? خاطرات غربت #قسمت_هفتم همراه مجاهدان راه‌های پرخار و خطر طی می‌شد. هجر و فراق یاران قلب را در تنگنا قرار داده بود.رمقی در وجود خود احساس نمی‌کردیم.قدم‌های ما سست برداشته می‌شدند و به سمت مقصدی نامعلوم پیش می‌رفتند. روح خسته‌ی ما در آرمان پرواز بود و…

و روزی خواهد رسید که من نیز پرواز خواهم کرد، به پهنای این آسمان آزادانه به هر سو که دلم بخواهد بال می‌زنم. کنار دوستان شهیدم سپری خواهم کرد بدون غم و اندوهی. اکنون حسرت‌وار این واژه‌هایی که درونم را به غلیان کشیده، نظم می‌بخشم. جایی برای شرح آن شور و غوغای…

و روزی خواهد رسید که من نیز پرواز خواهم کرد، به پهنای این آسمان آزادانه به هر سو که دلم بخواهد بال می‌زنم. کنار دوستان شهیدم سپری خواهم کرد بدون غم و اندوهی. اکنون حسرت‌وار این واژه‌هایی که درونم را به غلیان کشیده، نظم می‌بخشم. جایی برای شرح آن شور و غوغای…

❗️
شیخ ابوقتاده حفظه الله:

«الله برایت کافی است ای جهاد شامی!! چقدر درد و سختی تحمل کرده ای
الله برایتان کافی است برادرانمان!! الله برایتان کافیست!! الله برایتان کافیست! الله برایتان کافیست! الله برایتان کافیست! الله برایتان کافیست!

برایتان الله کافیست و برای غیر شما(خصوم و دشمنانتان) ذلت و عار!»

الله متعال در سوره مبارکه حشر مسلمانان را از بدو بعثت پیامبرﷺ تا قیام قیامت به سه دسته تقسیم می‌کند

-دسته اول مهاجرینی هستند که به سوی مدینه منوره هجرت کردند که الله متعال درباره آنها می‌فرماید:
لِلۡفُقَرَاۤءِ ٱلۡمُهَـٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُوا۟ مِن دِیَـٰرِهِمۡ وَأَمۡوَ ٰ⁠لِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلࣰا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَ ٰ⁠نࣰا وَیَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۤۚ أُو۟لَـٰۤىِٕكَ هُمُ ٱلصَّـٰدِقُونَ (٨)
(برای فقیران مهاجرانی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند در حالی که فضل الهی و رضای او را می‌طلبند و خدا و رسولش را یاری می‌کنند؛ و آنها راستگویانند)

- دسته دوم انصار و اهل مدینه می‌باشند که
با سینه فراوانی از مهاجرین استقبال کرده و دار و ندارشان را برای رضای پروردگار با آنها تقسیم کرده و از آنها حمایت کردند که الله متعال درباره آنها می‌فرماید:
وَٱلَّذِینَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِیمَـٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ یُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَیۡهِمۡ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمۡ حَاجَةࣰ مِّمَّاۤ أُوتُوا۟ وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰۤ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةࣱۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُو۟لَـٰۤىِٕكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ (٩)
(و برای کسانی است که در این سرا [= سرزمین مدینه‌] و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانی را که به سویشان هجرت کنند دوست می‌دارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمی‌کنند و آنها را بر خود مقدّم می‌دارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانی که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شده‌اند رستگارانند)

- دسته سوم کسانی هستند که بعد از آنها می‌آیند تا روز قیامت، که الله متعال درباره آنها می‌فرماید:
وَٱلَّذِینَ جَاۤءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَ ٰ⁠نِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَـٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلࣰّا لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ رَبَّنَاۤ إِنَّكَ رَءُوفࣱ رَّحِیمٌ (١٠) }
( کسانی که بعد از آنها [= بعد از مهاجران و انصار] آمدند و می‌گویند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینه‌ای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمی»)

دعای مغفرت برای مهاجرین و انصار و عدم کینه نسبت به آنها صفت بارزی است که الله متعال مسلمانان بعد از آنها را با آن توصیف می‌کند، اما کسانی که حقد و کینه اصحاب و یاران پیامبرﷺ را در دل داشته و به آنها ناسزا می‌گویند سزاوار این نیستند که از جمله امت اسلامی باشند، بلکه حاقدان و کینه تورانی هستند که با نام اسلام و اهل بیت تیشه به ریشه این امت می‌زنند

Исломга амал қилмайдиган туғишганингдан,
Исломсиз яшай олмайдиган биродаринг минг мартда яҳши...

? خاطرات غربت #قسمت_پنجم دلیر مردان یکی پس از دیگری به دیدار پروردگار رفتند. قلم ضعیف‌تر از آن است تا از غیرت و شجاعت شهیدان بنویسد. تمام تاریخ اسلام مملو از غیرت دین‌داران مجاهد است. شهدا گلزار بهشت ​​اسلام هستند؛ غنچه‌هایی از بوستان بزرگان امت‌. بعد از…

"مقدمه" در میان فریادهای جهانیان نورهای چشم‌گیری خواهد درخشید. فروغی که آفتابِ درخشان و مهتاب نقره‌فام ایامِ جور و ستم شوند. به امیدِ طلوع آن انوار خواهیم نشست تا به دیده سر بنگریم که ابرهای انبوه و دلگیر کنار رفته و صبحگاه دیگری دمیده است. بار دیگر جهان…

? خاطرات غربت #قسمت_چهارم هوا گرم بود و مجاهدین تشنه. رگبار بود و رگبار. گلوله‌ها روی تن دشمن می‌نشست و آن‌ها را از پای درمی‌آورد. حین جنگ در دل دعا می‌کردیم. ساعت از نُه گذشته بود و تنور همچنان داغ بود. چشمان خالد می‌درخشید. وقتی صدایش زدم، سربازهای تباه‌شده…

[سخنان گوهربار ⬆️ شیخ مجاهد
محمد طاهر فاروق رحمه الله

قسمت آخر 105](https://t.me/Sheikh_Mohammad_Tahir_School)