بر بال واژه‌ها

Description
من در نوشته‌هایم زندگی می‌کنم...❤
Advertising
We recommend to visit

꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God

تبلیغات👇 :

https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA

Last updated 5 days, 22 hours ago

☑️ Collection of MTProto Proxies


? تبليغات بنرى
@Pink_Bad

? تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad


پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران

Last updated 4 months, 3 weeks ago

Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com

Last updated 2 months, 3 weeks ago

5 days, 2 hours ago

#سفر_نویس

یکی از مشکلات افغانستان بی‌نظمی ادارات بود. بعد از گذشتن دو سه سال از فارغ‌التحصیلی مکتب، دنبال شهادت‌نامه‌ام رفتم؛ هرچند ما در مکتب دولتی بودیم و این وظیفه مکتب بود که اسناد و نمرات و شهادت‌نامه‌ها را درست کنند اما آن‌قدر همه چیز پیچ در پیچ و نامنظم و هرکی هرکی بود که باید خودمان پیگیر می‌شدیم و اگر به امان خدا می‌گذاشتیم دیگر باید فاتحهٔ اسناد و مدارک را می‌خواندیم. تازه شرط گرفتن مدارک هم زبان تیز و پای دویدن است؛ اگر می‌توانستی آفتاب گرم تابستان و سردی زمستان را تحمل کنی و خیلی خوش‌شانس باشی که کارمندان دولتی آن روز حوصله داشته باشند و زودتر از زمان کاری تعطیل نکنند، شاید می‌توانستی، شاید می‌شد مدارکت را بگیری؛ مدارکی که کارش در اصل باید کمتر از یک ساعت باشد. اما توقع بیشتر هم نمی‌توان کرد. تصور می‌کنم افغانستان را به یک انسان با فکر مغلق، پر از دردسر و بی‌نظم؛ معلوم است که کارهایش هم مثل خودش بی‌نظم و پر از درد سر است. البته شکایت تنها نامردی محض است گاهی زمان گرفتن مدارک می‌گذشت و با وجود آن، بعضی از کارکنان برای این‌که از مسیری دور آمده بودیم کارمان را راه می‌انداختند و حتی از ساعت کاریشان هم که می‌گذشت حس انسان‌دوستی در وجودشان سر بریده نشده بود. و برعلاوه تا گرفتن شهادت‌نامه و مدارک تمام شهر را می‌شد گفت یاد‌ گرفتم و اعتماد به نفس تنها بودن در شهر را بدست آوردم. بین راه هم با یک بی‌کلام یا یک چاووشی حسابی حال می‌کردم. و اما قم، تقریبا دو هفته از کارهایم گذشت تا توانستم خوابگاه بروم. ابتدا فکر می‌کردم با دک و پُز و نظم و... ایران، شاید همه چیز خیلی مرتب باشد. کارکنان سر وقت بیایند و بروند، برنامه سرجای خودش باشد و...
قبل از آمدن به ایران، به زعم خودم تمام کارها را تمام کرده بودم تا ایران رسیدم فورا به خوابگاه بروم، اما این‌جا که رسیدم از نقطه صفر شروع به طی مراحل کردن کارهای درس و خوابگاه کردم. و تقریبا ده روز در بر گرفت تا تمام شد. مسیرها دور دور و هر کدام نیم ساعت تا چهل دقیقه را در بر می‌گرفت. وقتی به اداره می‌رفتم و با مسوول حرف می‌زدم مثل یک توپ فوتبال مرا به اداره دیگری شوت می‌کرد. آن‌قدر از این اداره به آن اداره گشتم که دیگر نای راه رفتن نبود. تایم کاری راس ساعت دو بعد از ظهر تعطیل بود و هیچ اداره‌ای کار نمی‌کردند. همان‌جا بود که صلوات محمدی را به افغانستان فرستادم. لااقل اگر نامنظم هست گاهی برای یک درمانده خوب است اما این‌جا از نظم فقط همان‌قدر است که به نفع خودشان باشد. و حاصل دویدن من هم همین‌قدر بود که از بس در اداره‌ها رفته بودم کارکنان کد ورودم را حفظ کرده بودند و بدون خواندن خودم، کد را وارد می‌کردند. این هم یکی از شنیدن‌ کی بود مانند دیدن...

