Title:(Sweet temptation)

Genre:{romance_Omegaverse_Mafia _smut}

Couple:"kookmin"

A text from the fic:(متن فیک)
به دستهای خونی خودم و جنازه ی بی جون همسرم خیره شدم.
آهسته در رو بستم تا اگه یوهان اومد چیزی نبینه .
رزهای قرمزی که خدمتکار به مناسبت هشتمین سالگرد ازدواجمون برای یانلی گرفته بود، پژمرده کنار جنازه افتاده بودند. رنگ گلها با خونی که ملافه و لباس سفیدش رو پوشونده بود، ست شده بود...

پ.ن لینک چنلو پایین میذارم حتما بخونید

Update:(inTelegram)

Condition:(up....)

#fiction
#Introduction‌✧⁠*⁠。
｡⁠♡-------♡⁠｡
ᕙ⁠(#kookmin)⁠ᕗ

های گایز
چند نکته میخوام بهتون بگم ممنون میشم تا آخر بخونید!
اولا من نمی‌دونم نویسنده ها چنل دارن چون خدا رو شکر یه عالمه نویسنده داریم که نمیشه من در مورد همشون بدونم فقط از رایتر های که بدونم پائین پست ها مینویسم که تو واتپد یا چنل آپ میشه!

نکته دوم:چون فیک های که من میخونم و میشناسم تموم شده برای همین کم پست میذارم البته خیلی از فیک ها رو میشناسم ولی چون تو یه چنل دیگه معرفی شده اینجا نمی‌ذارم که بعدا باز بیان بگن محتوای ما رو کپی کرده:(

نکته سوم:اگه فیکی رو خودتون مینویسین یا فیکی رو دنبال میکنین که دوست دارین بیشتر دیده بشه به ناشناس من پیام بدید!

نکته چهارم: پست ها رو لایک کنین که من بدونم میخونید یا نه! با تمام گشادیم فیک پیدا میکنم پس لایک کنید:)

و نکته آخر هر کی لف بده بن میشه:/

Telegram

برنامه ناشناس

بزرگترین ، قدیمی‌ترین و مطمئن‌ترین بات پیام ناشناس ***📢*** کانال رسمی و پشتیبانی ***👨‍💻*** @ChatgramSupport

Title:(WHO'S THAT BEHIND YOU?!)

Genre:{scary_comedy}

Couple:"kookmin"

Summary:
اون فقط یه شب عادی مثل شب های دیگه بود که میخواستم باهم خوش بگذرونن!
البته که مکانش مهم نبود
چه میدونستم قراره با داد و بی داد ، قلبی که از ترس و هیجان داشت میوفتاد و هراسون اون خونه رو ترک کنن...

پ.ن ژانرش ترسناکه اگه ترسناک دوست ندارین نخونین.

Update:(in wattpad)

Condition:(finished✅)

#Multi_shot
#Introduction‌✧⁠*⁠。
｡⁠♡-------♡⁠｡
ᕙ⁠(#kookmin)⁠ᕗ

∆برشی از فیک:

بلند شد و با پاهای لرزانش ایستاد و برای ابراز نگرانیش دهن باز کرد:
_ حمام رو برات آماده میکنم.
همینکه خواست بره؛ چیزی که نباید رو زمزمه کردم. نمی‌دونم چرا اما نتونستم مخفیش کنم.
+ من.. من.. بوسیدمش.
نصف راه یخ بست و بی‌حرکت ایستاد.
بیصدا اشک ریختم. ولی صدای شکستن قلب مردِ روبه‌روم نه تنها به گوشم رسیده بود، بلکه تا عمق وجودم نفوذ کرده بود.
+ من.. آه لعنت.
چند قدمی عقب برداشت و برگشت.
_ چـ..چی؟ بو..بوسیدی؟
اینبار جلوتر اومد. روی پاش نشست و با چشمهای به خون نشسته پرسید: تو چی گفتی؟
سرمو پایین انداختم و بیصدا هق زدم.
_ بگو که وقتی بوسیدیش هیچ حسی نداشتی.
اینبار با صدای بلند ابتدای جمله‌اش رو تکرار کرد.
_ لعنتی بگو!
سکوت کردم. نمیتونستم خلاف قلبم حرف بزنم‌.
_ بگو که.. بگو که بهش حسی نداری. جیمین! نگام کن.
دست به زیر چونه‌ام برد و سرمو بالا آورد.
خیره به چشمهای خیسم دوباره فریاد زد.
_ بگو با وجود اینکه همسرته ولی هیچ حسی بهش نداری. بگو! منو دیوونه نکن جیمین! بگو همش یه کاغذ بازیه مسخرست.
کاش میتونستم بگم. ولی قلبم حتی با یادآوری اون بوسه‌ی کذایی تندتر میزد‌.
_ تو.. تو بهم قول دادی لعنتی! جیمین بخاطر اون عوضی این کارو بامن نکن. جیمین‌...
آره قول داده بودم ولی قلب که این چیزها حالیش نبود. اون عاشقش بود.

ادامه:↓
https://t.me/mytrust13
https://t.me/mytrust13
https://t.me/mytrust13

'MY TRUST | KOOKMIN 🥀'
∆خلاصه:
پارک جیمین، پسر درونگرایی که عاشق ارشد خودش یعنی -جئون جونگکوک- میشه. همینکه میخواد به عشقش اعتراف کنه؛ جونگکوک تصمیم میگیره با بهترین دوست جیمین، هه‌سان ازدواج کنه.
بعد از چند سال که آتش عشق جیمین فروکش کرده و تصمیم داره جونگکوک رو از خاطرش پاک کنه؛ اینبار کسی که برای داشتنش تلاش میکنه جونگکوکه!
ولی آیا پارک این عشق رو قبول میکنه؟ در حالیکه به همکار خودش وعده‌ی عشق داده.
رمز و رازهای هر کدوم چی بوده که سرنوشت اونهارو به جایی میرسونه که عاجزترین روزهای زندگیشون رو تجربه میکنن.

برای خوندن این فیک جذاب و متفاوت لینک پایین رو لمس کن و به جمع مای تراستی‌ها اضافه شو.🩶

┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
𖥔 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐌𝐲 𝐓𝐫𝐮𝐬𝐭 ᭝   

݄१ Genre : 𝐑𝐞𝐚𝐥𝐢𝐬𝐦 , 𝐒𝐨𝐜𝐢𝐚𝐥 ,
   𝐀𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭 , 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 , 𝐒𝐦𝐮𝐭
݄१ Couple : 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧, 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐬𝐮𝐧 , 𝐕𝐦𝐢𝐧 , 𝐌𝐢𝐧𝐨𝐰
݄१ Author : 𝐃𝐞𝐥𝐚𝐫𝐚𝐚𝐦

𖥔 #امانت_من
┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
https://t.me/mytrust13
https://t.me/mytrust13
https://t.me/mytrust13