بیلدیریش

Description
@Ali_babazadeh_igdir
Advertising
We recommend to visit


‌بزرگ ترین‌ چنل کارتووووون و انیمهه 😍
هر کارتونی بخوای اینجا دارهههه :)))))
‌‌
راه ارتباطی ما: @WatchCarton_bot

Last updated 3 days, 15 hours ago

وانهُ لجهادٍ نصراً او إستشهاد✌️

Last updated 1 year ago

⚫️ Collection of MTProto Proxies ⚫️

?Telegram?
Desktop v1.2.18+
macOS v3.8.3+
Android v4.8.8+
X Android v0.20.10.931+
iOS v4.8.2+
X iOS v5.0.3+


? تبليغات بنرى
@Pink_Bad

? تبلیغات اسپانسری
@Pink_Pad

Last updated 2 months, 3 weeks ago

2 days, 1 hour ago

✳️ مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) هدایتگر بدبختی در آذربایجان ۴۲

متّهم ساختن نهضت های برخاسته از آذربایجان به تجزیه طلبی در صد سال اخیر تنهاترین دستاویز ترک ستیزان و آذربایجان ستیزان ایرانی بوده است. این اعتقاد بر شواهد، اسناد و واقعیّات میدانی تکیه ندارد، بلکه بر نژادگرایی، دشمنی بی منطق با آذربایجان و خالی بودن کامل دست ایشان از حرف حساب مبتنی است. از همین رو تلاش برای اثبات تجزیه طلب نبودن نهضت های مذکور برای آذربایجان ستیزان کاری بی نتیجه است. نکته ای در یکی از شماره های نشریۀ تجدّد ارگان جنبش خیابانی مطلبی آمده بود، که بی ارتباط با موضوع نیست. در مطلب درج شده در این شماره، خیابانی ایالت آذربایجان را در مقام اولی و ایران را جزء لاینفک آذربایجان معرفی می کند. با لحاظ کردن این گفته و مضامین خطابه های پر شمار خیابانی تصوّر تجزیه طلبی نهضت وی امری باطل است.
در کتاب «شرح زندگانی من»، نوشتۀ عبدالله مستوفی به نکته ای مغایر با قول مخبرالسلطنه برمی خوریم. مستوفی که همچون مخبرالسلطنه سابقۀ والیگری در آذربایجان داشت؛ بر خلاف قول مهدی قلی خان هدایت از ابراز علاقۀ مردم به خیابانی اظهار نارضایتی می کند. او در مذمت اظهار علاقۀ تبریزی ها به خیابانی در سال های پس از شهادتش، می نویسد:
« تبریزی ها هر قدر می خواهند عکس این یگانه شخص آزادی طلب را در قالیچه کشیده و در بالای اطاق های خود بگذارند. این حبّ و بغض ها تمام می شود و تاریخ در بارۀ شیخ محمّد خیابانی خواهدنوشت: که شخص جاه طلبی موسوم بشیخ محمّد خیابانی فریفتۀ اطرافیان خود شده، بدون داشتن قوّۀ مادّی و معنوی بفکر افتاد، که آذربایجان را از پیکر ایران جدا نموده، خود را رئیس و فرمانروای آن کشور کند. » (شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریّه، ج 3، ص 131)
مستوفی نیز کودنی بود همچون مخبرالسلطنه! او با وجود اعتراف قبلی در همان کتاب «شرح زندگانی من» به تجزیه طلب نبودن خیابانی و عدم اتّکایش به خارج، در اینجا او را به تجزیه طلبی و داعیۀ فرمانروایی داشتن متّهم می کند. تاریخ قضاوت خود را کرده است و اکنون شیخ محمّد خیابانی شخصیّتی ملّی، مبارز و شهید راه آزادی محسوب می گردد. بهرۀ خیابانی احترام و قدرشناسی ملِّت و اهل قلم و رضوان پروردگاری است و بهرۀ مستوفی فراموشی از جانب ملّت و لعن و نفرین از جانب صاحب قلمان و درد کشیدگان.

