رسانه خبری _ تحلیلی «مثلث»
News & media website
تازهترین اخبار ایران و جهان
ارتباط با ما :
@pezhvakads
اینستاگرام ?
https://instagram.com/mosalas_tv?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
Last updated 2 months ago
( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد )
آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار
𝘼𝙙𝙨 : @mobsec_ads
𝙎𝙪𝙥 : @sudosup_bot
Last updated 1 month ago
ورشکستگیِ یک کتابفروشی در شهری با ساعتهای یک میلیارد تومانی
?فروشگاه «کتاب ویستا» (در سعادتآبادِ تهران) متعلق به «نصرالله کسرائیان» به علت ورشکستگی مالی، تعطیل شد. آن هم در شهری که در یکی از خیابانهایش (جُردن) یک ساعت مُچی مردانه، «یک میلیارد و دویست میلیون تومان» به فروش میرسد.
چگونه یک ملت میتواند، این چنین اندوهبار، علیه خودش انقلاب کند؟
تعطیلی «کتاب ویستا» را «نصرالله کسرائیان» چنین اعلام کرده است:
بدین وسیله به اطلاع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزرات دارایی، سازمان تأمین اجتماعی، شهرداری، ادارات برق، گاز، تلفن، اتحادیه ناشران و کتابفروشان، هممحلهایها، و رسانههای مجازی میرساند که «کتاب ویستا» واقع در سعادتآباد، از پانزدهم آذرماه ۱۳۹۵ تعطیل شده است.
نه از آنها که نیامدند گله داریم، نه از آنها که کتاب نمیخوانند، از آنها هم که آمدند یا به اشکال مختلف کمکمان کردند، سپاسگزاریم.
چند سال سوبسید دادیم و تلاش کردیم سرپا نگاهش داریم، نشد.
تصمیم برای تعطیل کردنش، تصمیمی دشوار بود، به ویژه برای همسرم که تا آخرین لحظه برای بازنگاهداشتناش اصرار داشت.
????
?
برای آخرین بار فرنگیس استاد را میبیند که ماموران او را به کلات میبرند. استاد به تبعید می رود و البته هیچگاه از فداکاری زن آگاه نمیشود. او تمام حسیات و تلقیات خود را در قبال زن در نقاشی به نام «چشمهایش» به یادگار نهاده است. فرنگیس برای استاد فداکاری کرد و استاد قدر او را ندانست و این زن قابل احترام است اینها نظر راوی داستان آقای ناظم است راجع به فرنگیس ولی خود او میگوید استاد هیچگاه به ژرفای روح او پی نبرده است و من فدای هوی و هوس مردان شدم و زنانی چون من بسیارند. در پایان فرنگیس رو میکند به ناظم و میگوید تابلوی چشمهایش را با خود ببرد و علاقه ای به او ندارد استاد شما اشتباه کرده این چشم ها مال من نیست.
#چشمهایش
#بزرگ_علوی
????
سرتیپ آرام فراری دادن استاد را نمی پذیرد ولی او را به همراه چند زندانی سیاسی دیگر به کلات تبعید میکند. فرنگیس همچنان که وعده کرده بود خود را به سرتیپ تسلیم میکند. فرنگیس میگوید در روز تبعید استاد به اتاق رئیس شهربانی رفتم. او گفت استاد را به کلات تبعید میکنم و دستور داد او را به اتاق انتظار بیاورند. رئیس شهربانی گفت: میخواهی به او بگویم تو نجاتش دادی و من گفتم نه، خودت بگو مورد عفو ملوکانه قرار گرفته است و ازمن چیزی نگو.
#چشمهایش
#بزرگ_علوی
????
من تسلیم شدم، منی که خیال میکردم خشک و مومیایی شده ام، منی که جز کار اداری و استاد چیز دیگری در سر ندارم، من در مقابل این زن ناشناس زانو زدم. نگاه چشمها مرا نیز افسون کرد. چند ثانیه ای از فرط غضب به خود میپیچیدم، بعد چیزی در دل من آب شد. زخمی سر باز کرد و خون از آن ریخت. سستی گوارایی به من دست داد، دیگر شناختمش. پهلوی خود گفتم: چه کشیده است از دست این زن!…
#چشمهایش
#بزرگ_علوی
????
رسانه خبری _ تحلیلی «مثلث»
News & media website
تازهترین اخبار ایران و جهان
ارتباط با ما :
@pezhvakads
اینستاگرام ?
https://instagram.com/mosalas_tv?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
Last updated 2 months ago
( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد )
آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار
𝘼𝙙𝙨 : @mobsec_ads
𝙎𝙪𝙥 : @sudosup_bot
Last updated 1 month ago