمل می شوند، برای بسیج افکار عمومی و اعمال فشار بر مقامات مربوطه.
زیرا، گاهی اوقات، زندگی بسته به یک بند است، به یک حق... به هدیه شما.
بیایید زندگی زنان افغانستانی و همه کسانی حقوقشان پایمال شده است را تغییر دهیم.
از ما حمایت کنید، کمک مالی معاف از مالیات انجام دهید.
«تجاوز هست و تجاوز هست و اگر بدون قصد ارتکاب باشد تجاوز نیست.»
اظهارات یک وکیل مدافع در جریان محاکمه تجاوز جنسی در مازن
این جمله تکاندهنده از وکیل مدافع، تج*وزهایی که ژیزل پلیکو متحمل شده است، را کم اهمیت جلوه می دهد.
این روش نمادی از قربانی شدن ثانویه است که اغلب قربانیان خشونت ج*سی متحمل آن می شوند.
قربانی شدن ثانویه موقعی است که یک قربانی که خواهان عدالت است با خشونت مضاعف پلیس و نهادهای قضایی مواجه می شود.
«آیا شما تمایلات عورت نمایی ندارید که مسئولیت آن را به عهده نگرفته باشید؟»
اظهارات وکیل مدافع خطاب به ژیزل پلیکو
این، یکی از دلایل متعددی است که قربانیان را به دلیل ترس از تجربه خشونت بیشتر از طرح شکایت منصرف می کند.
تنها ۶ درصد از قربانیان خشونت ج*سی شکایت می کنند.
در آخرین گزارش خود، این خشونت جدید را که زنان هنگام تلاش برای شکایت تجربه می کنند، محکوم کردیم.
این خشونت ثانویه می تواند به ویژه به نوعی احساس گناه برای قربانی منجر شود.
«این تصور را دارم که مقصر من هستم و پشت سر من ۵۰ [همدست] قربانی هستند»
ژیزل پلیکو
قربانی شدن ثانویه یک مفهوم حقوقی است که در حقوق بین الملل به رسمیت شناخته شده است.
کنوانسیون استانبول در سطح اروپا و سازمان ملل بر لزوم محافظت از قربانیان خشونت در برابر آسیب های بیشتر در سفرشان به سوی عدالت تاکید می کند.
بیایید از قربانیان خشونت ج*سی زمانی که می خواهند به عدالت دسترسی پیدا کنند، محافظت کنیم!
دادخواست ما را امضا کنید.
[خدا کند] که حداقل یک روز به آخر عمرمان مانده باشد یک چنین قماری بتوانیم در دستگاه خدا بکنیم.
خنک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش
که در مورد اصحاب امام حسین گفته شده و امثال محمود امجد ها هم از همین ها هستند.
خنک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش
بنماند هیچ اش الا هوس قمار دیگر
?علل اخلاقی نزیستن انسانها از منظر دیوید ثورو
✍️مصطفی ملکیان
پشت کردن به اخلاق، محصول غفلت از سه واقعیت است:
1️⃣ اکتفا نکردن به حداقل ضروریات
او تعبیری دارد شبیه مارکس در مورد کالا: کالا تجسد و تبدیل یافتهی عمر و روح است. قیمت هر کالا (و نیز خدمات رفاهیِ بیشتر از معمول) مقدار عمر و روحی است که میدهی تا آن را به دست آوری. ضرورتگراییِ (یا اسنشیالیزم) ثورویی به ما میگوید عمر و روحات را تا حداقلِ ممکن برای تامین جسم و کالای ضروری بفروش، چون مجبوری و گریزی از آن نیست. اما باقی را برای استعلای خود (رسیدگی به فریاد کودک درون از نگاه یونگ و رایگان بخشی) برای خودت باقی بگذار، تا هرگز و نیز در دوران ناتوانیِ پیری و احتضار، حسرت از ناکردهها و پشیمانی از جبران نکردن اشتباهات نداشته باشی. چون حسرت و پشیمانی برای کسی که همهی روح و عمرش را برای کسب کالای ناضروری داده، حسی است قطعی (مخصوصا با توجه به 40 سال پژوهش الیزابت کوبلر راس بر روی محتضرین).