ادامه دارد.
✍️ علی بابازاده
آدرس کانال:
@bildirish_channel

3 days, 1 hour ago

✳️ مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) هدایتگر بدبختی در آذربایجان ۴۱

یک دلیل عمدۀ دیگر مخبرالسلطنه برای انتساب تجزیه طلبی به قیام خیابانی مسائلی است که در آن سوی ارس می گذرد:
      « آنچه بر من معلوم شد، تشکیل حکومت آذربایجان در باکو، خیابانی را بخیال انداخته بود، که همان بازی را در تبریز درآورد. اسم آذربایجان را آزادیستان نهاد، که عوام را خوش آید و انتهاز فرصت می کرد. این بود مرام ناگفتنی. نه دولت، نه حامیان قیام، این را درست نمی دانستند و آن بازی را محمل های دیگر می نهادند و بسا بود که بخرابکاری هائی بکشد و من نمی توانستم آزاد با تهران گفت و شنید کنم. اگر آنچه بر من معلوم شد، در تهران می دانستند، سلیمان میرزا با اعتبارنامۀ من مخالفت نمی کرد. » (بر من چه گذشت، صص 31 ـ 30)
      مخبرالسلطنه اقدام دمکرات ها در اخراج محمّدحسن میرزا ولیعهد از تبریز، مخالفت با والیان اعزامی از تهران در دوران صدارت وثوق الدوله و مشیرالدوله، عدم اطاعت خیابانی از مشیرالدوله علی رغم به تعلیق درآمدن قرارداد 1919، تغییر نام آذربایجان به آزادیستان و پافشاری برای به رسمیت شناختن حکومت خودگردان ایالت از طرف حکومت مرکزی در تهران را نشانه های تجزیه طلبی قلمداد می کند. (رک. پناهی خیاوی، ص 66) نیز بر این باور است، که رشت و تبریز گول تقسیمات قفقاز را خوردند و با مشاهدۀ استقلال طلبی در باکو و تفلیس و ایروان به خیالاتی افتادند.
      این ادّعا هم با دیگر نوشته های مخبرالسلطنه ناسازگاری دارد، هم در تناقض کامل با مواضع حزب دمکرات آذربایجان در زمان خیابانی می باشد. اتهام تجزیه طلبی ریشه در دو امر دارد: تفسیر دگم، بسته و فاقد انعطاف از اوضاع سیاسی کشور و رخدادهای آن، دیگر اتّکا بر آذربایجان ستیزی و فرضیه های نادرست متأثّر از فضای ناسیونالیستی و پان فارسیستی کشور در اواخر عهد قاجار.

ادامه دارد.
✍️ علی بابازاده
آدرس کانال:
@bildirish_channel

3 days, 23 hours ago

✳️ مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) هدایتگر بدبختی در آذربایجان ۴۰

هدایت مخالفت خیابانی با قرارداد 1919 را در حد یک ادّعا ارزیابی کرده و آن را پوششی برای پنهان ساختن مقاصد تجزیه طلبانۀ خود می داند و معتقد است خیابانی تنها به دلیل نداشتن لوازم کار و نقص اسباب، نیّت خود را آشکارا اعلام نمیکند. (بر من چه گذشت، ص 29)
او از عدم موافقت توده با خیابانی سخن می گوید و مدّعی است وقتی بعد از تصرف مقرّ حکومت از سوی نیروی قزاق به عالی قاپو می رفته؛ مردم تبریز با گفتن «ساغ اولسون» و «احسن» از کار او در بر چیدن حکومت خیابانی اظهار رضایت و خوشحالی می کردند. (همان، ص 6) پا را از این هم فراتر می گذارد و می گوید شمع آزادی تبریز از من روشن ماند. (همان، ص 6) در جای دیگری هم عدم حمایت مردم تبریز از خیابانی در مقابل نیروی قزاق را نشانه ای از غیر اصیل بودن قیام او می داند. (همان، ص 31)
هدایت درخواست اخراج قیامی ها و یاران خیابانی از تبریز را در دهان اعیان تبریز گذارده، سپس منّت احترام به قیامی ها را بر تبریز و مردم آن می گذارد که: گفتم به اختیار خودشان چندی به محلی که می خواهند بروند و بادامچی، فیوضات و امیرخیزی چند ماهی به محال حاج علیلو رفتند و به شهر بازگشتند و من آنها را به احترام آزادیخواهی محترم میداشتم. (همان، ص 33)
مخبرالسلطنه نسبت پوشالی بودن به حرکت خیابانی هم می دهد. (همان، ص 33) این در حالی است، که وی در مرور وقایع همین فراز تاریخی از قدرناشناسی مردم از خود می نالد و در تأیید گفتۀ خود نقل قولی در موضوع قدرنشناس بودن مردم از قول بیسمارک و سعدی می آورد.
او متعرّض تصوّر سیاستمداران و رجال تهران از قیام خیابانی شده و معتقد است بر خلاف تصوّر آنها قیام تبریز پایه و مایه ای نداشته است. (همان، ص 30) بر اساس همین نگرش برپایی مجلس ختم در تهران برای خیابانی، ایراد سخنرانی در بزرگداشت خیابانی و رفتن برخی رجال به این مجلس را محکوم می کند. (همان، ص 30)

