القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 2 months ago
Last updated 2 months, 1 week ago
سلسله مباحث رد غلات لعنهم الله (۹۴)
مرحوم شیخ مفید می گوید:
و المفوضة صنف من الغلاة و قولهم الذي فارقوا به من سواهم من الغلاة اعترافهم بحدوث الأئمة و خلقهم و نفي القدم عنهم و إضافة الخلق و الرزق مع ذلك إليهم و دعواهم أن الله سبحانه و تعالى تفرد بخلقهم خاصة و أنه فوض إليهم خلق العالم بما فيه و جميع الأفعال.
و مفوضه گروهی از غلات هستند و بخاطر این عقیده و سخنشان با دیگر غلات فرق دارند که آنها اعتراف میکنند که ائمه علیهم السلام مخلوق خداوند هستند و قدیم بودن ائمه علیهم السلام را قبول ندارند و همچنین آنها میگویند: خلق و رزق به ائمه علیهم السلام واگذار شده و خداوند متعال ایشان را آفریده و خلق و رزق و جمیع افعال را به ایشان سپرده است.
- تصحيح اعتقادات، ص۱۳۳.
سلسله مباحث رد غلات لعنهم الله (۹۳)
عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ شَرِيكٍ ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: بَيْنَا عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) عِنْدَ اِمْرَأَةٍ مِنْ عَنَزَةَ وَ هِيَ أُمُّ عَمْرٍو إِذْ أَتَاهُ قَنْبَرُ ، فَقَالَ، إِنَّ عَشَرَةَ نَفَرٍ بِالْبَابِ يَزْعُمُونَ أَنَّكَ رَبُّهُمْ ، قَالَ أَدْخِلْهُمْ! قَالَ، فَدَخَلُوا عَلَيْهِ، فَقَالَ: مَا تَقُولُونَ فَقَالُوا إِنَّكَ رَبُّنَا وَ أَنْتَ اَلَّذِي خَلَقْتَنَا وَ أَنْتَ اَلَّذِي تَرْزُقُنَا، فَقَالَ: لَهُمْ وَيْلَكُمْ لاَ تَفْعَلُوا إِنَّمَا أَنَا مَخْلُوقٌ مِثْلُكُمْ، فَأَبَوْا أَنْ يَقْلَعُوا فَقَالَ لَهُمْ وَيْلَكُمْ رَبِّي وَ رَبُّكُمُ اَللَّهُ وَيْلَكُمْ تُوبُوا وَ اِرْجِعُوا، فَقَالُوا لاَ نَرْجِعُ عَنْ مَقَالَتِنَا أَنْتَ رَبُّنَا وَ تَرْزُقُنَا وَ أَنْتَ خَلَقْتَنَا ، فَقَالَ: يَا قَنْبَرُ آتِنِي بِالْفَعَلَةِ، فَخَرَجَ قَنْبَرُ فَأَتَاهُ بِعَشَرَةِ رِجَالٍ مَعَ اَلزُّبُلِ وَ اَلْمُرُورِ فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَحْفِرُوا لَهُمْ فِي اَلْأَرْضِ، فَلَمَّا حَفَرُوا خَدّاً أَمَرَ بِالْحَطَبِ وَ اَلنَّارِ فَطَرَحَ فِيهِ حَتَّى صَارَ نَاراً تَتَوَقَّدُ قَالَ لَهُمْ وَيْلَكُمْ تُوبُوا وَ اِرْجِعُوا! فَأَبَوْا وَ قَالُوا لاَ نَرْجِعُ، فَقَذَفَ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) بَعْضَهُمْ ثُمَّ قَذَفَ بَقِيَّتَهُمْ فِي اَلنَّارِ، ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) : إِنِّي إِذَا أَبْصَرْتُ شَيْئاً مُنْكَراً أَوْقَدْتُ نَارِي وَ دَعَوْتُ قَنْبَراً .
