Death and Culture

Description
The major goal of this channel is to explain death studies as an interdisciplinary study, encourage students and scholars to study death and dying with different perspectives and approaches.

www.death-and-culture
Advertising
We recommend to visit

꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God

تبلیغات👇 :

https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA

Last updated 2 days, 12 hours ago

☑️ Collection of MTProto Proxies


🔘 تبليغات بنرى
@Pink_Bad

🔘 تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad


پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران

Last updated 4 days, 4 hours ago

Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com

Last updated 3 months, 3 weeks ago

3 months ago
Death and Culture
3 months ago
Death and Culture
3 months ago
Death and Culture
7 months ago

#کمدی! مکانیزم مواجه با #مرگ
کمدی، لطیفه، شوخی و خنده کنش‌های نمادین در مناسک مرگ و سوگواری هستند، مکانی که اتفاقا سرشار از تنوع منسکی جدی است. در این مکان‌ها، شوخی، خنده، و کمدی به عنوان یک نقاب قدرتمند در برابر مواجهه با پدیده‌ی مرگ تبدیل می‌شوند. وقتی مرگ ناگزیر اتفاق می‌افتد، همیشه در میان بستگان و دوستان فردی که می‌میرد، شوک ایجاد می‌کند، به همین دلیل آنها به مرگ دیگران واکنش نشان می‌دهند که گویی این واقعیتی است که فقط بر دیگران تأثیر می‌گذارد. یا در برخی موارد، آنها همچنین به دنبال پوشاندن آن وضعیت دردناک هستند. یک پژوهش جذابی در باب مناسک مرگ مصری‌ها میخواندم که میگفت در سنت‌های بسیار قدیمی مراسم تشییع جنازه، در مکان‌های مختلف در سراسر جهان، از یک نقاب ویژه برای پوشاندن صورت متوفی استفاده می‌کردند. این نقاب به دنبال پنهان‌کردن زشتی‌هایی بود که با تجزیه جسد نشان داده می‌شد و چیزی شبیه یک انتقال را بیان می‌کرد، یعنی بازگشت کیهان خرد به ادغام شدن خود با جهان کلانی که از آن بیرون آمده بود. نکته جالب آن است که نقاب‌ها یک منبع جادویی تصادفی یا یک زینت گذرا نبودند، بلکه یک شی مقدس بودند که معنای نمادین آن محافظت از یک دگرگونی یا دگردیسی بود اما همین دگردیسی‌ها همزمان که جنبه‌ی اسرارآمیزی داشتند در آن جامعه یا اجتماع شرم‌آور محسوب می‌شدند..
ایده‌ای که اینجا آن را مطرح میکنم یک رویکرد تفسیری نمادین است که در آن واقعیت به نحوه‌ی دیدن و تفکر سوژه بستگی دارد. تکرار شوخی‌ها و طنزها برای درک یک پدیده خاص است؛ یعنی مرگ. مرگ یک شوخی است و طنز و شوخی نقابی از ناخودآگاهی است در ساحت فرویدی. مرگ اساساً مهم‌ترین حقیقتی است که بشر سعی می‌کند روبروی آن بایستد؛ زیرا با مرگ تهدید می‌شود و نمایانگر پایان همه‌ی حقایق دیگر وجود انسان است. قسمت 5 #افعی_تهران و نویسنده‌گانش که اگر اشتباه نکنم، #پیمان_معادی و #پویا_مهدوی‌زاده هستند، مقابله با این تهدید را به زیبایی توصیف و کارگردان آن را به تصویر کشیده است. آنچه که یک قسمت کامل از یک سریال کمدی جنایی را درگیر می‌کند که به مساله‌ی مناسک مرگ از خلال کمدی بپردازد، ماحصل شالوده معرفت شناختی یا به اصطلاح پدیدارشناختی نهفته در جامعه یا آن گروه اجتماعی است. دانشی که محصول تفسیر نمادهای اجتماعی فرهنگی است که از طریق رویکرد اعضای یک گروه اجتماعی ظاهر می‌شود. ایده‌ی اصلی این است که جوهر واقعی ابژه یا سوبژه فراتر از ظواهر پدیده برود. چگونه؟ از طریق نمادها، هنجارها، ارزش‌ها، باورها، نگرش‌ها و .... همه آنها در تک‌به‌تک صحنه‌ها،پوشش، دیالوگ‌ها، کنش‌ها میبینیم. عملکرد؟ طنز، شوخی و خنده برای رسیدن به ساحت نمادین ذهنی آن دنیای اجتماعی و به عنوان نمادی دیگر از مناسک سوگواری نشان داده می‌شود. بخصوص آن صحنه ناب " شاباش" دادن بابک. اگر چه مرگ همیشه در تمام فضاهای زندگی روزمره انسان‌ها موج میزند، اما حقیقت این است که این موضوع با وجود آگاهی‌هایی که ممکن است انسان از ماهیت متناهی داشته باشد، نگرانی مرگ را متوقف نمی‌کند. از این رو، نگرش آشکار تظاهر به نادیده گرفتن، حقیقت غم‌انگیزی است که بیانگر نقطه پایانی گذر زمینی انسان است، زیرا ما سعی نمی‌کنیم فنا پذیری را در زندگی خود ادغام کنیم. به همین دلیل برای کاهش تاثیر آن مرگ، شروع به نادیده‌گرفتنش می‌کنیم و آینده را طوری برنامه‌ریزی می‌کنیم که گویی مرگ هرگز رخ نخواهد داد. همان سکانس پایانی!