ادامه دارد.
✍️ علی بابازاده
آدرس کانال:
@bildirish_channel

1 week, 1 day ago

✳️ مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) هدایتگر بدبختی در آذربایجان ۳۶

مخبرالسلطنه در شرح نحوۀ شهادت خیابانی، چون قلم را در دست دارد؛ سعی می کند چهرۀ یک مصلح و مسالمت جو را از خود بروز دهد:
« ژاندارمها شب بنابر مواعده به باسمنج رفتند. قزاق مشغول عملیات شد. آفتاب زده بود، که از مرکز تلفن گفتند: نظمیّه و حکومت در تصرّف ماست. من به عالی قاپو رفتم. (28 ذیحجه) هیچکس نبود. به منزل ساعدالسلطنه تلفن کردم. اصحاب آمدند. من جمله بهاءالسلطان شیرازی. شرحی نوشتم به خیابانی که: من حاضرم با شما کار کنم. میل دارید به عالی قاپو بیائید؛ میل ندارید در خانۀ خودتان بمانید و درب خانه را باز بگذارید. چون رئیس قزاق گفت: من باید بدانم خیابانی کجاست. بهاءالسلطان که مکتوب را برده بود. برگشت گفت: خیابانی در منزل نبود. منزل او را چاپیده اند. » (طلوع مشروطیّت، ص 232)
مخبرالسلطنه حکایت مرگ خیابانی را ساده و کوتاه برگزار کرده؛ می نویسد:
« روز دیگر بچه ای به پست سه نفرۀ قزاق اطلاع می دهد، که خیابانی در فلان خانه در زیرزمین است. قزاق نمی کند تکلیف بخواهد. وارد خانه می شود مبادلۀ تیر و تفنگ می کنند. خیابانی کشته می شود. یک تیر به پایش خورده بود؛ یک تیر به سرش، که شاید خودش زده بوده است. کاغذی در بغلش بود. نوشته بود: این بود آزادیخواهی مخبرالسلطنه. چون من تصمیم گرفته بودم تسلیم نشوم؛ انتحار کردم. معنی آزادیخواهی را نمی دانستیم؛ فهمیدیم. » (همان، ص 233)
اگر قزاق ها یکباره وارد آن منزل شده اند، خیابانی چگونه وقت کرده یادداشتی بنویسد و تصمیم به انتحار خود را در آن اعلام کند. از سوی دیگر میل انتحار از سوی خیابانی با «مبادلۀ تیر و تفنگ» چگونه جور درمی آید و خیابانی سنگر گرفته در خانه و دارای دید و ابتکار عمل چگونه موفق نمی شود از عهدۀ تنها سه مأمور وارد شده به خانه برآید و آنها را هدف قرار دهد؟! گذشته از اینها خیابانی معمّم نمی دانسته خودکشی در شرع اسلام در حکم قتل نفس است و نباید این کار را بکند، یا مردی چون خیابانی با داشتن چند سال سابقۀ مبارزه و اهل سیاست بودن از ترس مرگ خودکشی کرده است؟!

