📈알짜속보를 가장 빠르게 알려드리는
대한민국 구독자수 1등 주식뉴스 텔레그램 채널입니다😎
- 당일 급등테마/대장주 안내
- 분석을 통한 실시간 수급 예측
- 주린이도 따라할 수 있는 재료매매
[공식 채널 안내]
📌 abit.ly/sns
[공식 텔레그램]
🚀주식 @FastStockNews
🇺🇸미국 @FastStockNewsUSA
🏡부동산 @FastLandNews
🪐코인 @FastBitNews
✅문의 @GoFirstClass
🤫제보 @FastJebo
Last updated 5 days, 4 hours ago
ᰭ 𝑎𝑤 𝗂'𝗅𝗅 𝗄𝗂𝗌𝗌 𝗒𝗈𝗎𝗋 𝗍𝖾𝗅𝖾𝗀𝗋𝖺𝗆 𝖼𝗁𝖾𝖾𝗄𝗌
﹙ t.me/ad33v ﹚ ཐ♡ཋ
Last updated 1 month, 1 week ago
제보&문의: @twitbug
#크립토 관련 세계 각국 뉴스, 떠도는 트윗 중에서 중요한 정보들만 골라 기록하는 나만의 공간
이 곳은 리딩방이 아님. 팩트 체크&판단 각자
제 채널 글에 근거한 #매매금지
모든 글은 매수, 매도 추천이 아니며, 참고자료도 될 수 없으며, 뉴스의 사실 여부와 수익을 보장하지 않고, 원금 손실이 있을 수 있으니 제 채널 글에 근거한 매매는 엄격히 금합니다.
Last updated 1 month, 2 weeks ago
🍄 ⨾ یه پنجشنبهی دیگه. آسفالت خیس و پاهایی که با بینظمی مسیر انتهای خیابان سیزدهم رو طی میکنن. یول مواد رو ترک نکرده که حالا اینطور به دعواهای شبانه معتاد بشه. حتی نمیدونه دقیقا به چه دلیل اینکار و انجام میده. شاید یکی از همون نیمهشب هایی که توی اوج مستی، زمان و مکان رو گم کرده بود، با خودش فکر کرد بد نیست اگه یکم کتک بزنه و کتک بخوره. زد و خورد سرحالش میکنه. آدرنالین رو به جوش و خروش میندازه و بیشتر از الکلی که توی رگ هاش جریان داره، سرمستش میکنه. ولی الان خستهاس. میخواد کف خیابون بخوابه و از برآمدگی های کوچیک و سفت آسفالت زیر تنش لذت ببره. زخم گوشهی فکش گزگز میکنه و چانیول رو به این فکر میندازه که دیگه سیگاری واسه تسکین درد هاش نداره. ولی شبدر کوچیک اینجاست. مثل تمام پنجشنبه شب های هر هفته. یول اعتراف میکنه پسرکش رو بیشتر از سیگار های عزیزش دوست داره. مثل همیشه. اون اینجاست تا کنار چان روی آسفالت سرد و نیمهخیس انتهای خیابان سیزدهم دراز بکشه. اینجاست تا انگشت های ظریف و باریکش رو بین انگشت های زخمی و دردناک یول جا کنه و به تابلو های نئونیِ قرمز رنگ مغازه ها خیره بشه. قرمز، مثل زخم های یول. بکهیون از بوسیدن زخم هاش خسته نمیشه. ترجیح میده داخل اون حفره های قرمز رنگی که هیچوقت بدن پسر غریبه رو ترک نمیکنن، غرق بشه. هیون آروز میکنه کاش یکی از زخم های دردناک یول باشه. اینجوری مطمئنه که میتونه تا ابد باهاش بمونه. چان هم به قفل کردن انگشتاشون راضی نیست. خودش رو به بدن پسرش میچسبونه و بوسهی سبکی زیر پلکش میزنه. حالا آرومه. دیگه نیازی به سیگار نداره چون شبدر کوچیک رو بین بازوهاش حبس کرده. زخم گوشهی فکش هم گزگز نمیکنه چون هیون به تلافی، اون نقطه رو بوسیده. چان میدونه احمقه. ولی با خودش فکر کرد چیمیشد اگه هر شب کتک کاری میکرد. نه فقط پنجشنبه ها. یعنی ممکن بود شبدر هر شب زخم هاش رو ببوسه و زیرلب براش داستان خرگوش های سیاه دهکده رو زمزمه کنه؟
چانیول حتی اسم پسرک رو نمیدونه. فقط میدونه از اینکه شبدر صداش کنه لذت میبره. شاید چون اولین باری که پسرک، آسفالت سرد و چانیولِ زخمی رو برای به پایان رسوندن روزش انتخاب کرد، فرقی با یه شبدر کوچیک که توی دشتی از لاشهی خرگوش های سیاه، بازیگوشی میکنه و همراهِ باد به هر سمتی پرواز میکنه، نداشت. آغوشش رو تنگ تر میکنه چون از اینکه اینطور پسرک رو بین بازوهاش داشته باشه لذت میبره و همزمان با خودش فکر میکنه اگه پنجشنبهی بعدی زخم های بیشتری روی صورتش داشته باشه، بوسه های بیشتری از شبدر هدیه میگیره.
