بچها کایرن عاشقمه

))

قلبِ داداششه .

: آخرین باری که اعتراف عاشقانه شنیدی؟ چند ماه پیش یادم نیس دقیقا

: آخرین باری که دلت شکست؟ یکی دو هفته پیش

: آخرین باری که گریه کردی؟ سه ساعت پیش

: آخرین باری که ترسیدی؟ پریروز

: آخرین باری که کابوس دیدی؟ دیشب

: آخرین باری که از کسی متنفر شدی؟ یک سال پیش

: آخرین باری که با کسی کات کردی؟ ۹ ماه پیش

: آخرین باری که کراش زدی؟ خیلی وقت نیس چند ماهم نشده ، پاتنرمه دیگه کراش حساب نمیشه

: آخرین باری‌ که یه عزیز رو از دست دادی؟چند سالی میگذره

: آخرین باری که از ته دل خوشحال بودی؟ نمی‌دونم یکی دوماه پیش فکر کنم

: آخرین باری که خیلی احساس تنهایی کردی؟ همین اخیرا

: آخرین باری که مسافرت رفتی؟ عید

: آخرین باری که آسیب فیزیکی دیدی؟ یه هفته پیش که پام بگا رفته بود

مودم:

همیشه وقتی به خرداد و امتحان های نهایی میرسم
به داغون ترین ورژن ظاهری خودم میرسم
موهام از استرس میریزه، همش ناخونامو میجوئم ، صورتم از استرس داغون میشه
ابروهامو یادم میره بردارم و پر میشه
از بی خوابی هم چشمام همیشه قرمزه و قیافم خستس
و به بدترین ورژن ظاهری خودم میرسم

جوری که علی اون وسط منو مورد عنایت قرار میده( چون رفیق خودمم هست )

جوری که علی اون وسط منو مورد عنایت قرار میده( چون رفیق خودمم هست )

من هر وقت دارم با پاتنرم وقتی پیش دوستاشه تلفنی حرف میزنم رفیقاش از اونور در حاله زوزه کشیدن الکی :

من خدا را در قمقمه‌‌ی آب یافته‌ام،
در عطر یک گل،
در خلوص برخی کتاب‌ها و حتی نزد بی‌دینان؛
اما تقریبا هیچ‌گاه وی را نزد آنانی که کارشان سخن گفتن از اوست، نیافته‌ام.