ادامه دارد.
✍️ علی بابازاده
آدرس کانال:
@bildirish_channel

1 week, 3 days ago

✳️ مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) هدایتگر بدبختی در آذربایجان ۳۵

مخبرالسلطنه در باب بستن راه های مسالمت از طرف خیابانی، نقل قولی دیگری نیز از سیّدالمحققین آورده، می نویسد:
« سیدالمحققین پس از آمدن به قزاقخانه، به خیابانی گفته بود: فلانی رفت، برویم او را برگردانیم. نه پول داریم، نه وسیلۀ تحصیل؛ آخر چه خواهیم کرد؟ گفته بود: برود! به عقیدۀ من یک چیز نداشتند؛ آن هم عقل بود. » (همان، ص 232)
هدایت این حکایت را در کتاب «بر من چه گذشت» و «خاطرات و خطرات» هم تکرار می کند و در پایان آن در توصیف خیابانی می نویسد: «این بود عقل و رأی پهلوان قیام.» (برمن چه گذشت، ص 32) او قبل از این کلمۀ «پهلوان» را با ارادۀ تحقیر و تعریض در حق ستارخان و باقرخان هم به کار برده بود. در جای دیگری هم عبارت توهین آمیز «چرا باید پهلوان آزادی فرار کند و در زیرزمین خانه پنهان شود.» را در حق خیابانی به کار می برد. (خاطرات و خطرات، ص 317)
خیابانی و مبارزان مخلص مشروطه عقل نداشتند و مخبرالسلطنۀ بی آبرویی، که در نقطۀ اوج تجربه و دوران سیاست و صاحب منصبی خود به صدارتی شش ساله رسید و به صدراعظم بی اراده و ملعبۀ رضاشاه و تیمور تاش بدل شد؛ عقل داشت! مشروطه و وقایع بعدی آن میدان معارضۀ دو عقل است؛ عقل ستارخانی و باقرخانی و پسیانی و ثقه الاسلامی و خیابانی که ملّی، دوراندیش، خالص و خیرخواه است و عقل مخبرالسلطنه ای و قوام السلطنه ای و وثوق الدوله ای و یفرم خانی و سرداراسعدی و محمّدولی خانی، که حسابگر، منفعت اندیش و بدخواه مردم و کشور است.
شاید خیابانی قصد داشت با بی اعتنایی به مخبرالسلطنه موجبات ناامیدی و بازگشت او به تهران را فراهم آورد، لیکن مخبر هم برمی گشت مرتجع و ضد مشروطۀ دیگری عازم تبریز می شد. از همین رو نهضت خیابانی نیاز به طراحی و بنیان محکمی داشت، امری که خیابانی و دوستانش یا ابزار و امکان آن را نداشتند، یا کفایت آن را. در نتیجۀ این ضعف سازماندهی مخبرالسلطنه با کمک نیروهای اندک قزاق موفق به تسلّط بر تبریز و برچیدن نهضت خیابانی شد و شیخ محمّد بدون عکس العمل قابلی در برابر اقدام نظامی مخبرالسلطنه و نیروی قزاق، در اثر یک اتّفاق، یا در اثر تعمّد نیروهای قزاق برای کشتن خیابانی، جان خود را از دست داد و کار به سادگی فیصله یافت.

ادامه دارد.
✍️ علی بابازاده
آدرس کانال:
@bildirish_channel

1 week, 4 days ago

✳️ مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) هدایتگر بدبختی در آذربایجان ۳۴

