القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 8 months ago
Last updated 2 months, 1 week ago
فرسته ۲
نکتهی جالبِ دیگر اینکه چند سال پیش در سال 2020، در یک گفتگوی تلگرامی از استاد شریف حاتم العوني(استاد علوم حدیث در دانشگاه امّ القری _ مکّه مکرّمه) دربارهی این سخن ذهبی پرسیدم؛ ایشان نیز مشابهِ حوینی، کلام ذهبی را چنین تأييد كردند:
"الذهبي يقرر قاعدة : أن الأصل هو اعتماد أحكام أئمة الجرح والتعديل ، لكن إن بدا ما يدلّ على عدم إنصافِ حكم منها، رددنا على الواحد منهم .
وابن معين ليس منزّها من ذلك ، وإن كان إماما معتمدا. والذهبي أعرف الناس بقدره ."
همانطور که واضح است، جانِ کلام ذهبی، ابو اسحاق الحويني و شریف حاتم العوني یکی است:
"ابو الصّلت به یحیی بن مَعین لطف یا خدماتی داشته و به همین سبب یحیی او را توثیق نموده است!"
سؤالی که این چند روز ذهن بنده را درگیر کرده، این است که این هر سه که خرّیت فنّ رجال و حدیث عامه هستند، به چه دلیل حاضرند علم جرح و تعدیل و یکی از بزرگان آن مثل یحیی بن مَعین _با این همه خدمات و زحماتی که برای علم حدیث و رجال کشیده_ را چنین تخریب کنند؟
آیا به لوازم سخنانشان توجّه دارند یا خیر؟
همان یحیی که هیچ حدیثپژوه عامّه پس از او، از آراء و اقوال او مستغنی نبوده است. همو که کمتر صفحهای از کتب حدیثی و رجالی متقدّمان و متأخّران و معاصران مییابیم که نام او در آن میان نباشد.
بدیهی است لازم نیست متخصّصان علوم حدیث همچون ذهبی، اجتهاد یحیی یا فرد دیگر را بیچون و چرا بپذیرند، اما ذهبی میتوانست توجیه دیگری برای عدم پذیرش توثیقِ ابو الصلت توسط یحیی اقامه کند، نه اینکه بگوید: "چون ابو الصلت به یحیی چلو کباب!! داده بود، یحیی نیز او را توثیق کرد"
حقیقتا نمیدانم چرا بزرگانی همچون حوینی و عونی به جای ردّ و طعن بر ذهبی، این سخنش را با افتخار تکرار کرده و از او دفاع میکنند؟
اینان و اسلافشان که ۱۴۰۰ سال است ید طولا در تضعیف، توجیه، تأويل و جعلی خواندن احادیث فضائل مولا صلواتاللهعلیه دارند...
🖌 عجیب اما واقعی... (۲ فرسته)
فرسته ۱
چند روزی است کتاب " عوذ الجاني بتسديد الأوهام في معجمي الطبراني " نوشتهی حدیثپژوه وهابیمسلک "أبوإسحاق الحُوَيني" را از استاد محقّق شیخ حامد کاشانی عاریه گرفته و با آن مأنوسم. کتاب جالبی است و حاکی از دقّت نظر و تتبّع گستردهی مؤلّف آن _بسان سایر تأليفاتش_ دارد.
کتاب در ٦ مجلد، سال ١٤٤٣ ق در كويت چاپ شده است.
مؤلّف در مقدّمهی کتاب حدودا ١٥٠ صفحه به انتقاد از محدث پُرکار مغربیتبار حافظ أحمد بن الصديق الغماري پرداخته است.
در اواخر انتقاداتش به اثر مهمّ غمارى در تصحیح حدیث "أنا مدينة العلم وعلي بابها" یعنی "فتح الملك العلي" پرداخته و اشکالاتی چند به آن گرفته است.
