Maxa-Maxa-Million, what you waiting up for?
Please come out and play with us more
Izzy Izzy Izzybell likes to stay in the house
Please come out and play with us now
M-A-M-A-B-O-Y, mama's boy, mama's boy
M-A-M-A-B-O-Y, mama's boy, mama's boy
Mama's boy, mama's boy
‌  ི⏝ ྀ ‌ ︶ ‌ ི⏝ ྀ ‌ ︶ ‌  ི⏝

https://t.me/Dinasor9

متن جدید گذاشتم چک نمیکنین؟

پلنگ صورتی زدم براتون

https://t.me/Dinasor9

ناز نکنین بیاین دیلیم

همیشه اون یه قدم جلوتر از منه مثل یه اشتباه
انگاری اون اشتباه صبحها قبل از اینکه چشم باز کنم و از خواب بیدار بشم بالای سرم ایستاده یا حتی وقتایی که تمام شبو بیدارم و به سقف اتاق زل زدم بازم درحال تماشای منه
حرفاشو توی گوشم زمزمه میکنه و میگه
زودتر بلندشو..بلندشو از جات!
امروزم برات کار دارم و میخوام درس جدیدی بهت بدم
میخوام درسی بهت بدم که از درس دیروزت سخت تر باشه و بیشتر دلتو بشکنه
حس سنگینی روی قلبم ولم نمیکنه و یاداور خیلی از خاطرات و حرفاس
حرفایی که یه زمانی باعث حال خوبم بودن یا بهم ضربه میزدن..
ادمهایی که سعی میکردم بهترینمو براشون بزارم و بازم کافی نبودم
به یه چیزی خیلی معتقدم تو زندگیم‌ و تا الان هر ادمی تو زندگیم بوده بخاطر ناکافی بودنم ولم کرده
حس میکنم اشتباه من همون ناکافی بودنه
همین باعث فکرای عذاب اور توی ذهنم میشد
اما بعد از یه مدت وقتی به اطرافم نگاه کردم دیدم فراموش شدم کم کم کمرنگ و محو شدم از همها و همه چیز
همیشه از بابام بخاطر یه رفتاری که از بچگیم بهم یاد داده ممنونم.
از اینکه بهم یاد داد بتونم هرموقع که نیاز داشتم بی احساس ترین ادم روی زمین بشم
تبدیل به کسی بشم که بیخیال هرچیزی که تو زندگیش هست شده
خوشحالم از بابت اینکه میتونم راحت ادما رو کنار بزارم و بی خیال خاطرات و همه چیز بشم
معمولا تا قبل از اینکه یه شخص دلیل گریه کردنم‌ باشه اون شخص از مهم ترین ادمای زندگیمه هر اسیبی که به اون وارد بشه انگار به من اسیب زدن
ولی بعد از اون گریه بعد از
بی توجهی اون ادم خود به خود از زندگیم پاک میشه
نمیدونم چرا اما بعد از اون گریه تبدیل به اون ادمی میشم که بابام جزو شخصیتام کرده بودش
شاید اولش حس سردرگمی و عذاب وجدان داشته باشم اما بعدا از اون احساس ازاد میشم و میفهمم کار درستی کردم یا نه
با تمام اینا یه چیزی در درونم درحال فریاد کشیدنه فریادی که حتی اون جیغ بلندی که قبلا میتونستم از سر خوشحالی یا عصبانیت بزنمم در برابرش کمه
دلم میخواد اون فریاد فروکش کنه و از بین بره،امیدوارم هرچه زودتر اون فریادو بزنم و بعد از اون دیگه نفسی برای تنفس تو این زندگی نداشته باشم.
آرونا

نمیدونم از چی یا از کجا باید شروع کنم‌
اما ترجیح میدم حرفمو رک و بدون حاشیه بگم
دلم میخواد معنایی داشته باشم..
منظورم هویت یا یه شناسه نیست
منظورم اینه که جایی تو قلب تو داشته باشم
جایی که حتی اگر از همه چیز‌ و همه کس دور شدم همه ازم منفور شدن بازم اون قلبو برای خودم داشته باشم.
درسته!من دارم برای محبتی که هیچوقت قرار نیست برای من بشه یا ذره ای از اون بهم برسه التماس میکنم
برای داشتن قلبی که الان تو دستای یکی دیگس ولی خب چه فایده
اما من هرشب تو خیالم با فکر اینکه بالاخره میتونم اونو برای خودم داشته باشم به رویا میرم،با خیال اینکه بتونم خودم باشم و ازادی داشته باشم
کاشکی میشد به خواب برم و دیگه از اون خواب بیدار نشم و امیدوارم توعم در اون خواب شیرین من باشی تا شاید تو همون خیال و رویا تورو برای خودم داشته باشم.
Aruna

I catch in my throat
Choke
Torn into pieces
I won't, no
I don't want to be this
But I won't let this build up inside of me
｡ ‌  ֹ ‌ ‌  ࣭   ‌ ?   ‌ ‌    ׄ       ࿙࿚