عبد اللَّه بن شریک به نقل از پدرش گوید: روزی علی علیه السّلام، نزد همسرشان امّ عمرو از قبیله عنزه بودند که قنبر پیش ایشان رفته و عرض کرد: بر درب خانه ده نفر ایستاده اند که معتقدند شما پروردگار آنها هستید. فرمودند: آنها را داخل بیاور! داخل شدند و حضرت به آنها فرمودند: چه میگویید؟ گفتند: تو پروردگار مایی و تویی که ما را خلق کرده ای و به ما روزی داده ای. حضرت فرمودند: وای بر شما! نگویید! من هم مانند شما مخلوق هستم، آنها قبول نکردند و ادامه دادند. حضرت فرمودند: وای بر شما! پروردگار من و پروردگار شما، اللَّه است، وای بر شما! توبه کنید و از حرفتان برگردید! گفتند: ما از حرف خود برنمیگردیم، تو پروردگار مایی، به ما روزی داده ای و ما را خلق کرده ای. حضرت فرمودند: قنبر چند نفر کارگر برایم بیاور! قنبر رفت و ده نفر کارگر با بیل و کلنگ آورد. حضرت امر کردند که زمین را برای آنها حفر کنند. وقتی گودالی حفر کردند، حضرت دستور دادند، هیزم آوردند و در آن انداختند و آتش افروختند. بعد، به آنها فرمودند: توبه کنید! گفتند: ما از حرف خود برنمیگردیم. ابتدا چند نفرشان و بعد بقیه را در آتش انداختند و این شعر را خواندند: من وقتی چیز منکری را ببینم، آتشم را می افروزم و قنبر را صدا می کنم.
- رجال الکشی، ص ۳۰۷.
سلسله مباحث رد غلات لعنهم الله (۹۲)
عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: يَا إِسْمَاعِيلُ ضَعْ لِي فِي اَلْمُتَوَضَّإِ مَاءً قَالَ فَقُمْتُ فَوَضَعْتُ لَهُ قَالَ فَدَخَلَ قَالَ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي أَنَا أَقُولُ فِيهِ كَذَا وَ كَذَا وَ يَدْخُلُ اَلْمُتَوَضَّأَ يَتَوَضَّأُ قَالَ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ خَرَجَ فَقَالَ يَا إِسْمَاعِيلُ لاَ تَرْفَعِ اَلْبِنَاءَ فَوْقَ طَاقَتِهِ فَيَنْهَدِمَ اِجْعَلُونَا مَخْلُوقِينَ وَ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ فَلَنْ تَبْلُغُوا فَقَالَ إِسْمَاعِيلُ وَ كُنْتُ أَقُولُ إِنَّهُ وَ أَقُولُ وَ أَقُولُ.
اسماعیل بن عبد العزیز گوید: حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: ای اسماعیل! در وضوخانه، برایم آب تهیه کن! برخاستم، آب وضو را آماده کردم، ایشان وارد شدند و من با خود گفتم: من درباره ایشان اعتقادی چنین و چنان دارم (یعنی معتقدم که او پروردگار، خالق و رازق است) ولی ایشان برای وضو گرفتن به وضوخانه می آیند! امام علیه السّلام سریع از آنجا خارج شدند و فرمودند: ای اسماعیل ساختمان را بلندتر از مقداری که توان دارد بالا نبر، که منهدم می شود. ما را مخلوق قرار دهید آنگاه هر چه مایلید در فضل ما (از فضایل حق و درست) بگویید و هرگز نخواهید رسید. اسماعیل می گوید: من قبلاً در مورد ایشان چنین و چنان میگفتم.
- بصائر الدرجات، ص ۲۳۶.