[‍](http://axnegar.fahares.com/axnegar/5742f2a61331435360748.jpg) [#کمدی](?q=%23%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C)! مکانیزم مواجه با [#مرگ](?q=%23%D9%85%D8%B1%DA%AF)
9 months ago

? قسمت چهارم
مرگ کسب و کار من است
راوی: هاجر قربانی
رادیو مردم‌نگار - ۱۳۹۹

برای شنیدن همه قسمت ها یکی از لینک‌های زیر را دنبال کنید:
https://castbox.fm/vc/4492183
https://shenoto.com/channel/podcast/RadioMardomnegar

9 months, 1 week ago

✍? عمو نوروز و سانتا؛ بازگشت از جهان مردگان لوی اشتراوس متنی کوتاه از لوی‌اشترواس در باب پدرکریسمس (سانتا). اگر علاقه‌مند به خواندن شباهت‌های فرهنگی و مواجه نهاد دین با هر دو شخصیت در روزهای پایانی سال مسیحیان و ایرانیان هستید.

9 months, 2 weeks ago

‌‌«گریز از مرگ»

تماشای فیلم «درس‌های فارسی»؛ ساختۀ وادیم پرلمان (در پیوست)

برتری انسان بر جانوران این است که «مرگ‌آگاه» است؛ می‌داند سرانجام روزی می‌میرد و این آگاهی ناخودآگاهِ انسان را رقم می‌زند، زیرا انسان فقط می‌داند می‌میرد، اما نمی‌داند این پایان چه روزی است. انسان هیچ‌گاه نتوانست مرگ را بپذیرد، زیرا تابع حیات زیست‌شناختی خود است و بندبند وجودش بر اساس زنده‌ماندن ترسیم شده است و این زندگی‌خواهی زیست‌شناختی را به ساحت روانی‌اش نیز منتقل کرد. روح و عالِم الوهی پاسخ انسان به مرگ بود. انسان در طبیعت نتوانست بر مرگ غلبه کند، اما در عالم روح این فناپذیری را جبران کرد و در آنجا خود را «نامیرا» ساخت. پس گریز از مرگ در سرشت انسان است. حتی اگر به اردوگاه مرگ برود؛ حتی اگر روبروی جوخۀ اعدام بایستد. فیلمی هم که در پیوست این نوشتار می‌بینید روایت مرگ‌گریزی است.

جوانی یهودی، زیر دست سربازان اس‌اس در آستانۀ مرگ است، اما برای اینکه گلوله‌ای بر شقیقه‌اش شلیک نکنند، ادعا می‌کند ایرانی است.