2️⃣عاریتی و بیاصالت شدنِ زندگیمان، به دلیل تجاوز از ضروریات حداقلی
علت اصلیِ رفتن به سراغ ناضروریات (تجملات و بَرجها)، پشت کردن به خود و روکردن به دیگران است [پارسایانِ روی در مخلوق، پشت بر قبله میکنند نماز! (سعدی)] . "بود"ها را رها میکنیم و به سراغ "نمود" میرویم. بالیدن سرشتمان را فراموش میکنیم و به شخصیتمان یا همان برداشت دیگران از "من" رو میکنیم.
مارکس، نیچه، فروید، فوکو و ... در پاسخ به انگیزهی ریشهایِ رفتار آدمی، نظرات متفاوتی داشتند. پاسخ ثورو به این پرسش مهم این است: زیباکردن تصویر خود در ذهن دیگران. او میگوید برای این کار باید به خود پشت کنیم، برای تآمین هزینهی تجملات به هر رذالت احتمالی تن دهیم و از آن بالاتر، رسیدگی به خود را کاملا فراموش کنیم و نحوهی زندگی و نمود خود را همرنگ خواسته و "مد" تحمیلیِ دیگران و با "چشموهمچشمی" تنظیم کنیم. کسب درآمد و زندگی برای خوشامد دیگران، طبعاً چیزی نیست جز زندگیِ عاریتی و بیاصالت.
3️⃣ بیصداقتی و ناهمخوانیِ با خود، پیامد پیگیریِ ناضروریات است.
غفلت سوم، غفلت از رویاهایی است که از کودکی با تو بوده و همیشه آرزویِ پنهان و آشکارت بودهاند. وقتی دنبال پول بیشتر، برای کسب و حفظ تجملات و نمایش نمود و شخصیت و وجاهت باشی، مجبوری به رؤیاهایت پشت کنی. رؤیاها ممکن است عوض شوند، اما نکتهی مهم، همعنان بودن و وفاق داشتن انسان با آرمانهای هرلحظهی زندگیمان است. اگر زندگی فاقد این وفاق باشد، یعنی با خودمان صداقت نداریم؛ درون و بیرونمان همخوانی ندارند. معلمی را دوست داریم، اما به خاطر ماشین مدل بالاتر، شغلی کاملا بیربط با معلمی را دنبال میکنیم و در آن غرق میشویم. یادمان میرود که پیامد کسب کالای بیش از ضرورت و حتی ابزارهای بیشتر، بیصداقتی و ناهمخوانی با خودمان است. ساحات سرشتمان (باورها، احساسات، عواطف و ادراکاتمان) با گفتارها و کردارهایمان نمیخواند.
?اگر این سه غفلت را نکنیم، طبعا اخلاقی زیستن و پیکرتراشیِ معنویمان قطعی میشود؛ و به انسانی تبدیل میشویم که زندگیاش اصیل است، با خود صداقت دارد، به رویاها و سرشتش پشت نکرده و نه دچار حسرت و پشیمانیِ دمِ مرگ و نه دچار اضطرابِ دلنگرانی، دغدغهی افسردگی و قبض تنفر از خود، ملال و هرگونه احساس و هیجان منفی میشود و دنیا را دمبهدم و هر روز، نوبهنو کشف میکند و به معنای واقعی، "زندگی" و "زندگیِ بامعنی" میکند.
➖درسگفتار فلسفه اخلاق، موسسه پرسش، ترم 3
فکر در سینه در آید نو به نو
خند خندان پیش او تو باز رو
هردمی فکری چو مهمانی عزیز
آید اندر سینه ات هر روز تیز
هرچه آید از جهان غیب وش
در دلت، ضیف است او را دار خَوش
حجاج می داند خودش چه کسی است.
عبدالملک هم خودش می داند که کیست؟
او هم می داند عبد الملک چه گوه تر از خودش است.