سلسله مباحث رد غلات لعنهم الله (۷۳) عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى اَلْكِلاَبِيِّ، أَنَّهُ سَمِعَ مُحَمَّدَ بْنَ بَشِيرٍ ، يَقُولُ: اَلظَّاهِرُ مِنَ اَلْإِنْسَانِ آدَمُ وَ اَلْبَاطِنُ أَزَلِيٌّ، وَ قَالَ، إِنَّهُ كَانَ يَقُولُ بِالاِثْنَيْنِ، وَ إِنَّ هِشَامَ…
سلسله مباحث رد غلات لعنهم الله (۷۳)
عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى اَلْكِلاَبِيِّ، أَنَّهُ سَمِعَ مُحَمَّدَ بْنَ بَشِيرٍ ، يَقُولُ: اَلظَّاهِرُ مِنَ اَلْإِنْسَانِ آدَمُ وَ اَلْبَاطِنُ أَزَلِيٌّ، وَ قَالَ، إِنَّهُ كَانَ يَقُولُ بِالاِثْنَيْنِ، وَ إِنَّ هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ نَاظَرَهُ عَلَيْهِ فَأَقَرَّ بِهِ وَ لَمْ يُنْكِرْهُ، وَ إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ بَشِيرٍ لَمَّا مَاتَ أَوْصَى إِلَى اِبْنِهِ سَمِيعِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، فَهُوَ اَلْإِمَامُ، وَ مَنْ أَوْصَى إِلَيْهِ سَمِيعٌ فَهُوَ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ اَلطَّاعَةِ عَلَى اَلْأُمَّةِ إِلَى وَقْتِ خُرُوجِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) وَ ظُهُورِهِ، فَمَا يَلْزَمُ اَلنَّاسَ مِنْ حُقُوقٍ فِي أَمْوَالِهِمْ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِمَّا يَتَقَرَّبُونَ بِهِ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى، فَالْفَرْضُ عَلَيْهِ أَدَاؤُهُ إِلَى أَوْصِيَاءِ مُحَمَّدِ بْنِ بَشِيرٍ إِلَى قِيَامِ اَلْقَائِمِ، وَ زَعَمُوا أَنَّ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) وَ كُلُّ مَنِ اِدَّعَى اَلْإِمَامَةَ مِنْ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ مُوسَى (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فَمُبْطِلُونَ كَاذِبُونَ غَيْرُ طَيِّبِي اَلْوِلاَدَةِ، فَنَفَوْهُمْ عَنْ أَنْسَابِهِمْ وَ كَفَّرُوهُمْ لِدَعْوَاهُمُ اَلْإِمَامَةَ، وَ كَفَّرُوا اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِمْ وَ اِسْتَحَلُّوا دِمَاءَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ، وَ زَعَمُوا أَنَّ اَلْفَرْضَ عَلَيْهِمْ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى إِقَامَةُ اَلصَّلَوَاتِ اَلْخَمْسِ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ ، وَ أَنْكَرُوا اَلزَّكَاةَ وَ اَلْحَجَّ وَ سَائِرَ اَلْفَرَائِضِ، وَ قَالُوا بِإِبَاحَةِ اَلْمَحَارِمِ وَ اَلْفُرُوجِ وَ اَلْغِلْمَانِ، وَ اِعْتَلُّوا فِي ذَلِكَ بِقَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرٰاناً وَ إِنٰاثاً ، وَ قَالُوا بِالتَّنَاسُخِ، وَ اَلْأَئِمَّةُ عِنْدَهُمْ وَاحِداً وَاحِداً إِنَّمَا هُمْ مُنْتَقِلُونَ مِنْ قَرْنٍ إِلَى قَرْنٍ ، وَ اَلْمُوَاسَاةُ بَيْنَهُمْ وَاجِبَةٌ فِي كُلِّ مَا مَلَكُوهُ مِنْ مَالٍ أَوْ خَرَاجٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ، وَ كُلَّمَا أَوْصَى بِهِ رَجُلٌ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فَهُوَ لِسَمِيعِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَوْصِيَائِهِ مِنْ بَعْدِهِ، وَ مَذَاهِبُهُمْ فِي اَلتَّفْوِيضِ مَذَاهِبُ اَلْغُلاَةِ مِنَ اَلْوَاقِفَةِ ، وَ هُمْ أَيْضاً قَالُوا بِالْحَلاَلِ ، وَ زَعَمُوا أَنَّ كُلَّ مَنِ اِنْتَسَبَ إِلَى مُحَمَّدٍ فَهُمْ بُيُوتٌ وَ ظُرُوفٌ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً هُوَ رَبٌّ حَلَّ فِي كُلِّ مَنِ اِنْتَسَبَ إِلَيْهِ، وَ أَنَّهُ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ ، وَ أَنَّهُ مُحْتَجِبٌ فِي هَذِهِ اَلْحُجُبِ.
