꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 4 days, 22 hours ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
? تبليغات بنرى
@Pink_Bad
? تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 4 months, 3 weeks ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 2 months, 2 weeks ago
آدم از استاجریش غیر از یه عکس با اساتید مورد علاقه ش چی میخواد؟ ما همونم نداریم.
مت هیگ در کتابخانه نیمه شب نوشته:
شکوه و شکایت برای زندگیهایی که آنها را زندگی نمیکنیم راحت است. آرزوی اینکه کاش استعدادهای دیگرمان را پرورش داده بودیم و به پیشنهادهای متفاوتی بله میگفتیم راحت است. آرزوی اینکه کاش سختتر کار کرده بودیم، بهتر عشق ورزیده بودیم، امور مالی خود را با درایت اداره کرده بودیم یا محبوبتر شده بودیم راحت است.
زحمتی ندارد که برای دوستانی که نداشتیم و کاری که نکردیم و آدمهایی که با آنها ازدواج نکردیم و بچههایی که نداشتیم احساس فقدان کنیم. سخت نیست که خودمان را از دریچهی چشم دیگران ببینیم و آرزو کنیم کاش تمام نسخههای متفاوت از خودمان بودیم که میخواستیم باشیم. راحت میشود تا ابد حسرت خورد و در حسرت ماند.
اما این زندگیهایی که در حسرتِ نزیستنشان هستیم مشکل حقیقی ما نیستند. مشکل خودِ حسرت است. این حسرت است که ما را پژمرده و تباه میکند و باعث میشود خودمان و افراد دیگر را بدترین دشمنان خود احساس کنیم.
نمیتوانیم بگوییم کدامیک از آن نسخه ها دیگر بهتر یا بدتر میشدند، آن زندگی ها در جریان هستند، درست است، اما شما هم به وقوع میپیوندد و این همان به وقوع پیوستن است که باید روی آن تمرکز کنیم
البته که نمیتوانیم از هر مکانی بازدید کنیم یا هر شخصی را ملاقات کنیم یا هر شغلی را انتخاب کنیم، با این حال، بیشتر آنچه در هر زندگی احساس می کردیم همچنان فراهم است
مجبور نیستیم در تمام بازی ها حضور یابیم تا مزه ی بردن و پیروزی را بچشیم
مجبور نیستیم تمام قطعات موسیقی در این دنیا را بشنویم تا موسیقی را درک کنیم.
کسی هولمز (Cassie Holmes) استاد تمام دانشکده اقتصاد وارتون است. او در یک جایی از زندگی اش حس کرد که بین وظایف مادری، همسری و استاد دانشگاه بودن آنچنان گیر کرده که دیگر وقت کافی برای خوش گذران ندارد. بنابراین تصمیم گرفت به کلی کارش را رها کند و زمان خیلی زیادی برای هرکاری که دلش میخواهد داشتهباشد.
بعد از گذشت چندماه، حوصله هولمز سر رفت. او تصمیم گرفت به جای بیکار بودن، حیطه جدیدی را برای پژوهش انتخاب کند : مدیریت زمان و خوشحال بودن!
نکته ای که هولمز بر آن تاکید دارد، این است که علاوه بر مدیریت زمان، کاری کنیم که طی روز خوشحال هم باشیم.
درواقع نکته مهم این است که مدیریت زمان به خودی خود خوشحالی را به ارمغان نمیآورد و مسیرهای گوناگونی دارد. هولمز در کتاب Happier Hour سعی کرده است تا به خوشحال بودن از دریچه مدیریت زمان نگاه کند.
نکته حائز اهمیت درباره این کتاب این است که با توجه به اینکه خود هولمز یک شخص آکادمیک است، توصیهها و راهکارهایی که برای برنامه ریزی، مدیریت زمان و خوشحال بودن ارائه میکند، برمبنای مدارک (evidence) جمع آوری شده از مطالعات خود و همکارانش است. این درصورتیست که بیشتر کتاب هایی که در زمینه مدیریت زمان میشناسیم، صرفا بر مبنای تجربیات نویسنده نگاشته شده اند و لزوما برای هر کسی مفید نیستند.
