❤زادگاه من چاپشلو❤

Description
فعالیت این کانال باعشق تقدیم به کاربران کانال♥️ارتباط
@chapeshloo_1347 باما
پیج اینستاگرام
https://www.instagram.com/1347chapeshloo
Advertising
We recommend to visit


‌بزرگ ترین‌ چنل کارتووووون و انیمهه 😍
هر کارتونی بخوای اینجا دارهههه :)))))
‌‌
راه ارتباطی ما: @WatchCarton_bot

Last updated 6 дней, 1 час назад

وانهُ لجهادٍ نصراً او إستشهاد✌️

Last updated 1 год назад

⚫️ Collection of MTProto Proxies ⚫️

?Telegram?
Desktop v1.2.18+
macOS v3.8.3+
Android v4.8.8+
X Android v0.20.10.931+
iOS v4.8.2+
X iOS v5.0.3+


? تبليغات بنرى
@Pink_Bad

? تبلیغات اسپانسری
@Pink_Pad

Last updated 2 месяца, 3 недели назад

3 days, 6 hours ago

آذر جان !
خوش آمدی .....🍁🍁🍁🍁🌹🌹🌹
نوشته :✍️ #دلاارم
دکلمه #عموحیدر

https://t.me/chapeshloo_1

3 days, 9 hours ago

صحبتهای دلنشین این مادر نیشابوری را گوش کنید 😍👏😊
خودم چند بار این فیلما دیدم 😍
https://t.me/chapeshloo_1

3 days, 11 hours ago

کارگاه ارده گیری اردکان و فرایند تولید ارده
https://t.me/soghat_abivard

1 week, 2 days ago

از صورتش که داشت از قرمزی کبود میشد، فهمیدم. اشاره کردم به مجید بگو بابات بیاد بریم خونه زهرا باجی ـرفتیم و وقتی که دکتر امد رنگش باز شده بود ولبخند به لب داشت. قرار شد که شب از این طرف ما نردبان بزاریم روی دیوار اشتراکی با خونه زهرا باجی،زن تنهای،شوهر مرده.او هم از اون طرف نردبان بزاره تا اگر اقای دکتر نیاز فوری داشت از این راه صعب العبور زمین به هوا وهوا به زمین  استفاده کنه. کلی از بابت نردبان دوطرفه شوخی وخنده کردیم. و قرار شد  زنها هم برن باز خونه زهرا باجی. چاره نبود.اونجا بود که فهمیدم شوخی هم خیلی وقتها به داد ادم می رسه. با شوخی میشه حرف دلتو گفت  و یا با شوخی مشکل را ساده گرفت. اما غافل از شام که مادر مثلا سبک پخته بود تا فردا موقع نهار عوضشو دربیاره . اش پخته بود با محتوی رشته وسبزی و یه عالمه نخود. مثل اینکه لامصب این نخودها هم شده بودند قوز بالای قوز.. بیچاره اقای دکتر. یهو می دیدیم تو تاریکی چراغ فنر به دست داره از نردبان بالا می ره. هنوز به بالای نردبان نرسیده یه چند تا« باد صدا دار » بی اراده از او در می رفت.  ما که بچه بودیم با اینکه چند کاسه از ان اش خوشمزه خورده بودیم.  جهازهاضمه مون همه را هضم کرده بود. اما امان از وضعیت اقای دکتر بنده خدا. میهمان هست و یه جور حس راحتی ندارد و از طرفی از صبح که حرکت کرده و اومده درگز و الان که داخل خونه است هفت و هشت ساعته که بی تحرکه و یه جا نشسته تازه خونه ای هم که اومده، مستراح نداره وبرای قضای حاجت بایداز نردبان برود بالا واز نردبان دیگر انور دیوار  پایین برود و با عملیات آکروبا تیک!  برسد به موال. بدتر از همه با اینهمه نخود داخل آش و سیر ماست،و بی تحرکی، نفخ هم کرده و با اینکه خودش دکتر علفی مشهوری در شهر مشهد هست اون دوای خودش هم علاج نفخ را نمی کند. تو حیاط هم نمی تونست راه بره. چون ما یکطرف حیاط خوابیده بودیم و میهمانان طرف دیگر حیاط، در اینجا یاد اون قضیه کربلایی رضا افتادم که نصف شبی می رفت موال وبا شلیک توپ ۱۲۰ میلی متری! همسایه ها باصدای او دست می گرفتن. حالا اقای دکتر به این وضعیت دچار شده بود و بالای نردبان در این چند بار رفت وامد بار دیگر از دستش خارج شد و ایندفعه صداش انقدر بلند بود که صدای موتور چاه لطفی ها هم نتونست اون را پوشش بده و از طرف پشت بام رحیم اقا سپرگه بند صدا امد که ایوالله...
و عده ایی که پشت بام خوابیده بودن زدن زیر خنده. اقاجان سکوت کرده بود. صداش در نمی اومد. می ترسید اگر اعتراض کنه وضع بدتر هم بشه. بنده خدا اقای دکتر تا صبح به خودش پیچید.ظاهرا عرق نعنای دست ساز دوآتشه خودش هم افاقه نکرده بود. دم دمای صبح خوابم برد. بیدار شدم که برم نون بگیرم. اقاجان گفت بخواب اقای دکتر رفته هم قدم بزنه، محله را ببینه موقع برگشت هم چند تا نون از نانوایی عصاریان می گیره. همان موقع در زدن و ممد چاه کن با شاگردش اصغر و مرد مافنگی که شب های جمعه می رفت قبرستانی انتهای رضوان برای فاتحه خوانی  هم همراهش بود. فورا شروع به کار کردن. مادر ذکاوت ذاتی داشت. می دانست این کارگرها باید درست بشن تا بتونن خوب وباسرعت کار بکنند. رفته بود از روضه خلی که شیره کش خونه داشت. چند نخود شیره ناب گرفته بود. اول صبحی به اونها گفت بیاین بکشید سرحال بشین. شنیدم ممد چاه کن گفت نه خواهر دود لازم نیست بده حب کنیم وبی زحمت یه لیوان چایی هم بده. و معجزه اتفاق افتاد همون مافنگی هم شده بود چست وچالاک. تا غروب یک متر دیگه کندند و روی چاه را ضربی هم زدند و کاسه را گذاشتن و هنوز شب کامل نشده بود. کارگرهای اوستا صفر بنا هم که اقاجان خواسته بود. دو طرف چاه را تیغه کشیدن. یکطرف به دیوار وصل میشد و سمت دیگر جای در بود که به جایش یه پالاس قدیمی اویزون کردند. کار نشد نداره. مادر خیالش راحت شد. میهمانان سه روز دیگر ماندن و مادر با دست پخت های معرکه اش حسابی از خجالتشون در امد.این میهمانی  خاص از یادمان نرفت. بعدها منظورم بعد از انقلاب که مجید را بیشتر می دیدم.دفعه ای نبود که یادی از اون شب تاریخی نکنیم. می گفتم مجید، بابات که یه پا دکتر بود ودوا ودرمان خورد. اگر ادم معمولی بود تکلیف چی بود؟ می گفت هیچی دیگه دیوار خراب میشد و بابا با کله می افتاد تو بغل زهرا باجی!!! بعد غش غش می خندیدیم.
روزگاری بود که شادی بهانه نمی خواست. روزگار شادی های بی دلیل..
حسن دانایی✍️
@chapeshloo_1