عثمان بن عيسى كلابي گوید: شنيدم از محمّد بن بشير می گفت: ظاهر انسان همان آدم است ولى باطن او ازلى است می گفت: او قائل به دو خدا بود و هشام بن سالم با او مناظره كرد به اين مطلب اقرار نمود و منكر نشد وقتى محمّد بن بشير از دنيا رفت وصيت كرده بود به پسرش سميع بن محمّد که او امام است و هر كس سميع به او وصيت كند او امام واجب الاطاعه است تا موقع خروج و ظهور موسى بن جعفر در مسائلى كه مربوط به حقوق مالى امام مىشود و ساير چيزها كه موجب تقرب بنده به خدا می گردد بر مردم واجب است كه تا قيام قائم بدهند به اوصياء محمّد بن بشير. و معتقد بودند كه علي بن موسى الرضا علیه السلام و هر كس از اولاد آن جناب و فرزندان موسى بن جعفر مدعى امامت شود دروغگو است و ادعاى باطل كرده و ولادت پاكى ندارد ايشان را از نژاد موسى بن جعفر نفي نمودند، و به خاطر ادعای امامت آنها را کافر دانستند، همچنین کسانی که قائل به امامت آنها شدند را نیز کافر دانستند و خون و مال آنها را مباح. و عقیده داشتند که خداوند متعال تنها نمازهای پنج گانه و روزه ماه رمضان را بر آنها واجب نموده است، و زکات و حج و سایر فرایض را منکر شدند، آنها نکاح تمام محارم و همه زنان و پسر بچهها را حلال ميدانند و در اين مورد به اين آيه تمسّک جستهاند « أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرٰاناً وَ إِنٰاثاً » يا به ازدواج آنها در مىآورد مردها و زنها را. ايشان معتقد به تناسخ هستند، امامان در نظر آنها يكى يكى است كه منتقل از بدنى به بدن ديگر ميشوند و برابرى بين آنها واجب است در هر چه مالك هستند از قبيل مال و خراج يا چيزهاى ديگر. هر كس وصيت بكند كه مالش را در راه خدا خرج كنند چنين مالى متعلق به سميع بن محمّد و اوصياى بعد از اوست آنها از نظر تفويض عقيده غاليان واقفى را دارند ايشان نيز معتقد به حلال بودن هستند. اينها معتقدند هر كس (از سادات) انتساب به محمّد داشته باشد به منزله يک خانه و ظرفى است (اين انتساب نژادى نيست) محمّد پروردگار آنها است و او نميزايد و نه زائيده شده و در اين حجب پنهان و مسطور است.
ادامه در قسمت بعد می آید:
سلسله مباحث رد غلات لعنهم الله (۷۲)
ابو عمرو گفته است:
وَ قَالَتْ فِرْقَةٌ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَيْرٍ اَلنُّمَيْرِيِّ، وَ ذَلِكَ أَنَّهُ اِدَّعَى أَنَّهُ نَبِيُّ رَسُولٍ وَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلْعَسْكَرِيَّ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) أَرْسَلَهُ، وَ كَانَ يَقُولُ بِالتَّنَاسُخِ وَ اَلْغُلُوِّ فِي أَبِي اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ)، وَ يَقُولُ فِيهِ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَ يَقُولُ بِإِبَاحَةِ اَلْمَحَارِمِ، وَ يُحَلِّلُ نِكَاحَ اَلرِّجَالِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فِي أَدْبَارِهِمْ، وَ يَقُولُ إِنَّهُ مِنَ اَلْفَاعِلِ وَ اَلْمَفْعُولِ بِهِ أَحَدُ اَلشَّهَوَاتِ وَ اَلطَّيِّبَاتِ، وَ إِنَّ اَللَّهَ لَمْ يُحَرِّمْ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ، وَ كَانَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ فُرَاتٍ يَقْوَى أَسْبَابَهُ وَ يَعْضُدُهُ، وَ ذَكَرَ أَنَّهُ رَأَى بَعْضُ اَلنَّاسِ مُحَمَّدَ بْنَ نُصَيْرٍ عِيَاناً، وَ غُلاَمٌ لَهُ عَلَى ظَهْرِهِ، وَ أَنَّهُ عَاتَبَهُ عَلَى ذَلِكَ، فَقَالَ إِنَّ هَذَا مِنَ اَللَّذَّاتِ وَ هُوَ مِنَ اَلتَّوَاضُعِ لِلَّهِ وَ تَرْكِ اَلتَّجَبُّرِ، وَ اِفْتَرَقَ اَلنَّاسُ فِيهِ وَ بَعْدَهُ فِرَقاً.
گروهى معتقد به نبوّت محمّد بن نصير فهرى نميرى شدند او مدعى شد كه پيامبر و رسول است و امام هادی علیه السلام او را برسالت برانگيخته است، و اعتقاد به تناسخ داشت و از غاليان در مورد ابو الحسن عليه السّلام است و مدعى ربوبيت آن جناب بود، او تمام محارم را حلال ميدانست و نکاح با مردها را هم از عقب كه با هم همبستر شوند تجويز ميكرد، ميگفت اين كار از فاعل و مفعول هر دو يكى از شهوات و طيبات است خداوند هيچ يک از طيبات و شهوات را حرام ننموده. محمّد بن موسى بن حسن بن فرات نيز او را تقويت ميكرد و كمكى براى او بود نقل كرده بعضى از مردم محمّد بن نصير را ديدهاند آشكارا پسرى بالاى پشت او (در حال انجام عمل) است آن شخص او را سرزنش كرد در جواب او محمّد بن نصير گفت اين يک نوع لذت است و يک نوع تواضع است براى خدا و نوعى كوچكى و ترک خود خواهى و تكبر است مردم در مورد او پس از مرگش چند فرقه شدند.
