Last updated 1 month, 2 weeks ago
ᅠᅠ Welcome to Vairigal
𝂱 Safe place for you⎯ ᮫ @vairigalbot
ִֶָ @tabvairi : ads ^᪲᪲᪲
Last updated 4 days, 23 hours ago
عمق دلتنگی شبها آشکار میشود.
#محسن_فیضی
برای نوشتن سطرهای طولانی، دستهای کوچکی دارم.
سطری نوشتم که نامی نداشت با نام من بخوانید غریب نماند.
بیست و نه عابر.
اتاقِ سی و چهار .
سال نو مبارک ☘?
امروز سر خانه تکانی فهمیدم
چقدر جهاز مادرم پیر شده
لب بیشتر استکانها
پر زدهاند
قاشق و چنگالها
خسته از رفاقتی دیرین
هر کدام به کنجی سر خود را گرم کردند و دیگر ذوق سفره را هم ندارند
پشت کمد درآمده
با چسب
صدای داد و فریادش را خفه کردند
پهلوی یخچال زخم و خمیده است
ولی با این حال
زیر پاهایش روزنامه گذاشته قدش
به پنجره برسد
و اجاق را از حسادت و افسوس
بیشتر بسوزاند
اجاقی که با سرفه چای میسازد و
نیمه جان غذا را گرم نگه میدارد
اینجا
تنها
پردهها حال و روز خوبی دارند
نمیدانم کاسه داشت به کتری میگفت
یا میز با خودش زمزمه میکرد
هر چه بود یکی میگفت
ما هم جای پرده این قدر رقصیده بودیم
جوان میماندیم
کنار پنجره میروم
راست میگویند
مادرم همیشه شیشههای خانه را
عزیز میداند
برایشان گلدان میگذارد
گاهی هم سیب یا انار
کنجی که در آن زیاد انتظار پدرم را کشيده
پدری که سالهاست یک دل سیر کفش نپوشیده و راه نرفته
آه
هیچ چیز این خانه تکانی را دوست ندارم
ما داریم
هر سال
به اجبار
ذرهای از جهاز مادرمان را
دور میریزیم
و این برای خانه غم سنگینیست
زنی که با ترانه لیوان میچید
با ترانه قاشق ها را می شمرد
و با ترانه آب به گلوی گلدان ها میریخت
حالا رفته رفته
یکی یکی
خاطراتش را سر کوچه میگذارد
زنی که امروز فقط یک لحظه
خندهاش را دیدم
آن هم وقتی بعد یک سال
دوباره اولین نامهی عاشقانهی پدر را
لای عکسهای آن موقع پیدا کرد
نامهای که به جای سلام و احوال پرسی
با زیبا جان دوستت دارم شروع شده است.
رسول ادهمی
Last updated 1 month, 2 weeks ago
ᅠᅠ Welcome to Vairigal
𝂱 Safe place for you⎯ ᮫ @vairigalbot
ִֶָ @tabvairi : ads ^᪲᪲᪲
Last updated 4 days, 23 hours ago