جوان یهودی: خواهش می‌کنم... من یهودی نیستم. من ایرانی؟
افسر اول: ایرانی؟
جوان یهودی: بله، ایرانی‌ام...
افسر دوم: شلیک نکن، شلیک نکن...

و این‌چنین داستان آغاز می‌شود. از قضا آن افسران دوم مطلع است که یکی از فرماندهانش در اردوگاه دنبال یک فرد ایرانی می‌گردد و برای آن جایزۀ خوبی هم وعده داده است؛ نه یک شخص ایرانی خاص، بلکه فقط ایرانی باشد و فارسی بداند. همین فارسی‌دانی جان آن اسیر را «فعلاً» نجات می‌دهد. اما کسی نمی‌داند فرد ایرانی چه شکلی است و فارسی چه زبانی است. جوان را به اردوگاه می‌برند و این‌چنین هزارتوی ذهنی‌ـ‌زبانی پیچیده و پراضطرابی برای فرار از مرگ از دریچۀ زبان آغاز می‌شود. زبان دالانی امن برای این جوانِ «ایرانی» ایجاد می‌کند ــ کُریدورِ حیاتی. در اطرافش دیگرانی می‌آیند و می‌روند؛ نه به خانه، بلکه به وادی مرگ. دلهره‌ای مدام وجود او را فرا گرفته است؛ این حفاظ زبانی کِی از تن او باز می‌شود؛ کِی زمین زیر پای او نیز دهان باز می‌کند و مانند دیگران به دنیای مردگان سقوط می‌کند؟

اما دیری نمی‌پاید که این گریز از مرگ از نفس می‌افتد. حقیرانه به نظر می‌رسد؛ بزدلانه. هر گریخته‌ای یک روز از گریختن خسته می‎‌شود و تن دادن به آروارۀ مرگ را بر فرار از تاریکی ترجیح می‌دهد. مگر فرق من با کسانی که در این آروارۀ بی‌رحم دریده می‌شوند چیست؟

این فیلم (محصول ۲۰۲۰) پنجمین کار وادیم پرلمان است؛ کارگردان یهودی‌تبار اکراینی‌ـ‌کانادایی. پرلمان در نخستین فیلمش ــ «خانۀ از شن و مه» ــ به سراغ شخصیت‌های ایرانی آمده بود و داستان مردی را روایت کرده بود که در پی انقلاب به آمریکا گریخته بودند. و در این فیلم نیز بر اساس داستانی از ولفگانگ کولهازه، نویسندۀ آلمانی، «فارسی» را محور داستان خود قرار داده‌ است ــ فارسی که چه عرض کنم...

اردوگاه، اسارت، بی‌پناهی در برابر قدرت بی‌رحم، نابینایی تقدیر، عریانی انسان، جنگ، آوارگی و هر نوع مواجهۀ بی‌واسطه با مرگ همیشه دربردارندۀ استعاره‌های عمیق و تأمل‌برانگیزی دربارۀ زندگی است. دقیقاً این استعاره به ما یادآوری می‌کند برای زنده ماندن به «انگیزه» نیاز نداریم، بلکه زندگی خود انگیزه است؛ خود توجیه زندگی است. گناهِ ناتوانی ما در کشف زیستن را نباید به پای زندگی نوشت. عادی‌ترین و روزمره‌ترین کارهایی که در طول شبانه‌روز انجام می‌دهیم در واقع تلاش برای زنده‌ماندن است، و این واقعیت فراموش‌شده را در چنین استعاره‌های هولناکی بازمی‌یابیم.

مهدی تدینی

#فیلم_سینمایی، #فیلم،

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی

Telegram

📎

We recommend to visit

꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God

تبلیغات👇 :

https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA

Last updated 2 days, 12 hours ago

☑️ Collection of MTProto Proxies


🔘 تبليغات بنرى
@Pink_Bad

🔘 تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad


پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران

Last updated 4 days, 4 hours ago

Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com

Last updated 3 months, 3 weeks ago