#معصومه_کریمی

5 days, 8 hours ago

#با_او_۳۶۵روز
#روز_صدوسیزدهم

محبوب من!
می‌خواهم بدانی که
گاهی به آغوش کشیدنم را نیز فراموش نکن
حرف زدن کفایتم نمی‌کند
پا فراتر از مرز سخن بگذار و
در من شوق زندگی را چند برابر کن...

#معصومه_کریمی

6 days, 15 hours ago

#با_او_۳۶۵روز
#روز_صدودوازدهم

و اما من
یک زن هستم
کافیست اراده کنم تا جهان را
میان دستانم بگیرم و
سر یک انگشت
بچرخانم اما تو
اما کافیست تو مرا نبینی
همین منی که می‌تواند با یک اراده
جهان را به یک انگشت بچرخاند
دیگر حتی نمی‌تواند
دلش را به دست بگیرد
می‌شکند
می‌میرد
تمام می‌شود...

#معصومه_کریمی

1 week, 6 days ago

#با_او_۳۶۵روز
#روز_صدوچهارم

آدمی تنها نان و آب که نمی‌خواهد
نفس کشیدن که تنها دلیل زنده بودنش نمی‌شود
روح آدمی از عشق است که
تغذیه می‌کند
ریه‌هایش سالم می‌ماند
رشد می‌کند
و بدان که تو
حتی اگر کنار من نباشی
با فقط حضورت در دلم
من زندگی‌ می‌کنم
نفس می‌کشم
زندگی می‌کنم...

#معصومه_کریمی

1 week, 6 days ago

#با_او_۳۶۵روز
#روز_صدوسوم

خیالت راحت
چیزی مرا آرام نخواهد کرد
نه گریستن
نه قدم زدن در باران
نه خرید‌ کردن
نه هوای ابری
نه لباس‌هایم
تا زمانی که تو باشی
کاری ندارم به حرف‌های دیگران که می‌گویند
اول خودت بعد دیگران و...
تو را که نداشته باشم
انگار من هم نیست...

#معصومه_کریمی

2 weeks ago

#با_او_۳۶۵روز
#روز_صدودوم

برای من بگو
حالا با چشمانت
قواعد کلمات را چگونه بنویسم؟!
فعل را چگونه فعل بگویم و اسم را اسم؟!
من که زنی عاشق پیشه‌ام
بگو چگونه جایگاه هر کلمه را در جای خودش بفهمم؟!

#معصومه_کریمی

3 months, 1 week ago

#با_او_۳۶۵روز
#روز_شانزدهم

از آن همه داستان
جز زیبایی در آن تیله‌ها نخواندم
حکایت چشمانش
آخرین اوراقی بود که خواندم و
غم‌هایم را با خواندنش
به باد فراموشی سپردم...

#معصومه_کریمی

3 months, 1 week ago

تمام واژه‌ها در من نثر بود
تا سر و کله تو در خیال من پرسه زد
و پس از آن
شعر از ضمیر من جوشید و جوشید...

#معصومه_کریمی

3 months, 1 week ago

#با_او_۳۶۵روز
#روز_پانزدهم

واحد اندازه گیری دلتنگی چیست؟
من از خودم تا تو
دلتنگم
نمی‌دانم چگونه است
که از من تا تو فرسنگ‌هاست
اما بازهم تو چنانی
که گویا که در کنارم باشی
بی‌فاصله و راهی
اصلا انگار تو خود خویشتنم باشی...

#معصومه_کریمی

6 months ago

می‌دانی دوری سخت است
و شیرینی این‌که دائم در دلی
زهر اوقات را قند می‌کند
بیا قول بده دور باشیم اما نزدیک
من از نزدیک‌های دور بسیار می‌ترسم...

#معصومه_کریمی

We recommend to visit

꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God

تبلیغات👇 :

https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA

Last updated 5 days, 22 hours ago

☑️ Collection of MTProto Proxies


? تبليغات بنرى
@Pink_Bad

? تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad


پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران

Last updated 4 months, 3 weeks ago

Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com

Last updated 2 months, 3 weeks ago