و او هم گوه تر از عبد الملک است.
حالا این من بالباب می شود گوه تر از حجاج!
و گوه تر از عبدالملک!
حجاج گفت بگویید بیاید داخل!
می خواهد بیاید بیعت کند با ما.
آخر عمری ترسیده یک دفعه از دنیا برود و بیعت نکرده باشد با امام زمانش.
گفت، حجاج لحاف را کشید روی سرش،
شصت پایش را از زیر لحاف گذاشت بیرون،
گفت بگویید با شصت پای من بیعت کند!
و این بدبخت تنزه طلب ازهد الناس با شصت پای حجاج بیعت کرد!
عبد الله بن عمر تنزه طلبی اش موجب شد که حتی به امیر المؤمنین (ع) تعریض هم بزند.
خدا رحمت کند آقای مروی را من این را از ایشان شنیدم
سندش را بروید پیدا کنید.
فرمود که عبد الله بن عمر داشت وضو می گرفت.
عبد الله بن عمر ازهد الناس!
اگر همه علمای نجف و قم امروز ما در زمان امیر المؤمنین (ع) بودند همه طرفدار عبد الله بن عمر بودند!
نه طرفدار علی ع!
همه شان!
مرحوم مطهری دارد این را به من و شما می گوید.
که آقایان خیال نکنید که اگر ما آن زمان بودیم حاضر بودیم در رکاب علی (ع) این خوارج را بکشیم!
اینها کسانی بودند که شب تا صبح صدای قرآن از خیمه های شان بلند بود،
کدوی النحل،
مثل همهمه زنبور عسل صدای اینها به عرش می رفت.
عبادت می کردند.
ممکن بود با معاویه بجنگیم،
(البته بعد از اینکه قرآن رفت بر سر نیزه به حرمت قرآن، علی را خانه نشین می کردیم)
حد اقل تا قبل از اینکه قرآن بر سر نیزه برود با معاویه ممکن بود بجنگیم،
ولی ممکن نبود در صف علی بایستیم.
این را مطهری در مورد خودش و همگنان خودش می گوید.
خوبان را دارد می گوید.
نهیب دارد می زند به ما.
این است که مرحوم مروی گفت که امیرالمؤمنین (ع) بعد از جنگ آمد دید عبد الله بن عمر دارد وضو می گیرد و آب زیادی هم می ریزد،
فرمود این مقدار آب زیاد برای وضو
[لازم نیست]
از پیغمبر روایت هست که الوضوء بِمُدّ و الغسل بصاع،
اسراف است،
نیازی نیست به این.
عبد الله بن عمر، تعریض کرد.
علمای امروز ما و نهضت آزادی اگر بودند طرفدار عبد الله بن عمر بودند به خاطر این تعریض!
چرا امروز هی می گویند منتظری منتظری؟
به خاطر تعریضی که به آقای خمینی کرد:
«که تاریخ در مورد شما قضاوت خواهد کرد».
این است که الان نهضت آزادی چون با سکت منتظری مرتبط است حاضر نیستند بگویند این منتظری بود که ولایت فقیه را آورد در قانون اساسی.
آن هم ولایت فقیهی که امام خمینی اصلا ولایت را برای این فقیه مصطلح قائل نبود.
حتی در خمس و زکات و فتوا و هیچ چیزی برای اینها قائل نبود.
آن ولایت همعرض پیغمبر را برای انسان اخلاقی قائل بود نه فقیه به معنای فقه مصطلح.
منتها نهضت آزادی ها چون با اینها مرتبط اند الان حاضر نیستند منتظری را نقد بکنند.
با اینکه من در مورد آقای منتظری می گویم سلام الله علیه!
بازرگان سلام الله علیه!
اصلا سلام الله علیه را به خاطر همین چیزهایی که از اینها می شناسم می گویم.
منتها شما به حرفهای باطل شان استناد می کنید،
من دارم به رفتارهای حق شان استناد می کنم.