در این نوشتارِ مختصر، قصد پرداختن به قیل و قالها و اشکالات و پاسخها را ندارم. بلکه درصدد اشاره به نکتهی جالبی هستم که توجّه به آن خالی از لطف نیست.
در ابتدا ذکر چند نکته لازم است:
نکتهای که در این مختصر در صدد بیان آن هستم این است که بعدها افراد متعصّبی همچون شمس الدین الذهبي در "سیر اعلام النبلاء (ط الرسالة، ج ۱۱، ص ۴۴۷)" برای خلاصی از این توثیقِ يحيى، ادعای عجیبی مطرح کرده که حاصلش این است = سبب توثیق ابو الصلت توسط یحیی خدماتی بوده که ابوالصلت به یحیی ارائه داده است:
"جُبِلَتِ القُلُوْبُ عَلَى حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَيْهَا، وَكَانَ هَذَا بَارّاً بِيَحْيَى، وَنَحْنُ نَسْمَعُ مِنْ يَحْيَى دَائِماً، وَنَحتَجُّ بِقَولِه فِي الرِّجَالِ، مَا لَمْ يَتَبَرهَنْ لَنَا وَهْنُ رَجُلٍ انفَرَدَ بِتَقْوِيَتِه، أَوْ قُوَّةِ مَنْ وَهَّاهُ."
مرحوم میر حامد حسین رضواناللهعلیه در "عبقات الأنوار، حدیث مدينة العلم _ قسمت سند، ص ۵۷۸ _۵۷۹" از سخنِ ذهبی به شگفت آمده و چنین فرموده است:
"و این کلام ذهبی برای مذهب اهلسنّت خیلی ضرر دارد بلکه اگر گفته آید که سیلابِ فنا به اساس آن میدواند و بنای علم جرح و تعدیل را به آب میرساند بجاست !
زیرا که جلالت مرتبت و علوّ منزلت ابن مَعین در علوم حدیث عموما و فنّ جرح و تعدیل خصوصا نزد سنّیه نه چنانست که محل ارتیاب بوده باشد."
نگارندهی این سطور حقیقتا گمان نمیکرد شخصی بتواند کلام سخیف ذهبی و لوازم آن را توجیه نماید؛ چرا که به قولِ مرحوم صاحب عبقات رضواناللهعلیه، لازمهی این سخن "بیدر و پیکر بودنِ علم جرح و تعدیل و تنقیص یکی از اعلام برجستهی آن یعنی یحیی بن مَعین" است.
امّا دیروز هنگام مطالعهی کتاب " عوذ الجاني " وقتی به جملات حوینی حول حدیث مدينة العلم و توثیق ابوالصّلت توسط یحیی و عبارات ذهبی رسيدم، منتظر بودم تا با عبارات طوفانیِ حوینی علیه ذهبی مواجه شوم که: "این سخنان چیست که در حقّ یحیی میگویی؟! "
ولی در کمال ناباوری دیدم که حوینی نه تنها ذهبی را مورد ملامت قرار نداده، بلکه تمامقَد، همان جملات او را در تنقیص یحیی تکرار و تأييد کرده است:
"...أمّا توثیقه(توثيق يحيى لأبي الصلت)، فقد ردّه الذهبي في "السِّيَر" (۱۱/۴۴۷) بقوله:
"جُبِلَتِ القُلُوْبُ عَلَى حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَيْهَا، وَكَانَ هَذَا بَارّاً بِيَحْيَى، وَنَحْنُ نَسْمَعُ مِنْ يَحْيَى دَائِماً، وَنَحتَجُّ بِقَولِه فِي الرِّجَالِ، مَا لَمْ يَتَبَرهَنْ لَنَا وَهْنُ رَجُلٍ انفَرَدَ بِتَقْوِيَتِه، أَوْ قُوَّةِ مَنْ وَهَّاهُ." انتهی
فبیّن لنا الذهبي العلة في توثيق ابن معين _مع تشدّده_ لأبي الصلت وهي إحسانه إلى يحيى، وحسن ظنّ يحيى فيه، لا سيّما وكان أبو الصلت موصوفاً بالزهد والعبادة، وابن معين في نهاية الأمر بشر ولا ندّعي أنه حابى أبا الصلت ولكنّه أحسن الظنّ به..."(عوذ الجاني، ١/١٤٧)
چند صفحه بعد(ص ۱۵۱) نيز دوباره تحلیل ذهبی را تکرار میکند!