1 week, 2 days ago

این روایت: میهمانان مامان قوم وخویش مادری داشتیم که در سیزده و چهارده سالگی شوهرش داده بودند به راه دور.به تعبیر ان روزگار شهر مشهد و کوکب خاله که هنوز حر واز بر تشخیص نمی داد شده بود زن کلب حسن که در دروازه قوچان عطاری داشت و یه پا برای خودش دکتر بود.…

1 week, 2 days ago

به نام حق
سفری به گذشته با کتاب خاطرات سرزمین خورشید

فولکلور( FoLklor) و فرهنگ عامه
قسمت هشتم _  ادامه بازیهای قدیم

مقدمه
بازیهای کودکانه دارای اصطلاحات خاصی بودند که آشنایی با برخی از ابنها موجب فهم بهتر از بازی هاست

_ گرگ ؛ در بازی های یک نفر به چند نفر ، به آن تک نفر مقابل بقبه گرگ گفته میشود.
_ اُستا ؛ به سرگروه هر طرف در بازی های گروهی استا گفته میشد.استا شدن در بازی لایق فردی بود که از عهده این کار برآید ( کرّخِش آدم باشَرمَسدِه ، بیر عایق آدم ایستَردِه که چاقالَرِه اُونقَرتَه بِلسِن )
_ هوپ ( هوپ دماق)؛ از این اصطلاح به منظور متوقف کردن بازی برای گفتن حرف مهمی استفاده میشد.
_خدای یوله؛ فرجه راهگشا  در شرایط نابرایر طرفین.
_ خَنتَمه اِتماق؛ ایجاد یک حواس پرتی در رقیب هنگام شروع بازی با چرخاندن انگشت اشاره در دور سر حریف. معمولا منع این عمل در افراد مشهور به این کار در قبل از بازی شرط میشد.
_چورکردن؛ نوعی جر زدن ناجوانمردانه در توشله بازی .

با این مقدمه ضمن عدول از قواعد سرفصل های کتاب به معرفی وتوصیف بازی های رابج در سرزمین خورشید میپردازیم.

