چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را شکافت و از درونش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست.

- فروغ فرخزاد

من در کجای‌ جهان ایستاده‌ام؟
با باری ز فریاد های خفته و خونین...

مادربزرگم اینطوریه که بهش کلی عکس نشون میدم که موهامو اونجوری کوتاه کنه
در نهایت کاری که خودش می‌خواد انجام میده :)

کاش می‌تونستم مغزم رو از تو سرم در بیارم و آلودگی هاش رو پاک کنم و موقع نیاز دوباره ازش استفاده کنم

با سردردش نمی‌توانست به پیشواز خواب برود.

جهان سنگدل تر از آن بود که کمکم کند.
خدا هم ساکت تر از آن بود که انتظارش را داشتم.

- بختیار علی / آخرین انار دنیا

اندر احوالات سلامت خوانی....

شادم یا ناشاد؟ سوال مهمی نیست.
بس که با شوری دیوانه‌وار زندگی می‌کنم.

-آلبر کامو / یادداشت

به هرجا رسیدم به عشق تو بود....

«در به در دنبال چیزی می‌گردم که به آن رنگ بدهم، اما نمی‌توانم چیزی پیدا کنم. انگار برای خود غشائی درست کرده باشم که هر چیزی را به درون خودم راه نمی‌دهم.»