و زمان، زیر آوار مهلکش مارا به سیاه بازی خیالات‌مان می‌کشاند...

خسته‌ام از این شعرهای بی‌ضمیر، که کنج لبخند کسی را نشانه نمی‌روند

دلم برای احساس تعلق داشتن به چیزی یا کسی تنگ شده...

خواب‌های آینده‌ام را دیده‌ام
سال‌های بعدی‌ام را زیسته‌ام
و این اضافگی آزارم می‌دهد

شعر از شهرام شیدایی

(شما فرستادید🤍)

@Pieces_of

تو‌ چه می‌خواهی از این شعر؟؟؟

https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1660279-KLe4cvD

Telegram

برنامه ناشناس

بزرگترین ، قدیمی‌ترین و مطمئن‌ترین بات پیام ناشناس ***📢*** کانال رسمی و پشتیبانی ***👨‍💻*** @ChatgramSupport

مثل جوانه‌ای بود
که فریاد جسورانه‌اش
میان سکوت زمستان
شکسته بود
و تن، آوار بود
بر گریز بی‌امان ساعت‌ها...
پیر شدن لای آرواره‌های ساعتی
که زمان را
به خون غیبتت
آغشته، پیش می‌برد
و من، اینجا
هر صبح
در آینه می‌نگرم به کلمات غریبی
که هجوم‌ سایه‌وارشان
رنج زنده ماندن را
به یادم می‌آورند
و این‌گونه من، زندانی خیال خویش شدم
تا همیشه دستم از دیوار بلند عشق، کوتاه بماند
صد ورد نخوان در گوش من
از برم صدای نهفته در کلامت را
پنبه را در گوش نمی‌بینی؟
این گِل، سرشته با جان من است
و خواب من است
و خیال دردناک من است
که نشسته‌است پیش آینه
خیره به بهمنی
که سنگ قبر آرزوهایم را
دفن می‌کند
در سفید بی‌امان خود
تا چشم حسرت بکارد در حافظه
حافظه حسرت بکارد در خاطره
خاطره حسرت بکارد در جان
و
جان چون مسیحای محکوم
تا ابدالدهر
بار گناهان نادیده را به دوش کشد
تا اوج قله‌ای و کوهی و شاید به بهاری...
زمان مدام حسرت است بر جانم
تو چه می‌خواهی از این شعر؟؟

عکس اثر مریم تخت کشیان
و متن از من، کمی بداهه با تغییر!

@Pieces_of

هرچه بیشتر می‌خونمش هولناک‌تر میشه

و چهره های فرسوده در قاب های کهنه
که از کنارشان بی تاب گذشته بودیم
و از درونمان
اکنون سربر می آورند
تا ما را در قابی میخکوب کنند.

#گزین **عادل یزدی/ کوچه گالری شیراز

خانه شعر و آثار** #محمد_مختاری@mohammadmokhtary77

@sahabi_khakestari

تراژدیهای کوچک
#الکساندرسرگییویچ_پوشکین
ترجمه: آبتین گلکار

بعد از مدت‌ها با #کتاب_روز برگشتیم🙌

@Pieces_of

پس در راه که می‌رفت می‌خرامید، دست‌اندازان و عیّاروار می‌رفت با سیزده بند گران. گفتند: این خرامیدن چیست؟ گفت: «زیرا به قربانگاه می‌روم.» چون به زیر دارش بردند بوسه‌ای بر دار زد و پا بر نردبان نهاد. گفتند: این چیست؟ گفت: «معراج مردان سر دار است.»

ذکر دارزدن منصور حلاج
تذکرةالأولیاء عطار

@Eshbakovski