بازی ---بِش داش---
این بازی دخترانه با ابزاری شامل پنج سنگ گرد ، کمی بزرگ تر از فندق بین دونفر یا بیشتر تعریف شده که هدف از آن سرگرمی و ایجاد نشاط در میان کودکان است.  هماهنگی عصبی، عضلانی وافزایش تمرکز وچابکی در فرد از نتایج ابن بازی بود.
"بش داش" دیار درگز یک ورژن پیشرفته از بازی " یک قل دو قل " رایج در ایران است به گونه ای که مراحل هشت گانه این بازی دراین دیار تا هفده مرحله پیش رفته است.
☆  شرح بازی ؛
بازیکن با اجرای موفق هر مرحله، به مرحله دیگر راه می یابد، و اگر در هر مرحله مرتکب اشتباه شود، بازی به نفر بعدی منتقل میشود
_مرحله ۱تا ۴_ (بیر قُل تا دورت قُل): این مراحل شبیه هم بوده و بازیگر پنج سنگ را به روی زمین انداخته ، یکی از سنگ ها را بر می دارد و به بالا می اندازد و در فاصله زمانی پایین آمدن این سنگ،  سنگی از زمین را انتخاب وبا سنگ بالا  باهم می گیرد .
درمرحله "ایکی قُل":  سنگ ها را دوتایی از روی زمین میچیند. ودر "اوچ قل " سه تایی و "دورت قل " چهارتایی

_مرحله ۵_ بش قل : یک سنگ را به هوا می اندازد، در حالی که چهار سنگ دیگر در مشت است انگشت سبابه را به زمین می کشد و سنگ معلق در هوا را می گیرد.
_مرحله۶_دسته جمع : بازیکن سنگ ها را در روی زمین انداخته با انتخاب  سنگ دورتر آنرا به هوا پرتاب و در فاصله سقوط سنگ ، چهار سنگ باقی مانده را یکجا تجمیع میکند ، بار دوم و باپرتاب مجدد سنگ نشان،  سنگ های جمع کرده در یکجا را با سنگ معلق در هوا میگیرد.
_مرحله ۷ _شُرشُرَه : بازیکن سنگ ها را پخش و یکی را بر می دارد و بالا می اندازد، در فاصله بازگشت، یکی از سنگ های روی زمین را بر می دارد و سنگ در هوا را می گیرد و در پرتاب بعدی هردو سنگ را با هم پرتاب و سنگی از روی زمین برداشته و دوسنگ در حال سقوط را میگیرد درادامه سه سنگ را پرتاب و با سنگ زمین جمع میکند ودر آخر چهار سنگ‌ را پرتاب و با سنگ آخر از روی زمین جمع میکند.
_ مرحله ۸ _ دوقمَه:
سنگ ها را  روی زمین پهن و  هر سنگی را که از روی زمین برمی دارد با یکی از سنگ ها عوض می کند
_ مرحله ۹_ رودستی :
بازیگر ابتدا پنج سنگ را هم زمان در هوا رها کرده وبا روی دست خود به شکل یک کفگیر مهار میکند ، مجددا سنگ های مهارشده را در هوا معلق و با کف دست همه را یکجا شکار میکند ( کفکالماق).
_مراحل ۱۰و۱۱_ بشکن ونشکن :سنگ ها یک به یک با شنیدن صدای برخورد جمع میشوند( مرحله بشکن) و با خوداری از برخورد سنگ ها مرحله" نشکن" طی میشود
_ مراحل ۱۲و۱۳ _ جارو و پارو
بازیگر سنگ ها را انداخته و در حین جمع کردن هریک از سنگ هابه ترتیب در مرحله جارو، دست خود را به صورت صاف ودر مرحله پارو به شکل مارپیچ (~) بر روی زمین کشیده و به مرحله بعد میرود.
_ مراحل ۱۴و۱۵ _پیشی آقزه و پیشی گوته :  بازیگر با یک دست با انگشت سبابه و شصت خود  دایره ای ساخته وبا دست دیگر سنگ ها را از پشت دست اول روی زمین پرتاب و یک به یک از این حلقه رد میدهد که در  "پیشی آقزی" هنگام عبور سنگ ،حلقه دایره را باز ولی در " پیشی گوته" از حلقه بسته عبور میدهد
_مراحل ۱۶ و۱۷_ دیوار ، دروازه  : در این مراحل، بازیکن ، با یک دست  خود دیواری به شکل عمود درست می کرد وسنگها را از روی آن عبور میدهد ودر مرحله دروازه با انگشتان شصت و سبابه و وسط دروازه ای ساخته و سنگ ها را از زیر آن دروازه عبور میدهد...
ادامه دارد ...جمعه ها
از دکتر محمد  رضازاده
@chapeshloo_1

5 months, 3 weeks ago

آهنگهای محلی درگز و موزیک ترکی

https://t.me/chapeshloo_1

We recommend to visit


‌بزرگ ترین‌ چنل کارتووووون و انیمهه 😍
هر کارتونی بخوای اینجا دارهههه :)))))
‌‌
راه ارتباطی ما: @WatchCarton_bot

Last updated 6 дней, 1 час назад

وانهُ لجهادٍ نصراً او إستشهاد✌️

Last updated 1 год назад

⚫️ Collection of MTProto Proxies ⚫️

?Telegram?
Desktop v1.2.18+
macOS v3.8.3+
Android v4.8.8+
X Android v0.20.10.931+
iOS v4.8.2+
X iOS v5.0.3+


? تبليغات بنرى
@Pink_Bad

? تبلیغات اسپانسری
@Pink_Pad

Last updated 2 месяца, 3 недели назад