الآن که به شرط موجودیت تو نصف راهم
هنوز هم اون چشم‌ها رو چشم به راهم
چی بگم
گرفت دلت من رو اینجوری ساختن که
تو قالب انسان پروانه باشم
یه عمره می‌سوزم و نمی‌میرم
زاده طوفان، همراه بادم
یه چیزی بیشتر از واقعیت می‌خوام
یه چیزی بیشتر از زیر سیگاری جهان
یه چیزی ورای منطق و تجربه
که علت نبودنم نشه بیماری روان

The secret, Alice,
is to surround yourself with people who make your heart smile.
It is then, only then, that you will find Wonderland.
-Mad Hatter.

می‌گفتم... پرسیوس و مادرش توی خونه‌ی دیکتیس ماهیگیر موندگار میشن تا زمانی که پرسیوس بزرگ و یه نوجوون درشت اندام و به اصطلاح گولاخ میشه. همون موقع‌ها بوده که پادشاه جزیره، پولیدکتیس میاد خونه‌ی برادرش و چشمش دانائه رو می‌گیره. همونجا تصمیم می‌گیره هرطور شده…

پنج‌شنبه‌ها واقعا روزای سخت و خسته کننده‌ای شدن🚶‍♀
یادمه مدرسه که می‌رفتم خودمم دوست داشتم همه عروسی‌هاشونو پنج‌شنبه بگیرن که شبش با خیال راحت بتونم بخوابم چون فرداش جمعه‌ست و تعطیله، ولی الان پشیمونم و دلم می‌خواد همه نذارن پنج شنبه عروسی بگیرن، شنبه و یکشنبه و دوشنبه هم جزو روزای هفته هستن😭😂

سفارش‌هام رسید و اصلا خوشم حال👯‍♀

بله می‌گفتم... خلاصه زندگی سایکی به همین‌ منوال می‌گذره تا اینکه احساس می‌کنه خیلی دلش برای خواهراش تنگ شده. شب که میشه در حالی‌که همه جا توی تاریکی و ظلمات بوده، به کوپیدو میگه که دلم خیلی برای خواهرام تنگ شده می‌تونم بیارمشون اینجا؟ کوپیدو خیلی مخالفت می‌کنه…

کار با بخارشوی یکی از سخت‌ترین کارای دنیاست🚶‍♀
#بوی_ماه_عید

ولی دوست داشتن تفاوت‌های یه نفر با بقیه خیلی قشنگه... انگار همیشه یه دلیل بیشتر برای دوست داشتن اون شخص داری