تخصصی ترین کانال کسب درآمد دلاری ...
در این کانال مهارت سرمایه گذاری و ترید را یاد خواهید گرفت.
راه ارتباطی با من: @EfiSup
Last updated 1 day, 16 hours ago
بندیکت میرقصید، رقصی از تسخیر الهی که نسل به نسل میان کشیشزنان منتقل شده بود. روح یک کشیشزنِ در خلسه، با نزدیک شدن به حد فیزیکیاش، راحتتر از تنش جدا میشد. نالههای نفسگیر و حرکات موزون رقص میتوانست کشیشزن را به سه دوشیزه که تارهای سرنوشت را میتنیدند،…
بندیکت میرقصید، رقصی از تسخیر الهی که نسل به نسل میان کشیشزنان منتقل شده بود. روح یک کشیشزنِ در خلسه، با نزدیک شدن به حد فیزیکیاش، راحتتر از تنش جدا میشد. نالههای نفسگیر و حرکات موزون رقص میتوانست کشیشزن را به سه دوشیزه که تارهای سرنوشت را میتنیدند، پیوند دهد. بندیکت از قدرت جوانترینِ این سه الهه – کسی که بر آینده ریاست میکند – استفاده کرد تا در گذر زمان ببیند.
«آه … آه … آه … !» ضمیر ناخودآگاهِ مبهمِ بندیکت به بخشی از چیزی بزرگ متعلق به این دنیا برخورد کرد. نهایتهای علیت و معلول. موجی گریزناپذیر از سرنوشت.
آیندهی گرانبلد: نبردی سهمگین. تحولی چشمگیر. زوزهی بهیلیت. و در مرکز همهی اینها، چیزی سفید. آن …
بندیکت فریادی به خصوص سر داد و نقش بر زمین شد. آن جیغ، گرانبلد را به هوش آورد. او کشیشزنِ افتاده را از زمین بلند کرد.
«حالت خوب است … ؟»
«خوبم. فقط کمی بیش از حد به دور دست چشم دوختم…»
«چه دیدی؟»
«لانهی اژدهای آتشین که در حال سوختن بود.»
گرانبلد متحیر و بیکلام شده بود.
«و یک اژدهای واقعی. آتش تاریک ادوارد!»
«کافیه.» به نظر میرسید بندیکت در عذاب است، پس گرانبلد حرف او را قطع کرد. «چیزی برای ترسیدن وجود نداره. قراره اتفاقی توی لانهی اژدهای آتشین بیفته، درست است؟ من میروم و طبق معمول وظیفهم رو انجام میدهم، و مطمئن باش بر خواهم گشت.»
ترجمه فارسی چپتر جدید توسط @Neltharion88
یکی از اعضای خوب چنل
enjoying
“Somehow, as he sat beneath the brightening sky, panting like a beast… splattered with the blood of his prey, the image touched me. It was both solemn and beautiful… almost like a painting adorning a basilica.”
Guts the tarnished
تخصصی ترین کانال کسب درآمد دلاری ...
در این کانال مهارت سرمایه گذاری و ترید را یاد خواهید گرفت.
راه ارتباطی با من: @EfiSup
Last updated 1 day, 16 hours ago