مخبرالسلطنه با سیدالمحققین و بادامچی از رهبران حرکت خیابانی ملاقات می کند و مقرّر می شود مخبر به تهران بازگشته و حامل پیغام قیام کنندگان باشد، امّا این صورت قضیّه است و مخبرالسلطنه به عنوان نماینده ارتجاع تهران آمده، تا حکومت کند و در کنار آن شر موجود موذی و مزاحمی به نام آذربایجان را از سر مشروطۀ اشرافی ـ انگیسی کم کند. در این راه کنسول های آمریکا و انگلیس همکار و دستیار و خط دهندۀ او هستند:
« قنسول انگلیس گفت: از ما چه برمی آید؟ گفتم: نصیحت! قنسول آمریکا پیغام داد که: خیابانی با تهران یاغی است. قنسول انگلیس پیغام داد: خیابانی می گوید اگر از تهران ده هزار نفر هم بیایند؛ از قافلان کوه نخواهندتوانست بگذرند. » (طلوع مشروطیّت، صص 230 ـ 229)
مخبرالسلطنه یک نقل قول با کاربرد دو جانبه هم از زبان کنسول انگلیس در تبریز نقل می کند، تا ضمن آوردن شاهدی بر ناسازگاری خیابانی، تعریفی از خود نیز کرده باشد:
« قنسول گفته بود: یک مجلس با فلانی ملاقات کنید. گفته بود: زیان آور است. مرا مغلوب میکند. » (همان، ص 230)
اگر این گفتۀ مخبر راست باشد، می توان گفت: کنسول انگلیس آتش بیار معرکه است. حق هم دارد. خیابانی مخالف قرارداد نان و آبدار 1919 برای انگلیس است و دولتش به یاری نوکرانی از نوع مخبرالسلطنه و رضاخان در یک دورۀ کوتاه یکی دو ساله، سه حرکت مخالف قرارداد را سرکوب و رهبران آنها را از بین می برد.
قصد مخبرالسلطنه در اظهاراتی از این نوع و داوری یک طرفه، القاء بسته شدن راه مسالمت آمیز از سوی خیابانی است، تا از این طریق اقدام نظامی خود و به شهادت رساندن خیابانی را که موجب بی اعتباری او گشته بود؛ توجیه کند.

ادامه دارد.
✍️ علی بابازاده
آدرس کانال:
@bildirish_channel

2 weeks, 2 days ago

✳️ مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) هدایتگر بدبختی در آذربایجان ۳۱

آذربایجان در دوران بعد از مشروطه تا زمان قدرت یافتن دمکرات ها در تبریز، دورۀ پرفراز و نشیبی را از سر گذرانده بود. اشغال نظامی تبریز از سوی روس ها، تعطیل انجمن ایالتی آذربایجان از سوی صمدخان و بقایای رادیکال انجمن اسلامیه، اعدام بیشتر سران و اعضای انجمن، تخریب مقر انجمن ایالتی آذربایجان از سوی روس ها، تعطیل کردن تمام نهادهای مدنی آذربایجان و ادامۀ این اوضاع تا سال 1917 شرایط دشواری برای آذربایجان پیش آورده بود.
عکس العمل مرکز در برابر این اوضاع اعزام والیان بی خاصیت و بی کفایت به این ایالت بود. با خلأ قدرت ایجاد شده در اثر خروج نیروهای روسی از آذربایجان و نبود رهنمودی از جانب تهران، که خلأ حاصله را پر کند؛ این ایالت کمابیش به کنترل خیابانی و دمکرات های آذربایجان درمی آید و آنها در دورۀ قدرت نسبی خود اقداماتی برای بهبود اوضاع به عمل می آورند. ادارۀ منطقه، درخواست اختیارات محلّی بیشتر و مخالفت با والیان اعزامی از مرکز در اثر این پس زمینه و سابقه صورت می گیرد.
اندیشۀ خودمختاری آذربایجان، تبدیل این ایالت به مرکز تظلّم همۀ مردم ایران، اندیشۀ تشکیل یک حکومت دمکرات منطقه ای و تعمیم آن به همۀ نقاط ایران، 25 سال بعد در جنبش فرقۀ دمکرات آذربایجان به رهبری سیدجعفر پیشه وری به نحو بهتری متبلور شد و خوانندۀ تاریخ شاهد وجوه مشترک بسیاری در میان این دو حرکت بوده و در داوری نهایی خود فرقۀ دمکرات را استمرار جنبش خیابانی در نظر می آورد.
در نظر دمکرات های تبریز، تشکیل انجمن های ایالتی برای نظارت بر اعمال حکام و حسن ادارۀ امور ضروری تشخیص داده می شود. حکومت مرکزی برای احیای انجمن های ایالتی و بازگشایی مجلس اقدامی نمی کند. خیابانی گلایۀ خود از این اهمال کاری ها را ابراز می دارد. از سوی دیگر نظام مشروطه به واسطۀ عدم تحقق ساختارهای قانونی اش با حقوق فردی و اجتماعی تقابل پیدا می کند. مجموعۀ این شرایط اندیشۀ ضرورت تشکیل حکومت منطقه ای در آذربایجان را نزد دمکرات های آذربایجان ایجاد می کند. آنها تمرکززدایی سیاسی را به منزلۀ راه حلی در برابر معضلات موجود به شمار می آورند و میل تشکیل یک حکومت منطقه ای در آذربایجان برای برقراری امنیّت، نوسازی اجتماعی و اقتصادی آذربایجان و گسترش آن به دیگر نقاط کشور پیدا می شود و همین امر زمینۀ ادارۀ چهار سالۀ آذربایجان از سوی دمکرات ها را فراهم می آورد. (رک. پناهی خیاوی، دکترشهرام، قرائتی بر کارایی و کفایت مفهومی خودمختاری آذربایجان در اندیشه و اهداف جنبش خیابانی، غروب، 1401، دورۀ اوّل، شمارۀ 25، صص 67 ـ 66)

