من اینجا رو خیلی دوست دارم ولی گاهی واقعا از اینکه نمیتونم پرایوتش کنم اذیت میشم. (چون ادمین اصلیش اکانتی بوده که دلیتش کردم و با این اکانت نمیتونم پرایوت کنم) فکر کنم مجبورم یه چنل جدید بزنم.

من اینجا رو خیلی دوست دارم ولی گاهی واقعا از اینکه نمیتونم پرایوتش کنم اذیت میشم. (چون ادمین اصلیش اکانتی بوده که دلیتش کردم و با این اکانت نمیتونم پرایوت کنم)
فکر کنم مجبورم یه چنل جدید بزنم.

همه‌جا سفید شده.

اگه اینجا بودی احتمالا طبق عادت روزانه‌ت داشتی قهوه دم میکردی و من بهت پز شیرکاکائوهای راضیه رو میدادم و توام با خنده اینطوری ساکتم میکردی که: حالا به همین زهرماری که من درست میکنم برات قانع باش.
بعد میرفتی تو بالکن سیگار بکشی چون فکر میکردی زیر برف میچسبه! منم غر میزدم که داری زیاده روی میکنی و توام سریع خاموشش میکردی چون حوصله چشم غره‌ها و نفس تنگیامو نداشتی. پالتوی بلند چهارخونه طوسی مشکی رنگت که تو تنم زار میزنه رو مینداختم رو شونه‌هام و میومدم پیشت و برای هزار و یکمین بار بهت یادآوری میکردم که بوی نعناع میدی و همه‌ی لباساتم همون بو رو گرفته. توام چشم میچرخوندی و میگفتی: اسم این گیاها رو نیار یاد جوشونده‌های مامان میوفتم و از ترس اینکه سرما بخورم و دوباره اونا رو بریزه تو حلقم، لذت برف کوفتم میشه.
منم شونه بالا مینداختم و میگفتم: اونقدرم بدمزه نیستن تو لوسی.
تو بی‌توجه -چون عادت کردی اذیتت کنم- گوشیتو برمیداشتی و میگفتی: الان هوا هوای پلی‌لیست من نیست، اون پلی لیست کلاسیک حوصله‌سربرت کجاست؟ بیا یه اهنگ رندوم از اون بذاریم.
چند ساعت بی‌وقفه حرف میزدیم و بعد من خوابم میگرفت ولی تو زودتر خوابت میبرد و قبلش مجبورم میکردی سرتو نوازش کنم. منم چون مشغول گوشیم میشدم تا قبل خوابیدن پیامامو چک کنم، گاهی یادم میرفت دستمو رو سرت حرکت بدم و تو هم که موقع گیجی کلا یه آدم دیگه میشی مچ دستمو چنگ مینداختی و با چشمای بسته و لحن تخس میگفتی: ادامه بده! هنوز خوابم نبرده.

این اولین باری بود که برف میدیدم.
ولی عزیزم،
من طوری دلتنگت شدم که انگار هر سال برف میومده و تو پیشم بودی..

-متن رو برا راحله نوشتم چنلشم تگ کردم-

"Someone take me home" mood: on.

‏جات تو ماشین پیشم خالیه، تو کافه رو صندلی خالیه، وقتی خوشحالم، وقتی ناراحتم، وقتی یه آهنگ گوش میدم که دوسش دارم، وقتی دارم عکس میگیرم، وقتی منتظرم غذا برسه و بداخلاقم، وقتی غذا رو میاره و مهربون میشم، جات خالیه وقتی موقع حل یه مشکل تو کار میخوام به ذهنم استراحت بدم و به تو فکر کنم .

سال شلوغی داشتم.