??

روابطی که بر پایه نوشیدن چای و قهوه شکل می‌گیرن هم خوشگل‌ان. مثل "میای بریم قهوه بخوریم" ها و "بریم چای بخوریم" ها، یا مثل جوری که دایی محمد استکان چای رو گذاشت روی میز و گفت "چیکارت کنم؟ به دلم نشستی" و جوری که آدم‌های ناآشنا رو صدا می‌زد و می‌گفت بیا کنار خانوم‌بزرگ بشین‌، یا مثل وقت‌هایی که باهم از دکه دور میدون چای می‌گرفتیم و روبروی هتل ایستاده سرمی‌کشیدیم، یا شکلی که هربار توی ناراحتی و عصبانیت، حداقل دو پیام با محتوای " برات قهوه خریدم"، "می‌خوای بریم قهوه بخوریم؟"، یا "چای؟" دریافت می‌کنم، "من کتری می‌ذارم تو دم کن" ها و " بریم زیباسرا؟" ها، همشون خوشگل‌ان.

این قصه قشنگ میشه اون روز میاد✌?
https://t.me/pariyamusicc

غمِ ما با خوشحالی از یاد نرفت، غمِ ما با غمِ جدیدی از یاد رفت.

حقیقتا این‌همه انرژی منفی برای شروع سال کافیه.
??‍??

«شکوه ادبیات به این است که دوستانی پیدا می‌کنم که ممکن است هرگز آن‌ها را شخصا (بعینه) نبینم. نویسنده‌ای که آثارش را دوست دارم و یکی از دوستانم است. همچنین، کتابی که برایم عزیز است و آن را جزو دوستانم می‌دانم. به این‌ها (نویسندگان محبوبم و کتاب‌هایی که دوستشان دارم) می‌گویم دوستان کتابی.»

- نقش‌هایی به یاد: گذری بر ادبیات خاطره‌نویسی، احمد اخوت