Think about Sirius feeling betrayed by everyone (especially Remus) after Azkaban. Explore her paranoia. Compare her to Walburga. Fall down a rabbit hole.

رمانتیزه کن بیچاره.
رمانتیزه کن که هیچ‌جا برات نریدن.

چرا حس میکنم رباط مفصل انگشت شست دست چپم رو بگا دادم؟

عین این زنهای دراماتیک توی نقاشیهای کلاسیک، باید از حال برم بیفتم روی صندلی، دستم رو بذارم روی سرم.

بابا جدی این سرگیجه و ضعف یهویی که به سیاهی رفتن چشم ختم میشه چرا من رو ول نمیکنه؟

خدایا شکرت بابت رای‌های مگارا🙏

پسر عجب ضعف و سرگیجه‌ای من رو گرفت‌. اکچلی چشمهام سیاهی رفت.

آیدین اورخانی در سیر کتاب سمفونی مردگان هی سر مرز انتلکت بودن میره و میاد.

«عشق شما در من کهنه شده خانم.» «خانم سورملینا، اجازه می‌دهید من شما را دوست داشته باشم؟» «پیش از آن‌که گرفتار تو بشوم باید بروم.»

نمیدونم والا شیطونه میگه برم همین رو بزنم و برگردم.