- رجال الکشی، ص ۵۲۰.
سلسله مباحث رد غلات لعنهم الله (۵۲)
اسحاق بن عمار گوید:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) لِبَشَّارٍ اَلشَّعِيرِيِّ اُخْرُجْ عَنِّي لَعَنَكَ اَللَّهُ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ يُظِلُّنِي وَ إِيَّاكَ سَقْفُ بَيْتٍ أَبَداً فَلَمَّا خَرَجَ: قَالَ: وَيْلَهُ أَ لاَ، قَالَ بِمَا قَالَتِ اَلْيَهُودُ أَ لاَ، قَالَ بِمَا قَالَتِ اَلنَّصَارَى أَ لاَ، قَالَ بِمَا قَالَتِ اَلْمَجُوسُ أَوْ بِمَا قَالَتِ اَلصَّابِيَةُ وَ اَللَّهِ مَا صَغَّرَ اَللَّهَ تَصْغِيرَ هَذَا اَلْفَاجِرِ أَحَدٌ أَنَّهُ شَيْطَانٌ اِبْنُ شَيْطَانٍ خَرَجَ مِنَ اَلْبَحْرِ لِيُغْوِيَ أَصْحَابِي وَ شِيعَتِي فَاحْذَرُوهُ وَ لْيُبَلِّغِ اَلشَّاهِدُ اَلْغَائِبَ أَنِّي عَبْدٌ اِبْنُ عَبْدٍ قِنٍّ اِبْنُ أَمَةٍ ضَمَّتْنِي اَلْأَصْلاَبُ وَ اَلْأَرْحَامُ وَ إِنِّي لَمَيِّتٌ وَ إِنِّي لَمَبْعُوثٌ ثُمَّ مَوْقُوفٌ ثُمَّ مَسْئُولٌ وَ اَللَّهِ لَأَسْأَلَنَّ عَمَّا قَالَ فِيَّ هَذَا اَلْكَذَّابُ، وَ اِدَّعَاهُ عَلَيَّ يَا وَيْلَهُ مَا لَهُ أَرْعَبَهُ اَللَّهُ! فَلَقَدْ أَمِنَ عَلَى فِرَاشِهِ وَ أَفْزَعَنِي وَ أَقْلَقَنِي عَنْ رُقَادِي، وَ تَدْرُونَ أَنِّي لِمَ أَقُولُ ذَلِكَ أَقُولُ ذَلِكَ لِكَيْ أَسْتَقِرَّ فِي قَبْرِي .
حضرت صادق عليه السّلام به بشار شعيرى فرمود: از پيش من برو خدا لعنتت كند به خدا قسم من و تو هرگز زير يک سقف جمع نخواهيم شد وقتى او خارج شد فرمود: واى بر او چرا همان حرف يهوديان را نگفت و يا آنچه نصارى معتقدند يا آنچه مجوس می گويند و يا اعتقاد صائبىها به خدا قسم هيچ كدام خدا را به اندازه اين فاجر كوچک نكردهاند او شيطان پسر شيطان است از دريا خارج شد تا اصحاب و پيروان مرا گمراه كند از او بپرهيزيد و حاضرين به غائبين برسانند كه من بندهى خدا پسر بندهى خدا بندهاى خالص و فرزند كنيزى هستم كه در درون اصلاب و ارحام جاى داشتهام من می ميرم و برانگيخته خواهم شد سپس در پيشگاه پروردگار مورد بازخواست قرار خواهم گرفت به خدا قسم خواهند پرسيد راجع به آنچه اين دروغگو در باره من گفته و ادعا نموده. واى بر او خدا او را بترساند او در رختخواب آسوده است ولى مرا بيمناک نموده و مرا از خواب باز داشته می دانيد من اين حرف را براى آن میزنم كه در قبر آسوده باشم..
- رجال الکشی، ص ۴۰۰.