اگر شما هم حس میکنید که «یا باید درس خواند ، یا باید خوش گذراند و درس را تعطیل کرد» ، مطالعه این کتاب میتواند نگاهتان را نسبت به مدیریت زمان تغییر دهد.
✍ بنیامین خوش پرست
اون دسته آدمایی که بلیط دارن، ولی روی شماره صندلی خودشون نمیشین بیشعور ترین آدمان
یه مشت تحصیل کرده ی مغز پهنی!
از اون بیشعور ترر اون دسته از گاو هایی هستن که میگی این صندلی منه ولی پا نمیشن=)))))
نیازدارم با یک پزشک عمومی با ویژگی های خودم یک مکالمه طولانی از تمام دغدغه هام داشته باشم تا بار این فشار رو از روی مغزم بردارم، ولی متاسفانه همچین فردی رو نمیشناسم در اطرافم
اصلا دوست دارم خود بیست و هشت ساله مو ملاقات کنم و باهاش به گفت و گو بنشینم
یعنیا زندگیم شده پر از چالش های مسخره، یکی از یکی مسخره تر، اعصاب خوردکن تر، روان نابود کن تر.
خیلی غرغرو شدم این چند وقت، من کلن خیلی آدم سرزنده و شادی بودم، نمیدونم از کجای زندگی به این طرف اینجوری شدم، این چند وقت هرکی تو خوابگاه منو میبینه، میگه چی شده؟ بیماری؟ من از تنهایی خیلی لذت میبردممم، اصلا عاشق آخر هفته هایی بودم که بچه ها میرفتن خونه،…
خیلی غرغرو شدم این چند وقت، من کلن خیلی آدم سرزنده و شادی بودم، نمیدونم از کجای زندگی به این طرف اینجوری شدم، این چند وقت هرکی تو خوابگاه منو میبینه، میگه چی شده؟ بیماری؟
من از تنهایی خیلی لذت میبردممم، اصلا عاشق آخر هفته هایی بودم که بچه ها میرفتن خونه، دفتر کتابمو میزدم زیر بغلمو و لذت میبردم، ولی از مهر ماه، تعداد روز هایی که توی اتاقمون در خوابگاه تنها بودم خیلی زیاد بوده و من دیگه لذت نمیبردم ازش، از این حجم از کشیک بودن هم اتاقیم خسته شدم
اتاق بغلی مون جدید اومدن و خيلیی اذیت میکنن، تقریبا یک هفته است ظهرا که از خوابگاه میام یه خواب درست و حسابی ندارم، از بس که صدا میدن
اصلا توی خوابگاه بند نمیشم، همش دوست دارم برم بیرون از خوابگاه و قدم بزنم و این موضوع مصادف میشی با چی؟ به اینکه هنوز اول ماهه و تو دیگه پول نداری=///
میدونی مثلا اینجوری بودم که فلان سال بالایی چه قدرررر خوبه، چه قدرر همش میتونه بره کتابخونه درس بخونه، چه قدر خفنه
ولی وقتی میشینی کنار زندگیش، وقتی میبینی طرف تونسته دو سال سختی پشت کنکوری بودن رو تحمل کنه، معلومه که الان دیگه واسش 5 ساعت نشستن درس خوندن چیزی نیست
وقتی میبینی فقط رفتن به خونه شون 24ساعت طول میکشه! میفهمی این کمترین کاری هست که میتونه بکنه
در نتیجه همون که همیشه میگن
باطن زندگی خودمون رو با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنیم
꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 4 days, 22 hours ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
? تبليغات بنرى
@Pink_Bad
? تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 4 months, 3 weeks ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 2 months, 2 weeks ago