دوستان بیاین دست تو دست هم دعا کنیم تاییدیه پیش ثبت نامم زودتر بیاد دیگه?~?~?~?

Having the time of my life spreading braime agenda تو‌ پی‌وی آنا?

Having the time of my life spreading braime agenda تو‌ پی‌وی آنا?

من یه چیزی بالاخره یادم رفته و قرار نیست بیاد توی ذهنم و اذیتم کنه.

گوگل فوتو مموری : ???

(واقعا نیاز به هشدار هست قبل باز کردن عکسایی که از خاطرات "بد" پیشنهاد میده?)

مدتی فکر می‌کردم خیلی جالب میشه محتواهای متفاوتی نسبت به چیزهایی که ساعت ها توی زندگی واقعیم باهاشون سر و کله میزنم رو دستکم توی گوشیم داشته باشم، کسایی که لایف استایل های متفاوتی رو نسبت به روزمره ی خودم دارن رو اینجا ببینم تا مقداری از یک‌نواختی سبک زندگی خودم خارج بشم و با سرعت کمتری به سمت اون تک بعدی شدن برم. اوایل احساس هیجان انگیزی داشت که ببینی بقیه چطور زندگی میکنن ولی بعد از چند ماه فهمیدم که چشمام زیادی روی اون تفاوت ها فوکوس کرده و این تفاوت ها احساس خستگی بیشتری بهم میداد، همش فکر میکردم چقدر خودم رو محروم کردم و این تلقین پی در پی ادامه داشت تا جایی که اتفاقی تیک تاک یه استاجر سال چهار رو دیدم که از فراز و نشیب های زندگیش میگه و خیلی یهویی حس کردم باید به دیدن آدمای این طرف برگردم. حقیقت جایی قایم شده که وقتی اطرافت رو شبیه زندگیت نکنی، کم کم حس می‌کنی هیچ موقع درست نچیدی و حتی به هیچ‌جا تعلق نداری. نباید اونقدر دور شی که یادت بره کسایی هستن که استرس شبیه تو دارن، ساعت های زندگیشون صرف تموم کردم خط های کتاب ها میشه و کوفتگی روحی روانیشون رو پذیرفتن، این ناخودآگاه حس امنیت میده که تنها نیستی‌ و مال کدوم اتمسفری، بمون و برای چیزهایی که "الان" و حتی "هیچ وقت" مال تو نیستن crave نداشته باش چون خودت انتخاب کردی از اون جاده بری. انتظار نداشته باش دریایی که تا وسطش اومدی خیست نکنه. باهاش کنار بیا که نمیشه همه چیز رو باهم داشت و نمیشه از تغییرایی که مسیر زندگیت بهت وارد می‌کنه فرار کنی، به جاش کسایی رو ببین که تغییرشون رو بغل گرفتن و راضین باهاش. انتظار اینو داشته باش چندسال دیگه حتی وقت و حوصله کافی برای فکر کردن به این چیز ها رو هم نداشته باشی.

یک ظرف آب سرد کنارم گذاشتم روی میز مطالعه که خوابم میگیره موقع درس خوندن چند قطره بریزم روی چشم‌هام و انقدر نرم فضا‌ ???

خبر خوب شنیدم.

does the process know that i'm trusting it? :)