سلسله مباحث رد غلات لعنهم الله (۵۱)
صفوان به نقل از مرازم می گوید:
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ تَعْرِفُ مُبَشِّرَ بَشِيرٍ يَتَوَهَّمُ اَلاِسْمَ قَالَ اَلشَّعِيرِيُّ فَقُلْتُ بَشَّارٌ فَقَالَ بَشَّارٌ قُلْتُ نَعَمْ جَارٌ لِي قَالَ إِنَّ اَلْيَهُودَ قَالُوا مَا قَالُوا وَ وَحَّدُوا اَللَّهَ وَ إِنَّ اَلنَّصَارَى قَالُوا مَا قَالُوا وَ وَحَّدُوا اَللَّهَ وَ إِنَّ بَشَّاراً قَالَ قَوْلاً عَظِيماً فَإِذَا قَدِمْتَ اَلْكُوفَةَ قُلْ لَهُ يَقُولُ لَكَ جَعْفَرٌ يَا كَافِرُ يَا فَاسِقُ يَا مُشْرِكُ أَنَا بَرِيءٌ مِنْكَ.
حضرت صادق عليه السّلام به من فرمود: مبشّر بشير را می شناسى - ترديد در اسم او هست - همان جو فروش. گفتم: بشار؟ فرمود: آرى بشار. سپس فرمود: يهود هر عقيده داشتند ولى خدا را يكتا می دانستند نصرانيان نيز هر چه گفتند خدا را يكتا می دانستند ولى بشار حرف بزرگى می زند (که قائل به الوهیت اهل بیت علیهمالسلام شده است) وقتى وارد كوفه شدى به او بگو جعفر عليه السّلام به تو می گويد: اى كافر، فاسق، مشرک من از تو بيزارم.
- رجال الکشی، ص ۳۹۸.
سلسله مباحث رد غلات لعنهم الله (۵۰)
عبد العزيز قزّاز مىگويد:
كُنْتُ أَقُولُ بِالرُّبُوبِيَّةِ فِيهِمْ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لِي يَا عَبْدَ اَلْعَزِيزِ ضَعْ مَاءً أَتَوَضَّأْ فَفَعَلْتُ فَلَمَّا دَخَلَ يَتَوَضَّأُ قُلْتُ فِي نَفْسِي هَذَا اَلَّذِي قُلْتُ فِيهِ مَا قُلْتُ يَتَوَضَّأُ فَلَمَّا خَرَجَ قَالَ لِي يَا عَبْدَ اَلْعَزِيزِ لاَ تُحَمِّلْ عَلَى اَلْبِنَاءِ فَوْقَ مَا يُطِيقُ فَيَهْدِمَ إِنَّا عَبِيدٌ مَخْلُوقُونَ لِعِبَادَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
در مورد ائمه قائل به ربوبيت بودم! نزد امام صادقعليه السّلام رفتم. حضرت فرمود: اى عبد العزيز! آبى را آماده كن تا وضو بگيرم، من هم آب آوردم. وقتى كه رفت تا وضو بگيرد، با خود گفتم: اين همان كسى است كه در بارۀ او به ربوبيت قائل هستم، اكنون وضو مىگيرد. وقتى كه حضرت از وضو گرفتن فارغ شد، به من گفت: اى عبد العزيز! بر هيچ بنايى فوق طاقتش را تحميل نكن تا منهدم شود. من بندهاى هستم كه براى عبادت خدا آفريده شدهام.
- الخرائج و الجرائح ج ۲، ص ۶۳۶.
سلسله مباحث رد غلات لعنهم الله (۴۹)
صالح بن سهل گوید:
كُنْتُ أَقُولُ فِي أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالرُّبُوبِيَّةِ فَدَخَلْتُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيَّ قَالَ يَا صَالِحُ إِنَّا وَ اَللَّهِ عَبِيدٌ مَخْلُوقُونَ لَنَا رَبٌّ نَعْبُدُهُ وَ إِنْ لَمْ نَعْبُدْهُ عَذَّبَنَا.
من معتقد به خدائى حضرت صادق عليه السّلام بودم خدمت آن جناب رسيدم همين كه چشمش به من افتاد فرمود: ای صالح به خدا قسم ما بندهاى مخلوق هستيم و خدائى داريم كه او را ميپرستيم اگر او را نپرستيم ما را عذاب خواهد كرد.
- رجال الکشی، ص ۳۴۱.
القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 2 months ago
Last updated 2 months, 1 week ago