Hmm
جدی خیلی لذت بردم
شما هم اگه دوست داشتید بخونیدش
دوباره یه عکس دیگه. دوباره یه نوشته ترسناک دیگه و عرقی که به سرعت از کمرش به پایین سر میخورد. جوری سمت عکس قدم برمیداشت انگار هر لحظه ممکن بود عین یه بمب منفجر بشه. روش نوشته بود " من اینجا کابوس دیدم ". درست بود. تخت خودش بود. تختی که هنوزم به همون شکل توی چند قدمی اش قرار داره چون صبح مرتبش نکرده بود.
این دیگه از شوخی گذشته. ماه پیش دو بار قفل در رو عوض کرده بود و چند بار ازمایشی جای چند تا وسیله رو عوض کرده بود ولی هیچ فایده ای نداشت. هرکسی که هست، هر چیزی که هست، خیلی حرفه ایه. اونقدر حرفه ای که حتی پلیس هایی که چند وقت پیش خبر کرده بود هم نتونستن کاری کنن.
این چند وقته اصلا نتونست راحت بخوابه. همش با کابوس و ترس و گرما از خواب بیدار میشد و بعد چند دقیقه گریه کردن، دوباره یه چرت کوتاه دیگه میزد و بعد میرفت سر کار. با چشم های خوابالود تلفنش رو برداشت و به اولین شماره ای که میتونست زنگ زد. میدونست شماره کیو گرفته.
- هیونگ هستی؟
- چیه؟
- میشه امشب رو هم بیای و پیشم بخوابی؟ من واقعا میترسم.
- صد بار بهت گفتم از اون واحد بیا بیرون! اگر گیر یکم پولی خب من میتونم بهت قرض بدم تا بری یه جای بهتر!!
- این سومین خونه ایه که توی این پنج ماه عوض کردم هیونگ! فایده نداره میفهمی! اون پیدام میکنه!
- درسته. من در هر صورت پیدات میکنم، پارک چانیول.
صدای هیونگش نبود. صدایی ادیت شده حالا اونور خط بود که به احتمال بالا، همون آدم بود.
- چ..چرا اینکارو باهام میکنی؟ من چه بدی ای در حقت کردم؟ التماسن میک-
- التماس نکن. تنها اشتباه تو اینه که منو شیفته خودت کردی، همین عزیزم. خیلی دوستت دارم میدونستی؟
- تو باعث کابوس های منی روانی!!
- هاهاه باعث خوشحالیه که بهم فکر میکنی چانیولی! عاشق اینم که بهم فحش بدی~~
صدای خنده اش چیزی رو ته دلش خالی کرد. چیزی شبیه «امید». نفس هاش به ارومی از شمارش میوفتادن و حالا به سختی تلفن رو توی دستش نگه داشته بود. این نمیتونست واقعی باشه. این نمیتونست واقعا اتفاق بیوفته، نه؟
- خسته نباشی و مراقب خودت باش. خوب بخوابی عشقم بزودی میبینمت~~
- نه تروخدا وایس-
تلفن خیلی وقت بود که قطع شده بود.#نوشتههایپریشان
? ⨾ قدم های بیهدفش رو به سمت بار کوچیک و چوبیِ ته کوچه میکشه. موهای آشفتهای که با بینظمی راه خودشون رو به پیشونیاش باز کردن، به خوبی بیانگر بیحوصله بودنش هستن. چهارم جولایـه اما چان حوصلهی آتیشبازی نداره. ترجیح میده بدنش رو مهمون الکل های خنک و فریبنده کنه که شبیه یه کریستال توی لیوان های شیشهای میدرخشن. اهل رقص نیست پس پشت کانتر میمونه و اجازه میده چشم هاش به جای پاهاش، راهشون رو بین جمعیت باز کنن. محیط تاریکه و سروصدای آدم ها بلند تر از موسیقی به گوش میرسه. اونا هم مثل یول تنهان. شاید واسه همینه که بجای میدون های اصلی مرکز شهری که دید بهتری به آسمون دارن، ترجیح دادن اینجا و توی این بار قدیمی، جام هاشون رو بهم بکوبن و سر خودشون رو گرم کنن. نزدیک به نیمه شبـه و چیزی به شروع آتیشبازی و روشن شدن آسمون با جرقه های نورانی نمونده. اما نگاه چان یه جای دیگهای گیر کرده. آتیشبازی توی شب؟ خب یول تصمیم میگیره به انعکاس اون جرقه های کوچولو توی چشم های پسر نگاه کنه. همون پسری که کت چرم مشکی پوشیده، موهاش نم داره و به پشت گردنش چسبیده، دستشو زیر چونهاش گذاشته و انگشت های کشیده و بلندش آمادهان تا واسه یول خودنمایی کنن. هر دو مرد بهم خیره شدن. یول صدای منفجر شدن فشفشه و جیغ های مردم رو میشنوه، اما نمیتونه چشم از آتیشبازی ای که توی چشم های پسر روبهروش در حال جریانه، دست بکشه. پسرک کوچکتر نیشخندی میزنه و حواس چانیول به خال بالای لبش جلب میشه. اون قطعا یه اثر هنریـه. نمیتونه واقعی باشه. یول با خودش فکر میکنه چقدر خوشحاله که همهی آدم های توی بار به محوطهی بیرون رفتن تا آتیشبازی رو زیر سقف آسمون تماشا کنن. حالا اون و پسر کوچیکتر توی بار تنهان. بکهیون از مدل نگاه مرد خوشش میاد. اگه بخواد توی یه کلمه خلاصهاش کنه، اسم نگاهش شیفتگیـه. ولی خیره شدن دیگه کافیه. اگه مرد بزرگتر قصدی واسه حرکت بعدی نداره، پس بکهیون انجامش میده. با یه اشارهی کوچیک به بارمن، ازش میخواد تا آهنگ russian roulette رو پلی کنه. به قدری جلو میاد که مطمئن شه مرد بزرگتر بتونه نفس هاش رو لمس کنه. دستش رو به طرف یول میگیره و ازش میخواد که توی رقص همراهیش کنه. چان کمر باریک هیون رو لمس میکنه و سعی میکنه حرکات سست بدنش رو با پسر کوچیکتر هماهنگ کنه. نیمه شبـه و همهمهی مردم بلند تر از صدای موزیکه ولی تنها چیزی که چان میشنوه زمزمه های محو هیون با صدای خواننده است. نیمه شبـه و همه محو آتشبازی چهارم جولایان ولی دو پسری که به تنهایی توی بار میرقصن، فقط میتونن به فشفشه ها و جرقه هایی که جایی وسط سینهاشون منفجر میشه، گوش بدن.
خیلی خوشگله جدی عاشق ماشقش
📈알짜속보를 가장 빠르게 알려드리는
대한민국 구독자수 1등 주식뉴스 텔레그램 채널입니다😎
- 당일 급등테마/대장주 안내
- 분석을 통한 실시간 수급 예측
- 주린이도 따라할 수 있는 재료매매
[공식 채널 안내]
📌 abit.ly/sns
[공식 텔레그램]
🚀주식 @FastStockNews
🇺🇸미국 @FastStockNewsUSA
🏡부동산 @FastLandNews
🪐코인 @FastBitNews
✅문의 @GoFirstClass
🤫제보 @FastJebo
Last updated 5 days, 4 hours ago
ᰭ 𝑎𝑤 𝗂'𝗅𝗅 𝗄𝗂𝗌𝗌 𝗒𝗈𝗎𝗋 𝗍𝖾𝗅𝖾𝗀𝗋𝖺𝗆 𝖼𝗁𝖾𝖾𝗄𝗌
﹙ t.me/ad33v ﹚ ཐ♡ཋ
Last updated 1 month, 1 week ago
제보&문의: @twitbug
#크립토 관련 세계 각국 뉴스, 떠도는 트윗 중에서 중요한 정보들만 골라 기록하는 나만의 공간
이 곳은 리딩방이 아님. 팩트 체크&판단 각자
제 채널 글에 근거한 #매매금지
모든 글은 매수, 매도 추천이 아니며, 참고자료도 될 수 없으며, 뉴스의 사실 여부와 수익을 보장하지 않고, 원금 손실이 있을 수 있으니 제 채널 글에 근거한 매매는 엄격히 금합니다.
Last updated 1 month, 2 weeks ago