هیچ‌ کس‌ دیگه‌ای هیچ طور دیگه‌ای نمیتونست اینجا بهتر و قشنگتر از دازای برای چویا از زندگی بگه...
اونم چویایی با اون بک استوری..

کولر خوابگاهمون این ترم گازی نباشه کلا نمیرم.

دوستم زنگ زده میگه چرا نمیای دانشگاه ????
چرا برم دانشگاه تو این گرما؟
کی تو 40 درجه میره دانشگاه ظالما

تو که پنیکشو بم میدی، اضطرابشو میدی، نگرانیشو میدی، ارامشمو میگیری، نگرانم میکنی، فشارمم بالا پایین میکنی...

ی بارکی سکتشم بده بمیرم راحت شم لعنت بهت

باقی کتاباشو توی دوره‌های مختلفی نوشت چون هم نویسنده بود و هم مانگاکا

ولی کتاب نه آدمی بعد از مرگش جمع آوری شد و چاپش کردن

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ یه چیز کیوت دازای خیلی تلاش میکرد جلو فئودور بهش بفهمونه خودشو چویا خاطره زیاد دارن و چویا هیچوقت مقابلش نبوده?? انگار تمام اون مدت اکت مخصوصا وقتی فئودور گفت پیوندتون سطحی بوده منتظر این لحظه بوده…

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
یه چیز کیوت
دازای خیلی تلاش میکرد جلو فئودور بهش بفهمونه خودشو چویا خاطره زیاد دارن و چویا هیچوقت مقابلش نبوده??
انگار تمام اون مدت اکت مخصوصا وقتی فئودور گفت پیوندتون سطحی بوده منتظر این لحظه بوده
و خیلیم سوییت و خر به چویا نگاه میکرد ?

و عااااااشقش شدم