آن حرف باطل از همه ما می توانست سر بزند،
و بعدا هم بفهمیم باطل بوده.
انسان متواضع مؤمن شجاع می گوید بله! حرف من باطل بوده!
گذشته من بیرون از خطا نیست.
انسان متواضع این است.
مؤمن این است.
انسان اخلاقی این است.
لذا آقای مروی گفت وقتی امیرالمؤمنین (ع) به عبد الله بن عمر در مورد مصرف آب آن نکته را گفت عبد الله بن عمر یک تعریض به امیرالمؤمنین (ع) زد که
صبح کردی و این همه خون مسلمان ریختی اسراف نبود،
این چند مشت آب ما اسراف بود؟
آقایان نهضت آزادی!
آخر و عاقبت این زهد و تنزه طلبی عبد الله بن عمر می دانید چه شد؟
رسید به دوره عبدالملک مروان خونریز.
والی او چه کسی بود؟
حجاج!
کسی که به علی (ع) تعریض می زند و ولایت علی (ع) را قبول ندارد.
علی (ع) که لقب امیرالمؤمنین که پیغمبر (ص) فرمود، خدا این لقب را داده،
و امیرالمؤمنین، امیر من هم هست.
خدا رحمت کند آقای مروی وقتی می گفت خیلی انسان تکان می خورد از این سوء عاقبت ها!
پناه بر خدا!
صحبت های امروز من را هم خانم علم الهدی و هم آقای علم الهدی و هم آقای خامنه ای و هم پیرپاتال های بی وجدان نهضت آزادی که سنگواره و فسیل شده اند این صحبتها را یک انذار بدانند!
و لو اینکه از دهان یک آدم بدی خارج بشود.
اگر کسی آزیر کشید اول بررسی می کنند که این شخص فاسق یا مؤمن است؟
این را به عنوان یک آژیر فرض کنید!
تمام کنم.
عبد الله بن عمر رفت با حجاج بیعت کند،
به نیابت از بیعت با عبد الملک مروان.
حجاج گفت من بالباب؟
خدا رحمت کند آقای مروی را که در منزل آسید علی گلپایگانی اعلی الله مقامه در بالای منبر این را می گفت و من آنجا بودم.
رضوان خدا بر همه اینها باد!
حجاج گفت برای چه آمده؟
عبد الله بن عمر ازهد و فلان و بهمان؟
گفتند آمده و می گوید از پیغمبر شنیدم که من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة.
هر کسی که مثل حجاج باشد برای این خوشرقصی مأبونانه مسخره اش می آید!
وقتی که امیرالمؤمنین بود آن وقت حاضر نبودی من مات و لم یغرف امام زمانه را بگویی!
امیرالؤمنین را حاضر نبودی به عنوان امیرالمؤمنین بپذیری!
چون مسلمان می کشت و خون می ریخت و فلان و بهمان.
حالا برای من حجاج داری اینها را می گویی؟
ادامه مطالب???
Telegram
فرصت صحبت
حجاج می داند خودش چه کسی است. عبدالملک هم خودش می داند که کیست؟ او هم می داند عبد الملک چه گوه تر از خودش است. و او هم گوه تر از عبد الملک است. حالا این من بالباب می شود گوه تر از حجاج! و گوه تر از عبدالملک! حجاج گفت بگویید بیاید داخل! می خواهد بیاید بیعت…
متفرعن همین است.
متفرعن می گوید من خطا نمی کنم.
الان فرق آقای خامنه ای با این پیر پاتال های نهضت آزادی چیست؟
او می گوید من هیچ خطایی نکرده ام و اینها هم می گویند ما هیچ خطایی نکرده ایم.
اینه می گویند همه خطا ها را خمینی کرده،
رجوی هم می گوید خمینی کرده،
سلطنت طلب ها هم می گویند این.
خب سلطنت طلب ها که خمینی و مصدق و بازرگان را همه را با هم یکجا طرد می کنند!
نفله ها!
می خواهید از چه کسانی یارگیری کنید؟
پیرپاتال های نفله!
