0000

خوبیام بگیره چِشِتو.

قوی بِمون.

تموم میشه ولی تموم شدنش اینجوری نیست که فک کنی دیگه نمیسوزونه کل وجودتو،تموم میشه ولی سخت تموم میشه؛ میشه مثل اون سیگار نعنایی که کل مسیر نفستو میسوزونه تا برسه به ریه؛ریهاتو سرد میکنه،نمیگم مثل شاهنامه چون تهش خوش نبود ولی این داستان خوش تموم میشه،اون بال…

وقتی‌سلیقشونداری،مجبورنیستی‌اداشودربیاری.

بهترین تراپی قدم زدن تو هوای بارونیه.

من تو این مدت متوجه شدم که دقیقا همونجایی که توی ضعیف‌ترین ورژن خودتی،همون موقع که پناهی نداری،همون موقع که اگه بهت بگن تو گریت میگیره،دقیقا بین همین دردا،ادمایی‌که حتی فکرشم نمیکردی میشن درد رو دردات،نمک میپاشن رو زخمات،از اونی که بودی بی پناه تر میشی،و تنهات میذارن،میپرسی چرا؟چون ادما فقط فکر خودشونن،بدونن تو تکیه کردی بهشون،بفهمن که ضعیف شدی،میکشن کنار،جدی؛و هیچکس تو اون بگایی نیست که شمارو از باطلاق بکشه بیرون جز خودتون،اونجاست که میفهمین اعتماد سرش گرده.