ادامه دارد.
✍️ علی بابازاده
آدرس کانال:
@bildirish_channel

2 weeks, 2 days ago

✳️ مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) هدایتگر بدبختی در آذربایجان ۳۰

مخبرالسلطنه قدرت تحلیل اوضاع را نداشت. بسیاری از تحلیل کنندگان هم از پس گذشتن دهه های بسیار به خاطر پیروی از فرضیه های نادرست و عموماً متأثّر از روحیۀ غالب ناسیونالیستی در تاریخ نگاری ایرانی، با تشکیک در بارۀ اهداف جنبش خیابانی، مسئلۀ را به گونه ای دیگر نمایان می ساختند. آنها در تحلیل اتّفاقات مربوط به قیام خیابانی به ساختار سیاسی کشور، فرایند پیدایش جنبش خیابانی و هدف های دراز مدّت و کوتاه مدّت جنبش خیابانی بی توجّهی می کردند و با کنار گذاردن عوامل تعیین کننده در تجزیه و تحلیل جنبش خیابانی و ساده کردن آن به تغییر نام آذربایجان و عدم همکاری با دولت های بعد از وثوق الدوله؛ مسئله را تا حد درک محدود خود پایین آورده؛ نتیجه می گرفتند: حال که وثوق الدوله رفته و مشیرالدوله آمده، پس ادامۀ حیات جنبش خیابانی توجیهی ندارد.
از نظر جنبش خیابانی و برخی دیگر از تحرّکات در سطح کشور، مشروعیّت نظام حاکم در دوران پانزده سالۀ بعد از مشروطیّت از بین رفته بود. قدرت در دست عده ای محدود از الدوله ها و السلطنه ها و الملک های سابق و تعدادی نوظهور مشکوک در حال دست به دست شدن بود و نشانه های بهبود اوضاع در ناصیۀ کشور آشکار نبود. آنها سعی در اصلاح و تفسیر جدیدی از بنیان های فکری مشروطه داشتند.
قول خیابانی در بارۀ عدم اعتماد آذربایجان به دولت مرکزی؛ تداوم ساختارهای از پیش موجود و ادامۀ سنّت سیاسی پیش از مشروطه؛ محدود شدن میدان مصالحه با حکومت مرکزی؛ استمرار سیاست خدعه و نیرنگ حکومت مرکزی علیه آذربایجان از عواملی بودند، که موجبات ناامیدی از تهران را فراهم کرده بودند. با این اوصاف جنبش خیابانی در جستجوی راهی نو بود و درخواست گونه ای از خودگردانی برای آذربایجان و طرح برخی درخواست های منطقه ای برای آذربایجان را مطرح می کرد. اهمیّت تاریخی ـ ژئوپولیتیکی، توسعه یافتگی سیاسی نسبت به دیگر نقاط، داشتن هویّت فرهنگی و زبانی مستقل، زمینه های تاریخی وجود نوعی کنفدراسیون در ایران و داشتن رجال عملگرا از عوامل موجبۀ درخواست خودمختاری در قالب یک واحد سیاسی کشوری بود.
نمایندگان آذربایجان پیش از این با تلاش خود طرح انجمن های ایالتی را به کرسی نشانده بودند و انجمن ایالتی آذربایجان بعد از صدور فرمان مشروطه و تدوین قانون اساسی، تأثیرات مثبتی بر جای گذارده بود. شیخ محمّد خیابانی در مجلس دوم در اصلاح قوانین مجلس در موضوع انجمن های ایالتی و هواداری از نوعی استقلال عمل متفاوت از دیگر ایالات برای آذربایجان اقداماتی به عمل آورده بود. مخبرالسلطنه اهمیّت وجود انجمن های ایالتی را درک نمی کرد و با تمام وجود سعی در احیای نفوذ والی به سبک والیان قدیم و پیش از مشروطه را در سر می پروراند.