پایتان لب گور است!
و وجدانمرده اید!
دوست دارم یک وجدان آگاه در جمع شما باشد و به استقبال همین حرفهای صادقانه بنده بیاید!
و الا من که با شما دشمنی ندارم!
آیا شما در سابقه بنده یک ذره دشمنی با نهضت آزادی دیده اید؟
در تمام این مدت بنده جز فضیلت بازرگان چیزی گفته ام؟
پس یک وجدان آگاه پیدا شود بین خودتان.
اصلا نمی خواهد ار حرفهای من استقبال کند،
بین خودتان این حرفها را بزند،
بگوید این صفحه ای که به نام منهضت آزادی باز کرده ایم برای چه کسی باز کرده ایم؟
برای ارباب حکومت؟
هواداران حکومت که جمیله علم الهدی در مورد آنها می گوید مردم همین اند که پشت سر تشییع جنازه همسر من آمده اند،
کره خر پهلوی هم می گوید مردم همین اند که گفتند رضا شاه روحت شاد،
آن نفله های دیگر هم چیز دیگری می گویند،
نفله های منافقین چیز دیگری می گویند.
شما می خواهید از کجا یارکشی بکنید؟
چرا حرف حق نزنیم؟
چرا به خاطر خدا وجدان اخلاقی خودمان را حاکم نکنیم در محضر حضرت حق؟
وجدان اخلاقی ات همان حق است.
اگر وجدان اخلاقی نداشته باشی و لما یدخل الایمان فی قلوبکم!
خدا دارد به من و شما می گوید.
من اگر وجدان اخلاقی نداشته باشم با اینکه ندای حضرت حق همیشه هست، و لما یدخل الایمان فی قلوبکم.
شما نماز می خوانی؟
غلط کردی!
حج می روی؟
مفتی هستی؟
به تو آیت الله العظمی می گویند؟
تو را می پرستند؟
سلام الله به تو می گویند؟
هر چه که به تو بگویند.
یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم.
قلب سلیم همین وجدان اخلاقی ماست که نبی درون ماست.
و اگر بر اساس احکام وجدان اخلاقی خودمان زندگی کنیم به تعبیر حضرت ملکیان زندگی اصیل داریم.
وگرنه اگر از ترس افکار عمومی و از ترس شهرت و فلان و از ترس اینکه دوستم را از دست بدهم و از ترس تاریخ (به قول آقای منتظری) بخواهم عمل کنم زندگی ام عاریتی است.
مؤمن ترس غیر خدا را نباید داشته باشد.
نفله های نهضت آزادی!
در زمان مرحوم امام این همه اکرام و اعزاز را امام نسبت به شما داشت،
و به تبع امام هم روحانیت کوچکترین نقدی نسبت به شما نداشتند.
بی احترامی نسبت به شما نداشتند.
روحانیتی که همه ناراحت بودند که چرا خمینی نمی گذارد که آنها رئیس جمهور و رئیس شورای انقلاب و نخست وزیر بشوند.
بالاخره اینها در دلشان ناراحت بودند،
حق هم داشتند ناراحت بشوند.
آن همه انتقاد های واضح و آشکار را می کردید،
آیا بازداشت تان کردند؟
نفله ها؟
تنزه طلب ها!
کارتان به جایی رسیده در استخفاف و انحطاط که الان بیایید و به خاطر اینکه دلربایی کنید از همج رعاعی که کره خر پهلوی با مدد دستگاههای اطلاعاتی قذافی ولی امر مسلمین جهان دور خودش جمع کرده؟
بدانید که کره خر پهلوی الان آلت دست دستگاه امنیتی قذافی است.
برای آنکه چند تا از هوادار او را دور خودتان جمع کنید شروع کرده اید به خمینی بد و بیراه گفتن؟
افّ لکُم و لِما تَعبُدون مِن دونِ الله!
✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]
- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧
فرشتــهی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نتها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .
#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
•• ????••
╰) ایران موزیک♪ (╯
"ما بهتریـنها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"
تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94