بیانات حضرت آیتالله مروی در تبیین جایگاه حضرت ابوطالب علیهالسلام
السَّلامُ عَلَى اسمِ اللهِ الرَّضِيِّ وَوَجهِهِ المُضيّ وَجَنبِهِ العَلِيِّ ورَحمَةُ اللهِ وبَرَكاتُهُ
?روضهی سنگین هزار ساله...
? بیش از هزار سال پیش شاعر شیعی قرن چهارم جناب ابومحمّد طلحة العوني رضواناللهعلیه ماجرای جسارت به صدیقهی طاهره را چنین به نظم درآورده:
**صَكَّةً أثَّرَتْ بِحَيثُ أصابَتْ
قَـطَـعَ اللهُ كَـفَّـه بِالشِّـفـارِ
[آن فراریِ همیشگی اینجا از شدّت کینه]چنان سیلی زد که اگر به هر جایی برمیخورد اثر ضرب بر آن باقی میماند ! [ببینید با آن صورت چه کرده است؟!]...خدا دستش را بشکند...**
ساعَدَ الله قلبَك يا بقية الله ...?
? نسخهی خطی کتاب مثالب النواصب_ابن شهرآشوب، کتابت سال ۸۴۵ هـ.
این نسخه در کتابخانه ناصریه_لکنهو (کتابخانهی خاندان صاحب عبقات) نگهداری میشود.
این ابیات مهم و جانسوز در نسخه چاپی، ج ۶ ، ص ۲۹۲ ذکر شده است.
مدتی است با کتاب مثالب النواصب شب و روزم را میگذرانم. بارها آرزو کردم که کاش میشد ابن شهرآشوب را در آغوش کشیده و دستان مبارکش را میبوسیدم...
محقّق مدقّق کتاب نیز سخن از زبان ما میگوید...
در تعلیقهاش بر جملات پرحرارت مؤلّف در اعتراض بر کسانی که مولای عالم را با دشمنانش مقایسه میکنند...
? مثالب النواصب، ج ۴ ، ص ۴۶۵
مطالعه بلکه مباحثهی این کتاب را به دوستان امامتپژوه و حدیثپژوه پیشنهاد میکنم.
بیان قابل تأمل مرحوم ابن شهرآشوب ذیل آیه ۴ سوره حجرات:
قومى از سفهاى بنىتمیم نزد رسول خدا صلّیالله علیهوآلهوسلّم آمدند و از پشت حجرات با بیادبی ایشان را خطاب قرار دادند و این عمل شنیع سبب ناراحتی ایشان گردید و این آیه نازل شد:
إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ _ حجرات/۴
مرحوم ابن شهرآشوب رضواناللهعلیه (۵۸۸ هـ) در ذیل این آیه چنین میگوید:
فكيفَ حالُ مَن دَخَلَ دارَه؟! وَضَرَبَ ابنَتَه؟! وَغَصَبَ مِلكَه؟!
به راستی اگر صدا زدن رسول خدا صلّیالله علیهوآلهوسلّم پشت حجره سبب آزرده شدن ایشان شده است، پس حال کسانی که بدون اجازه داخل خانهی پیغمبر شده و به پارهی تن او آسیب وارد کرده و ملکش را غصب کردند، چیست؟!
? مثالب النواصب ، ج ۳ ، ص ۲۷۳ _ ۲۷۴
القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 8 months ago
Last updated 2 months, 1 week ago