ادامه دارد.
✍️ علی بابازاده
آدرس کانال:
@bildirish_channel

2 weeks, 4 days ago

✳️ مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) هدایتگر بدبختی در آذربایجان ۲۹

مخبرالسلطنه مجاهدان آذربایجانی اعم از ستارخان و باقرخان و خیابانی و حتّی قدرتمندان محلی آذربایجان از نوع امیرارشد را مزاحم تلقّی می کرد. بر ایشان نگاهی تحقیرآمیز و از موضع بالا می انداخت. تعابیر بی ادبانه علیه ایشان به کار می برد و تمام تلاش خود را برای نابودی آنان به کار می بست. با این وصف نگرش و عملکرد او نسبت به شیخ محمّد خیابانی، نمی توانست متفاوت از رفتارش با ستارخان و باقرخان باشد. او نگاه کج و دشمن انگارانۀ خود را شامل حال خیابانی هم کرد؛ نگاهی که در همان طلیعۀ سخن وی خودنمایی می کند:
« شیخ محمّد خیابانی رئیس حزب تجدّد به عنوان مخالفت با قرارداد 1919 بهانه بدست آورده؛ بساط قیام در تبریز را گسترد. وسایل میرزاکوچک را نداشت. عدۀ [عده ای] ترور شدند و قلیلی اصحاب دور او گرد آمدند. مردم تبریز ساکت ماندند. این قیامی بود بی اساس؛ بخصوص که خیابانی رعایت شعائر اسلام را نمی کرد. مردم شهر با اسلوب او موافقت نداشتند و خارج شهر دم از اطاعت نمی زدند. دمکرات های تهران بیشتر اهمیّت به این قیام می دادند. در واقع آواز دهل بود، منتهی چون عنوان مخالفت با قرارداد داشت، به مصلحت سکوت می شد. » (طلوع مشروطیّت، ص 219)
مخبرالسلطنه از آنجا که در رابطه با جنبش خیابانی حرف قابلی برای گفتن ندارد؛ از روی ناچاری بر چند نکتۀ منفی دروغین تأکید می کند. او حرکت خیابانی را بازی قدرت می داند. قیام علیه قرارداد 1919 را بهانه تلقّی می کند. به شدّت بر تجزیه طلبی فرقه پای می فشارد و جنبش را مسئول گسترش ناامنی در آذربایجان می داند.
مخبرالسلطنه یک کارمند جزء دستگاه قاجار بود، که معجزۀ آفتاب 14 مرداد 1385 شمسی او را به مانند چند شخصیّت کم اهمیّت دیگر از سایه به در آورد و کریمانه به صاحب منصبی رساند. او و امثالش از قوام السلطنه و وثوق الدوله و سرداراسعد و دیگر کسانی که ناگهان از قِبَل مشروطه به نوایی رسیدند؛ فاقد بینش عمیق و لازم برای دریافت اوضاع ایران بعد از مشروطه؛ بخصوص در آذربایجان بودند. برای آنها اوضاع پیش و پس از مشروطه توفیری نداشت و آنها با همان فرمول های سابق کار را پیش می بردند. با این حساب درک پیچیدگی های اوضاع از دستشان برنمی آمد و همین قدر می فهمیدند، که ایالات و ولایات باید ساکت و مطیع امر مرکز باشند و هر شرایطی مغایر با این توقّع؛ معنایی جر هرج و مرج طلبی، شورش و سرکشی نداشت و بر پا کنندگان آن، یا به طمع نان و نام، یا به طمع تجزیۀ کشور، یا با اغوای قدرت های خارجی به پا خواسته بودند.

ادامه دارد.
✍️ علی بابازاده
آدرس کانال:
@bildirish_channel

3 weeks, 3 days ago

✳️ مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) هدایتگر بدبختی در آذربایجان ۲۴

سردار بهادر بختیاری و یفرم خان بعد از سرکوب زنجان به سوی سراب و سپس اهر می روند و موفق به سرکوبی رحیم خان چلبیانلو می گردند. مخبرالسلطنه در شرح اقدام نظامی بهادر و یفرم می نویسد:
« ما هزار و پانصد نفر در سراب داشتیم؛ هیچ کار نکردند. شجاع الدوله هم باطناً نمی خواست کاری کند. دویست نفر بختیاری، پنجاه نفر مجاهد، دویست نفر قزاق با هازۀ آلمانی مدیر، سه توپ ماکزیم، ریشۀ فساد را از اهر کندند. » (طلوع مشروطیّت، صص 123 ـ 122)
به نظر می رسد در این دوران بختیاری ها از نظر مخبرالسلطنه نقش نیروهای اسطوره ای ایرانی را برای سرکوب ترکان پیدا کرده اند و هر جا خبری از سرکشی ترکی اتّفاق می کند؛ بختیاری های حاضر و آماده به سرکوب آنها توفیق می یابند. آن از زنجان و ملاقربانعلی، این از اهر و رحیم خان و آن یکی از پارک اتابک و ستارخان.
اردوی تهران بعد از غلبه بر رحیم خان عازم تبریز می شود و مخبرالسلطنه با معتنم شمردن وجود این اردو، عزم می کند ستارخان و باقرخان را از تبریز اخراج کند:
« ستارخان و باقرخان با سپهسالار رقابت می کنند. ستارخان مدّعی است که: سپهسالار سالی شصت هزار تومان خرج می کند مرا و انجمن را عاجز کرده است. هر چند وجود او در بلوا مفید بود، فعلاً مضر است. کسان او در دهات مالیات می گیرند و در شهر آشوب می اندازند. از وجود اردوی تهران استفاده شد؛ آن دو پهلوان را به تهران فرستادیم. » (همان، ص 124)
مخبرالسلطنه به تبعید ستارخان و باقرخان به تهران اکتفا نکرده، خواستار بی توجهی و کم محلی به آنها در تهران می گردد:
« به سردار بهادر گفتم: به سردار اسعد بنویس زیاد باد زیر بغل اینها نیاندازد. پیش من بی اجازه نمی نشستند. بر عکس بی اندازه استقبال و پذیرایی از ایشان شد، چنانکه تا دو فرسنگی تهران طبقات مردم سراپرده ها بر پا کرده بودند؛ با تشریفات فوق تصوّر. حتّی شنیدم یک نفر خواسته پسر خود را جلوی آنها قربانی کند. آشوب طلب های تهران دور ستارخان را گرفتند و کار به واقعۀ پارک اتابک کشید. » (همان، صص 125 ـ 124)
از نظر مخبرالسلطنه وظیفۀ مجاهدان مشروطه با رفتن محمدعلیشاه خاتمه یافته بود و از این به بعد باید آنها اختیار امور را به پیشخدمت هایی چون وی و قوام السلطنه واگذار کنند. ستارخان و باقرخان در میدان سیاست مقابل این افعی ها در برابر ملت و موش ها در برابر روس و انگلیس کم آورده، مشروطه را که آن همه برایش جانفشانی کرده بودند؛ به این مرتجعان سپردند و ملت را از وجود خود محروم ساختند، تا فاجعه پشت فاجعه شکل بگیرد.

ادامه دارد.
✍️ علی بابازاده
آدرس کانال:
@bildirish_channel

We recommend to visit


‌بزرگ ترین‌ چنل کارتووووون و انیمهه 😍
هر کارتونی بخوای اینجا دارهههه :)))))
‌‌
راه ارتباطی ما: @WatchCarton_bot

Last updated 3 days, 15 hours ago

وانهُ لجهادٍ نصراً او إستشهاد✌️

Last updated 1 year ago

⚫️ Collection of MTProto Proxies ⚫️

?Telegram?
Desktop v1.2.18+
macOS v3.8.3+
Android v4.8.8+
X Android v0.20.10.931+
iOS v4.8.2+
X iOS v5.0.3+


? تبليغات بنرى
@Pink_Bad

? تبلیغات اسپانسری
@Pink_Pad

Last updated 2 months, 3 weeks ago